۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '|data-type='language'|عربي' به '|data-type='language'|عربی') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
صدقات الرسول(ص)، تهمت اخذ مال، زید در کوفه، تنش در عراق، کوفه در ابتدای کار زید، دولت اموی در عهد هشام و شخصیت هشام بن عبدالملک، از عناوین مطرحشده در این فصل میباشد<ref>ر.ک: همان، ص50-87</ref> | صدقات الرسول(ص)، تهمت اخذ مال، زید در کوفه، تنش در عراق، کوفه در ابتدای کار زید، دولت اموی در عهد هشام و شخصیت هشام بن عبدالملک، از عناوین مطرحشده در این فصل میباشد<ref>ر.ک: همان، ص50-87</ref> | ||
از جمله مباحث این فصل، بررسی شخصیت هشام بن عبدالملک میباشد. در مورد وی، اقوال مختلفی نقل شده و اختلافات زیادی بین مورخین در این زمینه وجود دارد که نویسنده، به آنها اشاره کرده است. از جمله آنکه [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] ، وی را احزم بنیامیه دانسته و معتقد است که مردم در دوران او، در آرامش و امنیت زندگی میکردند. یعقوبی، او را بخیل، حسود و بسیار قسیالقلب و بهدور از رحمت و عطوفت دانسته است. در روایت طبری، وی مردی بسیار عاقل و به نقل از هیثم بن عدی، بسیار سیاستمدار دانسته شده است<ref>ر.ک: همان، ص87</ref> | از جمله مباحث این فصل، بررسی شخصیت هشام بن عبدالملک میباشد. در مورد وی، اقوال مختلفی نقل شده و اختلافات زیادی بین مورخین در این زمینه وجود دارد که نویسنده، به آنها اشاره کرده است. از جمله آنکه [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]]، وی را احزم بنیامیه دانسته و معتقد است که مردم در دوران او، در آرامش و امنیت زندگی میکردند. یعقوبی، او را بخیل، حسود و بسیار قسیالقلب و بهدور از رحمت و عطوفت دانسته است. در روایت طبری، وی مردی بسیار عاقل و به نقل از هیثم بن عدی، بسیار سیاستمدار دانسته شده است<ref>ر.ک: همان، ص87</ref> | ||
چگونگی دعوت و تشویق مردم به انقلاب توسط زید بن علی، در فصل سوم مورد بحث قرار گرفته است. به عقیده نویسنده، واضح است که انقلاب و قیام زید بن علی بر ضد ظلم و جور حاکمان بنیامیه، ثمره یک اندیشه و خیال فردی نبوده که مخیله آن فرد، آن را به وی القا نموده باشد، بلکه این عمل، نتیجه عواملی بود که آن دوران، اقتضای آن را مینمود که از جمله آنها برخورد و تصادم نزاعات دینی با تنشها و نزاعات سیاسی میباشد<ref>ر.ک: همان، ص91</ref> | چگونگی دعوت و تشویق مردم به انقلاب توسط زید بن علی، در فصل سوم مورد بحث قرار گرفته است. به عقیده نویسنده، واضح است که انقلاب و قیام زید بن علی بر ضد ظلم و جور حاکمان بنیامیه، ثمره یک اندیشه و خیال فردی نبوده که مخیله آن فرد، آن را به وی القا نموده باشد، بلکه این عمل، نتیجه عواملی بود که آن دوران، اقتضای آن را مینمود که از جمله آنها برخورد و تصادم نزاعات دینی با تنشها و نزاعات سیاسی میباشد<ref>ر.ک: همان، ص91</ref> |
ویرایش