پرش به محتوا

قرآن مجید (ترجمه آیتی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'مجمع البيان' به 'مجمع البيان '
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
جز (جایگزینی متن - 'مجمع البيان' به 'مجمع البيان ')
خط ۵۴: خط ۵۴:
#:گاه بين دو قسمت يك جمله به‌وسيله حرف خاص ارتباط برقرار شده است؛ مثلا علت و معلول، يا نتيجه‌گيرى و تفريع، ترتيب زمانى و... با واژه‌هايى چون: «لأن» و «ف» براى علت و معلول يا «ف» براى تفريع و نتيجه‌گيرى و «ثم» براى ترتيب زمانى بيان شده است. در موارد بسيارى، اين كلمات ربطدهنده در ترجمه ناديده گرفته شده‌اند، از جمله: '''«... ثم عفونا عنكم من بعد ذلك لعلكم تشكرون»'''<ref>بقره / 52</ref>؛ (پس گناهانتان را عفو كرديم، شايد كه سپاسگزار باشيد). «پس» ترجمه «ثم» است، «من بعد ذلك» كه اشاره به موضوع عفو دارد، ناديده گرفته شده است. اين اشاره دوباره به موضوع در آيه، بزرگى گناه را مى‌رساند و رابطه سپاس با عفو گناه به آن بزرگى (گوساله‌پرستى) در ترجمه از بين رفته است<ref>همان</ref>
#:گاه بين دو قسمت يك جمله به‌وسيله حرف خاص ارتباط برقرار شده است؛ مثلا علت و معلول، يا نتيجه‌گيرى و تفريع، ترتيب زمانى و... با واژه‌هايى چون: «لأن» و «ف» براى علت و معلول يا «ف» براى تفريع و نتيجه‌گيرى و «ثم» براى ترتيب زمانى بيان شده است. در موارد بسيارى، اين كلمات ربطدهنده در ترجمه ناديده گرفته شده‌اند، از جمله: '''«... ثم عفونا عنكم من بعد ذلك لعلكم تشكرون»'''<ref>بقره / 52</ref>؛ (پس گناهانتان را عفو كرديم، شايد كه سپاسگزار باشيد). «پس» ترجمه «ثم» است، «من بعد ذلك» كه اشاره به موضوع عفو دارد، ناديده گرفته شده است. اين اشاره دوباره به موضوع در آيه، بزرگى گناه را مى‌رساند و رابطه سپاس با عفو گناه به آن بزرگى (گوساله‌پرستى) در ترجمه از بين رفته است<ref>همان</ref>
#افزودن‌هاى بى‌مورد:
#افزودن‌هاى بى‌مورد:
#:در مواردى هم براى ايجاد ارتباط، عبارت يا كلمه‌اى افزوده شده است كه يا استنباط شخصى مترجم است و يا وجهى تفسيرى دارد و اين افزودن، بدون علامت مشخص‌كننده، (كروشه يا پرانتز) صورت گرفته است؛ با اينكه نكته افزوده‌شده، امرى مسلم نبوده و قابل خدشه است، از جمله: '''«و بشر الذين آمنوا و عملوا الصالحات أن لهم جنات تجري من تحتها الأنهار، كلما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذي رزقنا من قبل و...»'''<ref>بقره / 25</ref>؛ «به آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، بشارت ده كه برايشان بهشت‌هايى است كه در آن، نهرها جارى است و هرگاه از ميوه‌هايى برخوردار شوند، گويند: پيش از اين در دنيا، از چنين ميوه‌هايى برخوردار شده بوديم كه...». در اين جمله، تعبير «در دنيا» افزوده‌اى است كه در آيه وجود ندارد؛ البته ممكن است يكى از وجوه تفسيرى باشد، ولى، اولا: اين افزوده شايد درست نباشد؛ چه، اينكه دو نظريه تفسيرى ديگر در «مجمع البيان» آمده كه قوى‌تر مى‌نمايد؛ از جمله: «عالم برزخ» كه احتمال ضعيفى هم نيست؛ ثانيا: وجه تفسيرى استنباط شخصى را به‌عنوان مطلب مسلم گرفتن و در ترجمه وارد كردن، اصولا روا نيست؛ ثالثا: اينكه در آيه، منظور از «من قبل» توضيح داده نشده كه اين «قبل از اين»، چه زمانى بوده، برزخ، قيامت يا عالم دنيا؟ جاى توضيحش تفسير است، نه ترجمه، مگر اينكه در پاورقى و بيرون از متن ترجمه آورده شود<ref>همان، ص 256</ref>
#:در مواردى هم براى ايجاد ارتباط، عبارت يا كلمه‌اى افزوده شده است كه يا استنباط شخصى مترجم است و يا وجهى تفسيرى دارد و اين افزودن، بدون علامت مشخص‌كننده، (كروشه يا پرانتز) صورت گرفته است؛ با اينكه نكته افزوده‌شده، امرى مسلم نبوده و قابل خدشه است، از جمله: '''«و بشر الذين آمنوا و عملوا الصالحات أن لهم جنات تجري من تحتها الأنهار، كلما رزقوا منها من ثمرة رزقا قالوا هذا الذي رزقنا من قبل و...»'''<ref>بقره / 25</ref>؛ «به آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كرده‌اند، بشارت ده كه برايشان بهشت‌هايى است كه در آن، نهرها جارى است و هرگاه از ميوه‌هايى برخوردار شوند، گويند: پيش از اين در دنيا، از چنين ميوه‌هايى برخوردار شده بوديم كه...». در اين جمله، تعبير «در دنيا» افزوده‌اى است كه در آيه وجود ندارد؛ البته ممكن است يكى از وجوه تفسيرى باشد، ولى، اولا: اين افزوده شايد درست نباشد؛ چه، اينكه دو نظريه تفسيرى ديگر در «[[مجمع البيان في تفسير القرآن|مجمع البيان]] » آمده كه قوى‌تر مى‌نمايد؛ از جمله: «عالم برزخ» كه احتمال ضعيفى هم نيست؛ ثانيا: وجه تفسيرى استنباط شخصى را به‌عنوان مطلب مسلم گرفتن و در ترجمه وارد كردن، اصولا روا نيست؛ ثالثا: اينكه در آيه، منظور از «من قبل» توضيح داده نشده كه اين «قبل از اين»، چه زمانى بوده، برزخ، قيامت يا عالم دنيا؟ جاى توضيحش تفسير است، نه ترجمه، مگر اينكه در پاورقى و بيرون از متن ترجمه آورده شود<ref>همان، ص 256</ref>
#موارد حذف مفهوم حصر:
#موارد حذف مفهوم حصر:
#:در موارد متعددى مفهوم حصر ناديده گرفته شده است، از جمله: '''«إياك نعبدو إياك نستعين»'''<ref>فاتحه / 5</ref>؛ «تو را مى‌پرستيم و تو را يارى مى‌جوييم»؛ درصورتى‌كه ترجمه صحيح آن، اين است: «فقط تو را مى‌پرستيم و تنها از تو يارى مى‌جوييم»<ref>همان</ref>
#:در موارد متعددى مفهوم حصر ناديده گرفته شده است، از جمله: '''«إياك نعبدو إياك نستعين»'''<ref>فاتحه / 5</ref>؛ «تو را مى‌پرستيم و تو را يارى مى‌جوييم»؛ درصورتى‌كه ترجمه صحيح آن، اين است: «فقط تو را مى‌پرستيم و تنها از تو يارى مى‌جوييم»<ref>همان</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش