۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
1. زندگىنامه مختصرى (تولد و وفات) از ائمه(ع) و پيامبر اكرم(ص). <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/11 مقدمه، ص 11 - 20]</ref> | 1. زندگىنامه مختصرى (تولد و وفات) از ائمه(ع) و پيامبر اكرم(ص). <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/11 مقدمه، ص 11 - 20]</ref> | ||
2. گروهى كه موفق به ديدار حضرت مهدى(عج) شدهاند يا اينكه معجزه آن حضرت را ديدهاند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/21 | 2. گروهى كه موفق به ديدار حضرت مهدى(عج) شدهاند يا اينكه معجزه آن حضرت را ديدهاند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/21 همان، ص 21]</ref> | ||
3. القاب و كنيههاى ائمه(ع) كه در بين رجاليون معروف است. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/25 | 3. القاب و كنيههاى ائمه(ع) كه در بين رجاليون معروف است. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/25 همان، ص25]</ref> | ||
4. بيان اسامى مشترك رجاليون، چون در اين قسمت، امكان اشتباه زياد است، مثل «محمد بن الحسين عن محمد بن يحيى»؛ در اينجا مراد از «محمد بن الحسين»، آيا «ابى الخطاب» است يا «محمد بن الحسين الخزاز» كه مؤلف با توضيحاتى اين اشكال را برطرف مىكند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/29 | 4. بيان اسامى مشترك رجاليون، چون در اين قسمت، امكان اشتباه زياد است، مثل «محمد بن الحسين عن محمد بن يحيى»؛ در اينجا مراد از «محمد بن الحسين»، آيا «ابى الخطاب» است يا «محمد بن الحسين الخزاز» كه مؤلف با توضيحاتى اين اشكال را برطرف مىكند. <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/29 همان، ص29]</ref> | ||
5. ذكر 20 فايده كه مؤلف از علامه وحيد بهبهانى گرفته است؛ <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/43 | 5. ذكر 20 فايده كه مؤلف از علامه وحيد بهبهانى گرفته است؛ <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/9970/1/43 همان، ص43]</ref> بهعنوان مثال، ايشان، اولين فايده را به نقل از استاد خويش چنين ذكر مىكند: «اگر نجاشى كسى را با عنوان «ثقة» خطاب كرده و متعرض فساد مذهبش نشده، آن شخص، «عدل امامى» به نظر مىرسد». ايشان، در ادامه توضيحاتى در اين باره مىدهند. | ||
مؤلف، سپس، وارد متن كتاب مىشود كه با عنوان «آدم ابوالحسين النحاس الكوفى»، آغاز مىگردد. | مؤلف، سپس، وارد متن كتاب مىشود كه با عنوان «آدم ابوالحسين النحاس الكوفى»، آغاز مىگردد. | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
مؤلف، در خاتمه كتاب، به دوازده فايده رجالى اشاره كرده، اما فقط پنج فايده را توضيح مىدهد. | مؤلف، در خاتمه كتاب، به دوازده فايده رجالى اشاره كرده، اما فقط پنج فايده را توضيح مىدهد. | ||
ايشان، در فايده اول - با توجه به اينكه در ابتداى بسيارى از اسناد كتاب «كافى»، لفظ «عدة من اصحابنا» ذكرشده است و اين «عده» شامل گروهى از «روات» مىشود و اين باعث ابهام است - ابهام را از برخى از اسناد كتاب «كافى» كه لفظ مزبور در آن وجود دارد، مىزدايد؛ به اين صورت كه اگر اين «عده»، از «احمد بن محمد بن عيسى» روايت كرده باشند، مقصود از آن، «محمد بن يحيى العطار، على بن موسى الكمندانى، داود بن كوره، احمد بن ادريس و على بن ابراهيم بن هاشم» مىباشد و اگر از «احمد بن محمد بن خالد» روايت كرده باشند، مراد، «على بن ابراهيم بن هاشم، على بن محمد بن عبد الله بن اذينه، احمد بن عبد الله بن ابيه و على بن الحسين» است و اگر از «سهل بن زياد» روايت كرده باشند، مقصود، «على بن محمد بن علان، محمد بن ابى عبد الله، محمد بن الحسن و محمد بن عقيل كلينى» مىباشد. | ايشان، در فايده اول - با توجه به اينكه در ابتداى بسيارى از اسناد كتاب «كافى»، لفظ «عدة من اصحابنا» ذكرشده است و اين «عده» شامل گروهى از «روات» مىشود و اين باعث ابهام است - ابهام را از برخى از اسناد كتاب «كافى» كه لفظ مزبور در آن وجود دارد، مىزدايد؛ به اين صورت كه اگر اين «عده»، از «احمد بن محمد بن عيسى» روايت كرده باشند، مقصود از آن، «محمد بن يحيى العطار، على بن موسى الكمندانى، داود بن كوره، احمد بن ادريس و على بن ابراهيم بن هاشم» مىباشد و اگر از «احمد بن محمد بن خالد» روايت كرده باشند، مراد، «على بن ابراهيم بن هاشم، على بن محمد بن عبد الله بن اذينه، احمد بن عبد الله بن ابيه و على بن الحسين» است و اگر از «سهل بن زياد» روايت كرده باشند، مقصود، «على بن محمد بن علان، محمد بن ابى عبد الله، محمد بن الحسن و محمد بن عقيل كلينى» مىباشد. <ref>متن كتاب، ج7، ص471<ref> | ||
در فايده دوم، اين روايت را از شيخ طوسى نقل مىكند: «خدامنا و قوامنا شرار خلق الله» (الغيبة، ص 297 و 345 ) و در توضيح آن مىگويد: «اين روايت، به معنى عام خود نيست كه شامل عموم خدمتگزاران ائمه طاهرين گردد، بلكه اين را بدين سبب فرمودهاند كه گاهى در ميان شيعيان، افرادى پيدا مىشوند كه به واسطه نزديكى با آن ذوات مقدسه، دست به تغيير و تبديل گفتار آنها زده و چنانكه خواهيم گفت، نسبت به آنان خيانت مىورزند». | در فايده دوم، اين روايت را از شيخ طوسى نقل مىكند: «خدامنا و قوامنا شرار خلق الله» (الغيبة، ص 297 و 345 ) و در توضيح آن مىگويد: «اين روايت، به معنى عام خود نيست كه شامل عموم خدمتگزاران ائمه طاهرين گردد، بلكه اين را بدين سبب فرمودهاند كه گاهى در ميان شيعيان، افرادى پيدا مىشوند كه به واسطه نزديكى با آن ذوات مقدسه، دست به تغيير و تبديل گفتار آنها زده و چنانكه خواهيم گفت، نسبت به آنان خيانت مىورزند». |
ویرایش