پرش به محتوا

التفسير المنسوب إلى الإمام أبي‌محمد الحسن بن علي العسكري عليهم‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'احمد بن حسين بن عبيد اللّه غضائرى' به 'احمد بن حسين بن عبيد اللّه غضائرى '
جز (جایگزینی متن - 'احمد بن حسين بن عبيد اللّه غضائرى' به 'احمد بن حسين بن عبيد اللّه غضائرى ')
خط ۶۰: خط ۶۰:
ابن بابويه متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]] .<ref>ج 1، ص 3</ref>، ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در پايان گفته است كه باقى آن را در كتاب تفسير آورده است .<ref>1413، ج 2، ص 211-212</ref> بر اين اساس، اگر [[شيخ صدوق]] خود تدوين كنندۀ تفسير نبوده، احتمالا تهذيب كنندۀ آن بوده است. مؤيد صحت اين احتمال، سخن [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] (متوفى 450؛<ref>ص 391-392</ref> است كه در ذيل آثار [[شيخ صدوق]] به دو اثر تفسيرى، تفسير القرآن و مختصر تفسير القرآن، اشاره كرده است. شاهد ديگر بر اين نظر، ذكر روايتى با همين سند در كتاب التوحيد .<ref>ص 47</ref> [[شيخ صدوق]] است. در آخر آن روايت نيز [[شيخ صدوق]] بيان داشته كه متن كامل حديث را در تفسيرش آورده است .<ref>-التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص 50-52</ref>
ابن بابويه متن تفسير را مستقيما از استرآبادى دريافت نموده است. وى در آغاز كتاب فتوايى خود، [[من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه]] .<ref>ج 1، ص 3</ref>، ضمن اشاره به اين نكته كه آنچه در اين اثر فراهم آمده از نظر خودش صحيح است، بيان داشته كه روايات كتاب را از متون معتبر و مشهور گرفته است. همو در باب تلبيه، از استرآبادى حديثى نقل كرده و در پايان گفته است كه باقى آن را در كتاب تفسير آورده است .<ref>1413، ج 2، ص 211-212</ref> بر اين اساس، اگر [[شيخ صدوق]] خود تدوين كنندۀ تفسير نبوده، احتمالا تهذيب كنندۀ آن بوده است. مؤيد صحت اين احتمال، سخن [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] (متوفى 450؛<ref>ص 391-392</ref> است كه در ذيل آثار [[شيخ صدوق]] به دو اثر تفسيرى، تفسير القرآن و مختصر تفسير القرآن، اشاره كرده است. شاهد ديگر بر اين نظر، ذكر روايتى با همين سند در كتاب التوحيد .<ref>ص 47</ref> [[شيخ صدوق]] است. در آخر آن روايت نيز [[شيخ صدوق]] بيان داشته كه متن كامل حديث را در تفسيرش آورده است .<ref>-التفسير المنسوب الى الامام ابى محمد الحسن بن على العسكرى، ص 50-52</ref>


نخستين منتقد وثاقت تفسير، احمد بن حسين بن عبيد اللّه غضائرى، معروف به ابن غضائرى، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از امام حسن عسكرى روايت كرده‌اند-مجهول خوانده است. ابن غضائرى تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است .<ref>علامه حلّى، ص 256-257؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 288، پانويس</ref>
نخستين منتقد وثاقت تفسير، [[غضایری، حسین بن عبیدالله|احمد بن حسين بن عبيد اللّه غضائرى]] ، معروف به ابن غضائرى، بود كه در الضعفاء خود، محمد بن قاسم استرآبادى را فردى ضعيف و كذّاب معرفى كرده و دو فرد مذكور در سلسلۀ سند را-كه تفسير را، به نقل از پدرانشان، از امام حسن عسكرى روايت كرده‌اند-مجهول خوانده است. ابن غضائرى تفسير را «موضوع» دانسته و جاعل آن را سهل بن احمد بن عبداللّه ديباجى (متوفى 380) معرفى كرده است .<ref>علامه حلّى، ص 256-257؛[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 288، پانويس</ref>


معتقدان به وثاقت متن تفسير در نقد كلام ابن غضائرى دلايلى آورده‌اند، از جمله گفته‌اند كه در انتساب متن كتاب الضعفاء به ابن غضائرى ترديد وجود دارد .<ref>[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 288-289، پانويس، ج 10، ص 88-89</ref> و بر اساس متن تفسير، ابن سيار و ابويعقوب متن را بدون واسطه از امام روايت كرده‌اند. همچنين در تفسير تصريح شده است كه پدران اين دو بعد از مدتى سكونت در سامرا به شهر خود بازگشتند .<ref>ص 12</ref> و در اسناد روايت كتاب ذكرى از پدران آن دو نيست .<ref>ص 9</ref>
معتقدان به وثاقت متن تفسير در نقد كلام ابن غضائرى دلايلى آورده‌اند، از جمله گفته‌اند كه در انتساب متن كتاب الضعفاء به ابن غضائرى ترديد وجود دارد .<ref>[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|آقا بزرگ طهرانى]]، ج 4، ص 288-289، پانويس، ج 10، ص 88-89</ref> و بر اساس متن تفسير، ابن سيار و ابويعقوب متن را بدون واسطه از امام روايت كرده‌اند. همچنين در تفسير تصريح شده است كه پدران اين دو بعد از مدتى سكونت در سامرا به شهر خود بازگشتند .<ref>ص 12</ref> و در اسناد روايت كتاب ذكرى از پدران آن دو نيست .<ref>ص 9</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش