۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
همه منابع از این کتاب تحت عنوان «الأخبار الطوال یاد کردهاند، جز حاجی خلیفه که از این کتاب تحت عنوان «تاريخ أبيحنيفة» یاد نموده است. در میان آثار متنوع ابوحنیفه، این تنها اثری است که در ارتباط با تاریخ بحث کرده است و در همین اثر توانایی و تسلط او بر تاریخ مشهود است<ref>ر.ک: سالاری شادی، علی، ص9</ref>. | همه منابع از این کتاب تحت عنوان «الأخبار الطوال یاد کردهاند، جز حاجی خلیفه که از این کتاب تحت عنوان «تاريخ أبيحنيفة» یاد نموده است. در میان آثار متنوع ابوحنیفه، این تنها اثری است که در ارتباط با تاریخ بحث کرده است و در همین اثر توانایی و تسلط او بر تاریخ مشهود است<ref>ر.ک: سالاری شادی، علی، ص9</ref>. | ||
هدف مؤلف، تألیف کتابی در زمینه تاریخ عمومی و اسلام، با تأکید برحوادث تاریخ ایران بوده است. در مورد هدف دینوری، دکتر عالمزاده و دکتر سجادی مینویسند: | هدف مؤلف، تألیف کتابی در زمینه تاریخ عمومی و اسلام، با تأکید برحوادث تاریخ ایران بوده است. در مورد هدف [[دینوری، احمد بن داود|دینوری]] ، دکتر عالمزاده و دکتر سجادی مینویسند: «[[دینوری، احمد بن داود|دینوری]] میخواست نقش ایران و عراق را در تاریخ نشان دهد و دوره ساسانی و عباسی را برای این کار برگزید»<ref>عباسی، علیاکبر، ص35</ref>. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
برخی دیگر این کتاب را به سه بخش تاریخ پیامبران، ایران باستان و تاریخ اسلام تقسیم نمودهاند<ref>عباسی، علیاکبر، ص36</ref>. | برخی دیگر این کتاب را به سه بخش تاریخ پیامبران، ایران باستان و تاریخ اسلام تقسیم نمودهاند<ref>عباسی، علیاکبر، ص36</ref>. | ||
دینوری مصادر و مآخذ خود را ذکر نکرده، ولذا بهخوبی روشن نیست که منابع الأخبار الطوال چه کتابهایی بوده است. همین قدر معلوم است که وی در تدوین الأخبار الطوال از آثار و گفتار افراد ذیل استفاده کرده است: | [[دینوری، احمد بن داود|دینوری]] مصادر و مآخذ خود را ذکر نکرده، ولذا بهخوبی روشن نیست که منابع الأخبار الطوال چه کتابهایی بوده است. همین قدر معلوم است که وی در تدوین الأخبار الطوال از آثار و گفتار افراد ذیل استفاده کرده است: | ||
ابن کیس نمری، ابن شریه جرهمی، ابن کلبی، کسائی، اصمعی، حمید بن مسلم، شعبی، ابن عباس و...<ref>میرشریفی، سید علی، ص159</ref>. | ابن کیس نمری، ابن شریه جرهمی، ابن کلبی، کسائی، اصمعی، حمید بن مسلم، شعبی، ابن عباس و...<ref>میرشریفی، سید علی، ص159</ref>. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
کتاب الأخبار الطوال، در تاریخ عمومی عالم و با تکیه بر تاریخ ایران و عرب تنظیم شده است. این کتاب طبق معمول الگوی تواریخ عمومی عالم، از آدم و فرزندان او شروع شده و از ادریس و نوح(ع) سخن به میان آورده و در شرح کوتاهی به اختلاف زبانها پرداخته و از پادشاهانی چون نمرود و پسران او، از ابراهیم(ع) و اولاد او مطالبی را نقل کرده و همزمان با آنها بهصورت تقارنی پیش رفته و معاصران آنها را نیز با ذکر حوادث نام برده است؛ مثلا هنگام سخن گفتن از فرزندان قحطان، از کار منوچهر پاشاه ایرانی و افراسیاب بهطور همزمان سخن آورده. کتاب از فصلبندی خاصی تبعیت نمیکند، بلکه مؤلف خواسته که حوادث مقارن را توأم با هم بهصورت معارض نقل کند؛ مثلا نوشته است: «به روزگار کیقباد موسی بن عمران از مصر گریخت»<ref>ر.ک: سالاری شادی، علی، ص9</ref>. | کتاب الأخبار الطوال، در تاریخ عمومی عالم و با تکیه بر تاریخ ایران و عرب تنظیم شده است. این کتاب طبق معمول الگوی تواریخ عمومی عالم، از آدم و فرزندان او شروع شده و از ادریس و نوح(ع) سخن به میان آورده و در شرح کوتاهی به اختلاف زبانها پرداخته و از پادشاهانی چون نمرود و پسران او، از ابراهیم(ع) و اولاد او مطالبی را نقل کرده و همزمان با آنها بهصورت تقارنی پیش رفته و معاصران آنها را نیز با ذکر حوادث نام برده است؛ مثلا هنگام سخن گفتن از فرزندان قحطان، از کار منوچهر پاشاه ایرانی و افراسیاب بهطور همزمان سخن آورده. کتاب از فصلبندی خاصی تبعیت نمیکند، بلکه مؤلف خواسته که حوادث مقارن را توأم با هم بهصورت معارض نقل کند؛ مثلا نوشته است: «به روزگار کیقباد موسی بن عمران از مصر گریخت»<ref>ر.ک: سالاری شادی، علی، ص9</ref>. | ||
وی بهطور منظم به ذکر حوادث نپرداخته، از پادشاهان کیانی مانند کیقباد و کیکاوس و پیامبران بنیاسرائیل، مانند داود و سلیمان مطالبی را آورده، لیکن مثلا از بعثت موسی(ع) ذکری نکرده است؛ از زرتشت و پاشاهی ایرانی قبل و معاصر حمله اسکندر یاد نموده و از اسکندر و فتوحات او بهتفصیل سخن آورده است، آنگاه بهطور همزمان و مقارن به پادشاهی ایران و عرب میپردازد؛ به این موضوع در بخش پادشاهان یمن و حوادث آن سامان که همزمان با تاریخ ساسانی بوده، توجه چشمگیری کرده است. شاید مهمترین بخش کتاب در ابتدا همان بحث از سلسله ساسانیان است که تا پایان عمر این سلسله، یعنی مقارن جنگهای اعراب و ایرانیان و فتوحات مسلمین ادامه دارد. اما اینکه مطالب او درباره ساسانیان تا چه اندازه ارزشمند است و در میان منابع متقدم چه جایگاهی دارد، نظر نولدکه را نقل میکنیم که مینویسد: «البته بررسی دقیق کتاب ابوحنیفه نشان میهد که او بهطور مستقیم یا غیر مستقیم از مآخذ افسانهای و داستانی اخذ کرده است و مطالب او چندان به صحت نیست؛ درحالیکه طبری اخبار متخالف و متفاوت را بهطور جداگانه از یکدیگر میآورد و دینوری آن را بهصورت شرحی منظم و منسجم میآورد»<ref>همان</ref>. | وی بهطور منظم به ذکر حوادث نپرداخته، از پادشاهان کیانی مانند کیقباد و کیکاوس و پیامبران بنیاسرائیل، مانند داود و سلیمان مطالبی را آورده، لیکن مثلا از بعثت موسی(ع) ذکری نکرده است؛ از زرتشت و پاشاهی ایرانی قبل و معاصر حمله اسکندر یاد نموده و از اسکندر و فتوحات او بهتفصیل سخن آورده است، آنگاه بهطور همزمان و مقارن به پادشاهی ایران و عرب میپردازد؛ به این موضوع در بخش پادشاهان یمن و حوادث آن سامان که همزمان با تاریخ ساسانی بوده، توجه چشمگیری کرده است. شاید مهمترین بخش کتاب در ابتدا همان بحث از سلسله ساسانیان است که تا پایان عمر این سلسله، یعنی مقارن جنگهای اعراب و ایرانیان و فتوحات مسلمین ادامه دارد. اما اینکه مطالب او درباره ساسانیان تا چه اندازه ارزشمند است و در میان منابع متقدم چه جایگاهی دارد، نظر نولدکه را نقل میکنیم که مینویسد: «البته بررسی دقیق کتاب ابوحنیفه نشان میهد که او بهطور مستقیم یا غیر مستقیم از مآخذ افسانهای و داستانی اخذ کرده است و مطالب او چندان به صحت نیست؛ درحالیکه طبری اخبار متخالف و متفاوت را بهطور جداگانه از یکدیگر میآورد و [[دینوری، احمد بن داود|دینوری]] آن را بهصورت شرحی منظم و منسجم میآورد»<ref>همان</ref>. | ||
یکی از موارد دیگر که ابوحنیفه در آن اشتباه نموده است، داستان فتح حتره (الحضر) میباشد که او این حادثه را در عهد شاپور (دوم) آورده؛ درحالیکه واقعه، مربوط به عهد شاپور اول است... و نولدکه یکی از موارد غلط او را همین موضوع ذکر کرده. بالاخره اینکه نولدکه در موضعی دیگر آورده: دینوری که اخبار او درباره ساسانیان چندان صحیح نیست؛ چنانکه اردشیر سوم را بهغلط شیرزاد خوانده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | یکی از موارد دیگر که ابوحنیفه در آن اشتباه نموده است، داستان فتح حتره (الحضر) میباشد که او این حادثه را در عهد شاپور (دوم) آورده؛ درحالیکه واقعه، مربوط به عهد شاپور اول است... و نولدکه یکی از موارد غلط او را همین موضوع ذکر کرده. بالاخره اینکه نولدکه در موضعی دیگر آورده: [[دینوری، احمد بن داود|دینوری]] که اخبار او درباره ساسانیان چندان صحیح نیست؛ چنانکه اردشیر سوم را بهغلط شیرزاد خوانده است<ref>ر.ک: همان</ref>. | ||
شاید مهمترین بخش کتاب در ابتدا بحث از تاریخ قبل از اسلام ایران و عرب، بهخصوص عصر ساسانیان است که حوادث را تا پایان عمر این سلسله، یعنی مقارن جنگهای اعراب و ایرانیان (فتوحات مسلمین) پی میگیرد<ref>همان</ref>. | شاید مهمترین بخش کتاب در ابتدا بحث از تاریخ قبل از اسلام ایران و عرب، بهخصوص عصر ساسانیان است که حوادث را تا پایان عمر این سلسله، یعنی مقارن جنگهای اعراب و ایرانیان (فتوحات مسلمین) پی میگیرد<ref>همان</ref>. |
ویرایش