۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '') |
جز (جایگزینی متن - 'مسايل ' به 'مسائل ') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
حاج سياح با ارداهاى قابل تحسين به فراگيرى زبان همّت مىگمارد و پنج زبان: روسى، تركى استانبولى، نمساوى(اطريشى)، فرانسوى و انگليسى را مىآموزد. با چند تن از پادشاهان آن عصر ملاقات مىكند و.... به هر شهرى كه وارد مىشود از مساجد، كليساها، موزهها، مدرسهها، دارالفنونها، چاپخانهها، كتابخانهها، آثار باستانى و.... ديدن مىكند. كارخانجات و نيز كليه عوامل پيشرفت و ترقى كشورها را از نظر دور نمىدارد و در سفرنامه خود آنها را معرفى مىكند. | حاج سياح با ارداهاى قابل تحسين به فراگيرى زبان همّت مىگمارد و پنج زبان: روسى، تركى استانبولى، نمساوى(اطريشى)، فرانسوى و انگليسى را مىآموزد. با چند تن از پادشاهان آن عصر ملاقات مىكند و.... به هر شهرى كه وارد مىشود از مساجد، كليساها، موزهها، مدرسهها، دارالفنونها، چاپخانهها، كتابخانهها، آثار باستانى و.... ديدن مىكند. كارخانجات و نيز كليه عوامل پيشرفت و ترقى كشورها را از نظر دور نمىدارد و در سفرنامه خود آنها را معرفى مىكند. | ||
او با ويژگى كه دارد، در طى هيجده سال سياحت غرب در حوزه | او با ويژگى كه دارد، در طى هيجده سال سياحت غرب در حوزه مسائل سياسى نيز شخص كاردانى مىشود. | ||
از بدو ورود به ايران ظاهراً يادداشت روزانه برداشت، كه متن تدوين شده آن كتاب خاطرات او را تشكيل مىدهد. از همان نخستين يادداشتها احساس او درباره ايران و تأسفى كه بر تنزّل احوال مىخورد، نمايان است. از بوشهر به شيراز و اصفهان و كاشان و محلات رفت، وصف طبيعت ايران آن زمان، اوضاع اجتماعى - سياسى، چگونگى راهها، رگههايى از زندگى طبقات مردم، سرشناسان، رجال سياسى و چگونگى اداره دولتى در يادداشتهاى او، تراويده قلم مردى جهانديده، سرد و گرم چشيده و اهل مقايسه است. در شوال 1294 به زادگاه خود وارد شد. احساسش را درباره محلات، مادر، بستگان و آشنايان با خامهاى مؤثر بيان كرده است. حدود يك ماه بعد به تهران رفت. شمارى از رجال كه آوازه او را شنيده بودند، به ديدارش رفتند، پاى نقل و حديثهايش نشستند و عدهاى هم به او اندرز يا هشدار دادند كه «مبادا از آبادى و عدل و نظم فرنگستان و خرابى و بىنظمى ايران»، كلمهاى بگويد يا «در ايران حرف تمدن به زبان» بياورد كه براى وى خطر جانى از پى دارد. | از بدو ورود به ايران ظاهراً يادداشت روزانه برداشت، كه متن تدوين شده آن كتاب خاطرات او را تشكيل مىدهد. از همان نخستين يادداشتها احساس او درباره ايران و تأسفى كه بر تنزّل احوال مىخورد، نمايان است. از بوشهر به شيراز و اصفهان و كاشان و محلات رفت، وصف طبيعت ايران آن زمان، اوضاع اجتماعى - سياسى، چگونگى راهها، رگههايى از زندگى طبقات مردم، سرشناسان، رجال سياسى و چگونگى اداره دولتى در يادداشتهاى او، تراويده قلم مردى جهانديده، سرد و گرم چشيده و اهل مقايسه است. در شوال 1294 به زادگاه خود وارد شد. احساسش را درباره محلات، مادر، بستگان و آشنايان با خامهاى مؤثر بيان كرده است. حدود يك ماه بعد به تهران رفت. شمارى از رجال كه آوازه او را شنيده بودند، به ديدارش رفتند، پاى نقل و حديثهايش نشستند و عدهاى هم به او اندرز يا هشدار دادند كه «مبادا از آبادى و عدل و نظم فرنگستان و خرابى و بىنظمى ايران»، كلمهاى بگويد يا «در ايران حرف تمدن به زبان» بياورد كه براى وى خطر جانى از پى دارد. |
ویرایش