۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'علامه طباطبائی' به 'علامه طباطبائی ') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
#به نظر شارح و منتقد کتاب، بسیاری از فلاسفه و متفلسفین معاصر، علم تصدیقی را مرادف با قضیه معقوله دانسته و معیارهای صدق و کذب قضیه را با معیارهای علم تصدیقی اشتباه کرده و تصور کردهاند آنچه که از شرایط تحقق جوهری علم تصدیقی است عینا همانها از شرایط صدق و کذب قضیه است؛ درحالی که یک مقایسه ابتدائی میان تعریف منطقی قضیه و ماهیت علم تصدیقی کافی است که مدلل دارد که قضیه اصولا با علم تصدیقی مغایرت دارد و هرگز نباید یکی را به جای دیگری تفسیر نمود. | #به نظر شارح و منتقد کتاب، بسیاری از فلاسفه و متفلسفین معاصر، علم تصدیقی را مرادف با قضیه معقوله دانسته و معیارهای صدق و کذب قضیه را با معیارهای علم تصدیقی اشتباه کرده و تصور کردهاند آنچه که از شرایط تحقق جوهری علم تصدیقی است عینا همانها از شرایط صدق و کذب قضیه است؛ درحالی که یک مقایسه ابتدائی میان تعریف منطقی قضیه و ماهیت علم تصدیقی کافی است که مدلل دارد که قضیه اصولا با علم تصدیقی مغایرت دارد و هرگز نباید یکی را به جای دیگری تفسیر نمود. | ||
#:ابن سینا به طور وضوح و با ذهن تحلیلگر و موشکافنده خود میان قضیه و علم تصدیقی جدایی افکنده و به این حقیقت تصریح کرده که تصدیق و اذعان تنها یک افزایشی بر قضیه معقوله است و هیچ گاه عین قضیه معقوله نیست. تازه این تحلیل ابن سینا تفاوت میان قضیه معقوله و تصدیق را تبیین میکند، اما تفاوت میان تصدیق و علم تصدیقی که مطابقت با نفس الامر است، مرحله دیگری است که سخن ابن سینا در اینجا درصدد توجیه و پاسخگویی آن نیست....<ref>ر.ک: متن کتاب، ص67-68</ref> | #:ابن سینا به طور وضوح و با ذهن تحلیلگر و موشکافنده خود میان قضیه و علم تصدیقی جدایی افکنده و به این حقیقت تصریح کرده که تصدیق و اذعان تنها یک افزایشی بر قضیه معقوله است و هیچ گاه عین قضیه معقوله نیست. تازه این تحلیل ابن سینا تفاوت میان قضیه معقوله و تصدیق را تبیین میکند، اما تفاوت میان تصدیق و علم تصدیقی که مطابقت با نفس الامر است، مرحله دیگری است که سخن ابن سینا در اینجا درصدد توجیه و پاسخگویی آن نیست....<ref>ر.ک: متن کتاب، ص67-68</ref> | ||
#:البته باید توجه داشت که در مبحث تفاوت میان «قضیه» و «علوم تصدیقی» بین دکتر حائری یزدی و علامه طباطبائی اختلافی هست که به صورت چند مقاله انتقادی از سوی آن دو استاد منتشر شده و آقای حائری نظر خود را درباره چگونگی پایان دادن به مغالطه میان علم و قضیه شرح داده است. | #:البته باید توجه داشت که در مبحث تفاوت میان «قضیه» و «علوم تصدیقی» بین دکتر حائری یزدی و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائی]] اختلافی هست که به صورت چند مقاله انتقادی از سوی آن دو استاد منتشر شده و آقای حائری نظر خود را درباره چگونگی پایان دادن به مغالطه میان علم و قضیه شرح داده است. | ||
#شارح با بیان این نکته که: «میان «شی ء مطلق» و «مطلق الشی ء» تفاوت آشکار منطقی است و احکام هریک از این دو متعاکسین را نباید به دیگری سرایت بدهیم و اگر احیانا در دام تشابه انعکاسی آن قرار گرفته و شی ء مطلق را با مطلق شی ء اشتباه کنیم به مغالطه «ایهام انعکاس» که یکی از اقسام مغالطات است محکوم خواهیم شد«، در تحلیلی کلان افزوده است: «در موضوع فلسفه چنین به نظر میرسد که ایهام انعکاس میان وجود مطلق و مطلق وجود، منشأ اشتباهات بزرگی برای بسیاری از پیشروان تحقیق شده و به جای مطلق وجود، «وجود مطلق» را موضوع دانش برتر دانستهاند و فلسفه را بر اساس این اشتباه، یک سلسله بحثهای مجرد میدانند که بر حقایق عینی قابل تطبیق نمیباشد. در تقسیم «مفاعیل» نیز اشتباه میان مطلق مفعول و مفعول مطلق از موارد ایهام انعکاس است که باید هشدار داد تا ذهن ادیب را در دام مغالطه گرفتار نسازد»....<ref>ر.ک: همان، پاورقی ص77</ref> | #شارح با بیان این نکته که: «میان «شی ء مطلق» و «مطلق الشی ء» تفاوت آشکار منطقی است و احکام هریک از این دو متعاکسین را نباید به دیگری سرایت بدهیم و اگر احیانا در دام تشابه انعکاسی آن قرار گرفته و شی ء مطلق را با مطلق شی ء اشتباه کنیم به مغالطه «ایهام انعکاس» که یکی از اقسام مغالطات است محکوم خواهیم شد«، در تحلیلی کلان افزوده است: «در موضوع فلسفه چنین به نظر میرسد که ایهام انعکاس میان وجود مطلق و مطلق وجود، منشأ اشتباهات بزرگی برای بسیاری از پیشروان تحقیق شده و به جای مطلق وجود، «وجود مطلق» را موضوع دانش برتر دانستهاند و فلسفه را بر اساس این اشتباه، یک سلسله بحثهای مجرد میدانند که بر حقایق عینی قابل تطبیق نمیباشد. در تقسیم «مفاعیل» نیز اشتباه میان مطلق مفعول و مفعول مطلق از موارد ایهام انعکاس است که باید هشدار داد تا ذهن ادیب را در دام مغالطه گرفتار نسازد»....<ref>ر.ک: همان، پاورقی ص77</ref> | ||
#خلاصه نظریه تحقیقی [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] این است که اثر و صورتی که از حقایق عینی در ذهن حاصل میگردد، یا صرفا تصور ماهیات و مفاهیم آن صورتهای عینی است و یا صورت و درک این است که این آثار و صورتهای ذهنی مطابق با حقیقت و واقعیت عینی است؛ حال خواه حقیقتا هم این صورت و درک مطابقت با واقع و نفس الامر داشته باشد یا نه. فرض اول که صرفا تصور ماهیات و مفاهیم اشیاء است، تصور میباشد و فرض دوم تصدیق و اذعان است و به عبارت دیگر تصدیق که خود اثر و صورتی از صورتهای عینی در ذهن است، از لحاظ اینکه بالاخره صورتی است که در ذهن حاصل گردیده، تصور میباشد و از لحاظ اینکه همین صورت، امتیاز اذعان به نسبت حکمیه را به خود پذیرفته است، تصدیق است....<ref>ر.ک: همان، ص106</ref> | #خلاصه نظریه تحقیقی [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] این است که اثر و صورتی که از حقایق عینی در ذهن حاصل میگردد، یا صرفا تصور ماهیات و مفاهیم آن صورتهای عینی است و یا صورت و درک این است که این آثار و صورتهای ذهنی مطابق با حقیقت و واقعیت عینی است؛ حال خواه حقیقتا هم این صورت و درک مطابقت با واقع و نفس الامر داشته باشد یا نه. فرض اول که صرفا تصور ماهیات و مفاهیم اشیاء است، تصور میباشد و فرض دوم تصدیق و اذعان است و به عبارت دیگر تصدیق که خود اثر و صورتی از صورتهای عینی در ذهن است، از لحاظ اینکه بالاخره صورتی است که در ذهن حاصل گردیده، تصور میباشد و از لحاظ اینکه همین صورت، امتیاز اذعان به نسبت حکمیه را به خود پذیرفته است، تصدیق است....<ref>ر.ک: همان، ص106</ref> |
ویرایش