پرش به محتوا

تاریخ الحکماء قفطی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ابیع' به 'ابی‌ع'
جز (جایگزینی متن - 'یاقوت حموی' به 'یاقوت حموی ')
جز (جایگزینی متن - 'ابیع' به 'ابی‌ع')
خط ۷۰: خط ۷۰:
بااینکه قبل از قفطی در جهان اسلام و حتی قبل از اسلام، کسان دیگری درباره حکما و اطبا کتاب‌هایی را نوشته بودند، اثر قفطی در این موضوع منحصربه فرد است. این کتاب فقرات زیادی از کتاب‌های نابودشده قرون قبل از نگارنده را حفظ نموده و به بحث‌های غیر متعارف زیادی که در تواریخ عمومی اشاره ای نشده پرداخته است. علاقه نگارنده به اهل علم و علما، باعث شده تا وی با احساس نسبت به سرگذشت و آثار علمی و خلاقیت‌های دانشمندان مطالبش را ذکر کند....<ref>عباسی، علی اکبر، 1392، ص84</ref>
بااینکه قبل از قفطی در جهان اسلام و حتی قبل از اسلام، کسان دیگری درباره حکما و اطبا کتاب‌هایی را نوشته بودند، اثر قفطی در این موضوع منحصربه فرد است. این کتاب فقرات زیادی از کتاب‌های نابودشده قرون قبل از نگارنده را حفظ نموده و به بحث‌های غیر متعارف زیادی که در تواریخ عمومی اشاره ای نشده پرداخته است. علاقه نگارنده به اهل علم و علما، باعث شده تا وی با احساس نسبت به سرگذشت و آثار علمی و خلاقیت‌های دانشمندان مطالبش را ذکر کند....<ref>عباسی، علی اکبر، 1392، ص84</ref>


نگارنده در ذکر اخبار مربوط به برخی حکما فقط ناقل نیست و اگر در منابع مورد استفاده اش مطالبی را می‌بیند که پذیرفتنی نیست، تحلیل خویش را مطرح می‌کند و در مواردی اخبار خلاف عقل را نقل نمی‌کند. وی در شرح زندگی افلاطون می‌نویسد: «یونانیان مبالغه عظیم دارند؛ درباره افلاطون و تعظیم او می‌گویند: مولود او مولود الهی بود و طالع او بس جلیل و در این باب حکایت افسانه نما بسیار آورده‌اند. ترک ایراد آن‌ها اولی دانستم». در مواردی هم نظر ناسنجیده نویسندگان قبل از خود درباره برخی حکیمان را نقد می‌کند و یا اشتباهات از نویسندگان در تمییز دانشمندان همنام را تذکر می‌دهد. وی سرقت ادبی حتی در حد یک عنوان کتاب را جایز نمی‌داند و در بیان آثار محمد بن عبدالله معروف به ابیعبدالرحمن می‌نویسد: «... و کتابینیکو در علم نحو مسمی به کتاب السبب لعلم العرب نیز دارد، لیکن ابن المهذب، کاتب بیت المال قاهره اسم مذکور را به غارت برده و نام کرده کتابیرا که تصنیف نموده در لغات وارده بر وزن افعال، به کتاب السبب لحصر کلام العرب»....<ref>ر.ک: همان</ref>
نگارنده در ذکر اخبار مربوط به برخی حکما فقط ناقل نیست و اگر در منابع مورد استفاده اش مطالبی را می‌بیند که پذیرفتنی نیست، تحلیل خویش را مطرح می‌کند و در مواردی اخبار خلاف عقل را نقل نمی‌کند. وی در شرح زندگی افلاطون می‌نویسد: «یونانیان مبالغه عظیم دارند؛ درباره افلاطون و تعظیم او می‌گویند: مولود او مولود الهی بود و طالع او بس جلیل و در این باب حکایت افسانه نما بسیار آورده‌اند. ترک ایراد آن‌ها اولی دانستم». در مواردی هم نظر ناسنجیده نویسندگان قبل از خود درباره برخی حکیمان را نقد می‌کند و یا اشتباهات از نویسندگان در تمییز دانشمندان همنام را تذکر می‌دهد. وی سرقت ادبی حتی در حد یک عنوان کتاب را جایز نمی‌داند و در بیان آثار محمد بن عبدالله معروف به ابی‌عبدالرحمن می‌نویسد: «... و کتابینیکو در علم نحو مسمی به کتاب السبب لعلم العرب نیز دارد، لیکن ابن المهذب، کاتب بیت المال قاهره اسم مذکور را به غارت برده و نام کرده کتابیرا که تصنیف نموده در لغات وارده بر وزن افعال، به کتاب السبب لحصر کلام العرب»....<ref>ر.ک: همان</ref>


نگارنده برای تکمیل اطلاعاتش در باب حکیمان، از بسیاری از کتبی استفاده نموده که در قرن ششم نادر بوده‌اند و امروزه از بین رفته‌اند و عنوان برخی از این کتاب‌ها را در تألیفش ذکر کرده است و در مواردی لحن نثر به گونه ای است که از زبان شاهد در قرون قبل از قفطی مطالبی بیان می‌شود و طبیعتا در این موارد مطالبش از منابعی نقل شده که نگارندگانش در زمان دانشمندان مورد نظر بوده‌اند. نگارنده از نامه‌های رسمی مکتوب زیادی بهره برده که در متن به برخی از آن‌ها اشاره کرده است. با توجه به مسئولیت‌های دیوانی و مشاغلی که داشته، امکان دسترسی به این گونه اسناد را داشته است. شوق و ذوق نگارنده در دستیابیبه اسناد نیز شرایط را برای استفاده بهینه از آن فراهم نموده است....<ref>ر.ک: همان</ref>
نگارنده برای تکمیل اطلاعاتش در باب حکیمان، از بسیاری از کتبی استفاده نموده که در قرن ششم نادر بوده‌اند و امروزه از بین رفته‌اند و عنوان برخی از این کتاب‌ها را در تألیفش ذکر کرده است و در مواردی لحن نثر به گونه ای است که از زبان شاهد در قرون قبل از قفطی مطالبی بیان می‌شود و طبیعتا در این موارد مطالبش از منابعی نقل شده که نگارندگانش در زمان دانشمندان مورد نظر بوده‌اند. نگارنده از نامه‌های رسمی مکتوب زیادی بهره برده که در متن به برخی از آن‌ها اشاره کرده است. با توجه به مسئولیت‌های دیوانی و مشاغلی که داشته، امکان دسترسی به این گونه اسناد را داشته است. شوق و ذوق نگارنده در دستیابیبه اسناد نیز شرایط را برای استفاده بهینه از آن فراهم نموده است....<ref>ر.ک: همان</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش