امام امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام از دیدگاه خلفا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ابن عساکر' به ' ابن عساکر ')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۳۹: خط ۳۹:
</div>
</div>
==معرفی اجمالی==
==معرفی اجمالی==
'''امام امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام از دیدگاه خلفا''' توسط واحد تحقیق و تألیف مجمع الغدیر مشهد با همکاری و اشراف شیخ مهدی فقیه ایمانی به زبان فارسی تألیف شده است. در این کتاب نقلیات و اعترافات خلفای سه‌گانه اهل سنت، معاویه و عمر بن عبدالعزیز در رابطه با [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] از منابع ایشان گردآوری شده است.  
'''امام امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام از دیدگاه خلفا''' توسط واحد تحقیق و تألیف مجمع الغدیر مشهد با همکاری و اشراف شیخ مهدی فقیه ایمانی به زبان فارسی تألیف شده است. در این کتاب نقلیات و اعترافات خلفای سه‌گانه اهل سنت، معاویه و عمر بن عبدالعزیز در رابطه با [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] از منابع ایشان گردآوری شده است.  


==ساختار==
==ساختار==
خط ۴۵: خط ۴۵:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در دیباچه کتاب چهار حدیث از ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه در فضیلت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] ذکر شده است. اولین حدیث از ابوبکر است گه گفت: ای مردم بر شما باد به دوستى و دنباله‌روى از على بن ابى‌طالب، پس همانا که من خود شنیدم رسول خدا(ص)می‌فرمود: على بعد از من بهترین کسى است که خورشید بر او تابیده و غروب نموده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>
در دیباچه کتاب چهار حدیث از ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه در فضیلت [[امام على(ع)|حضرت علی(ع)]] ذکر شده است. اولین حدیث از ابوبکر است گه گفت: ای مردم بر شما باد به دوستى و دنباله‌روى از على بن ابى‌طالب، پس همانا که من خود شنیدم رسول خدا(ص)می‌فرمود: على بعد از من بهترین کسى است که خورشید بر او تابیده و غروب نموده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص5</ref>


اولین موضوعی که برتری [[امام على(ع)]] را بر ابوبکر نشان می‌دهد ابلاغ برائت و بیزاری از مشرکین است. امام احمد حنبل و دیگر اعلام محدثین و تاریخ‌نگاران سنى، از ابوبکر نقل نموده‌اند که: پیامبر اکرم(ص) نخست او را به رفتن مکه و شرکت در مراسم حج و ابلاغ تعدادى از آیات سوره توبه مأمور فرمود. آنگاه پس از سه روز از رفتن ابوبکر به سمت مکه براى انجام این مأموریت، حضرتش على را مأمور رفتن به سمت مکه و برگردانیدن ابوبکر و انجام این ابلاغ‌هاى سرنوشت‌ساز فرمود. و چون ابوبکر برگشت و به خدمت پیامبر(ص) رسید از روى ناراحتى و در حال گریه از علت این عزل و نصب سؤال کرد. پس پیغمبر خدا(ص) فرمود: به من امر شد که مأموریت را کسى انجام ندهد مگر من یا مردى از وابستگان به من. و به دیگر عبارت: من خود انجام دهم، یا کسى که از من باشد.<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>  
اولین موضوعی که برتری [[امام على(ع)]] را بر ابوبکر نشان می‌دهد ابلاغ برائت و بیزاری از مشرکین است. امام احمد حنبل و دیگر اعلام محدثین و تاریخ‌نگاران سنى، از ابوبکر نقل نموده‌اند که: پیامبر اکرم(ص) نخست او را به رفتن مکه و شرکت در مراسم حج و ابلاغ تعدادى از آیات سوره توبه مأمور فرمود. آنگاه پس از سه روز از رفتن ابوبکر به سمت مکه براى انجام این مأموریت، حضرتش على را مأمور رفتن به سمت مکه و برگردانیدن ابوبکر و انجام این ابلاغ‌هاى سرنوشت‌ساز فرمود. و چون ابوبکر برگشت و به خدمت پیامبر(ص) رسید از روى ناراحتى و در حال گریه از علت این عزل و نصب سؤال کرد. پس پیغمبر خدا(ص) فرمود: به من امر شد که مأموریت را کسى انجام ندهد مگر من یا مردى از وابستگان به من. و به دیگر عبارت: من خود انجام دهم، یا کسى که از من باشد.<ref>ر.ک: همان، ص33</ref>  
خط ۵۹: خط ۵۹:
در بخش دیگری تعبیرات اعتراف آمیز عمر پیرامون مشکل‌گشایی‌های علمی و قضائی امیر مؤمنان(ع) ذکر شده است. نویسنده به خاطر رعایت اختصار و محدودیت حجم کتاب از ذکر مشروح قضایا پرهیز کرده و تنها به ایراد فهرستی از تعبیرات عمر درباره امام بسنده کرده است. در این فهرست چهل مورد از این اعترافات با ترجمه و آدرس منابع ذکر شده است. خلیفه دوم ده‌ها مرتبه در پیشامدهای اسلامى و مشکلات قضائى که از ناحیه امام امیر مؤمنان(ع) به سرانجام می‌رسید، کلمه «لو لا على لهلک عمر» اگر علی نبود عمر هلاک شده بود؛ را تکرار نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص134-120</ref>. نویسنده به 51 منبع که در آن، اعتراف «لو لا علی لهلک عمر» آمده اشاره کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص129</ref>  
در بخش دیگری تعبیرات اعتراف آمیز عمر پیرامون مشکل‌گشایی‌های علمی و قضائی امیر مؤمنان(ع) ذکر شده است. نویسنده به خاطر رعایت اختصار و محدودیت حجم کتاب از ذکر مشروح قضایا پرهیز کرده و تنها به ایراد فهرستی از تعبیرات عمر درباره امام بسنده کرده است. در این فهرست چهل مورد از این اعترافات با ترجمه و آدرس منابع ذکر شده است. خلیفه دوم ده‌ها مرتبه در پیشامدهای اسلامى و مشکلات قضائى که از ناحیه امام امیر مؤمنان(ع) به سرانجام می‌رسید، کلمه «لو لا على لهلک عمر» اگر علی نبود عمر هلاک شده بود؛ را تکرار نموده است.<ref>ر.ک: همان، ص134-120</ref>. نویسنده به 51 منبع که در آن، اعتراف «لو لا علی لهلک عمر» آمده اشاره کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص129</ref>  


در بخش نقلیات حدیثی عثمان درباره علی(ع)،[[ابن عساکر، علی بن حسن| ابن عساکر]] دمشقى با ذکر سند، از یونس مولى و غلام رشید نقل نموده که گفت: من بالاى سر مأمون ایستاده بودم و یحیى بن اکثم هم حضور داشت که سخن از فضل على به میان آمد. پس مأمون گفت شنیدم پدرم رشید مى‌گوید... شنیدم [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] می‌گوید: عثمان رجوع به على کرد و على متوجه شد عثمان به او خیره شده و نگاه عمیق می‌کند. پس على با روى سخن به عثمان گفت: ازچه‌رو این‌گونه به من نگاه مى‌کنى اى عثمان؟ عثمان پاسخ داد شنیدم رسول خدا(ص) می‌فرمود: النظر الى (وجه) على عبادة؛ نگاه به –صورت- على عبادت است.<ref>ر.ک: همان، ص178</ref>
در بخش نقلیات حدیثی عثمان درباره علی(ع)،[[ابن عساکر، علی بن حسن| ابن عساکر]] دمشقى با ذکر سند، از یونس مولى و غلام رشید نقل نموده که گفت: من بالاى سر مأمون ایستاده بودم و یحیى بن اکثم هم حضور داشت که سخن از فضل على به میان آمد. پس مأمون گفت شنیدم پدرم رشید مى‌گوید... شنیدم [[ابن‌عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] می‌گوید: عثمان رجوع به على کرد و على متوجه شد عثمان به او خیره شده و نگاه عمیق می‌کند. پس على با روى سخن به عثمان گفت: ازچه‌رو این‌گونه به من نگاه مى‌کنى اى عثمان؟ عثمان پاسخ داد شنیدم رسول خدا(ص) می‌فرمود: النظر الى (وجه) على عبادة؛ نگاه به –صورت- على عبادت است.<ref>ر.ک: همان، ص178</ref>


از دیگر بخش‌های خواندنی کتاب سؤال‌ها و ارجاعات معاویه به امیر مؤمنان و اعتراف او به فضائل آن حضرت است. در ابتدای این بخش به نقل از زین‌الدین عبدالرئوف مناوی شافعی چنین می‌خوانیم: معاویه افرادى را به نزد على(ع) می‌فرستاد تا درباره مشکلات (خود یا دیگران) استعلام نمایند؛ و چون آن حضرت بدان‌ها پاسخ می‌داد، یکى از فرزندانش گفت: به سؤال‌هاى دشمن خود جواب می‌دهى؟! على گفت: آیا این براى ما کافى نیست که او محتاج و نیازمند به ما باشد و از ما سؤال کند؟.<ref>ر.ک: همان، ص191</ref>
از دیگر بخش‌های خواندنی کتاب سؤال‌ها و ارجاعات معاویه به امیر مؤمنان و اعتراف او به فضائل آن حضرت است. در ابتدای این بخش به نقل از زین‌الدین عبدالرئوف مناوی شافعی چنین می‌خوانیم: معاویه افرادى را به نزد على(ع) می‌فرستاد تا درباره مشکلات (خود یا دیگران) استعلام نمایند؛ و چون آن حضرت بدان‌ها پاسخ می‌داد، یکى از فرزندانش گفت: به سؤال‌هاى دشمن خود جواب می‌دهى؟! على گفت: آیا این براى ما کافى نیست که او محتاج و نیازمند به ما باشد و از ما سؤال کند؟.<ref>ر.ک: همان، ص191</ref>


در قسمت دیگری از این بخش[[ابن عساکر، علی بن حسن| ابن عساکر]] به نقل از جابر آورده است که گفت: درحالی‌که نزد معاویه بودم سخن از على به میان آمد. پس معاویه از على و پدر و مادر على تمجید کرد، آنگاه گفت: چگونه این‌چنین دم از خوبى آن‌ها نزنم درحالی‌که آن‌ها خوبان خلق خدا باشند و عترت پیامبرش، خوبان، فرزندان خوبان.<ref>ر.ک: همان، ص207</ref>  
در قسمت دیگری از این بخش[[ابن عساکر، علی بن حسن| ابن عساکر]] به نقل از جابر آورده است که گفت: درحالی‌که نزد معاویه بودم سخن از على به میان آمد. پس معاویه از على و پدر و مادر على تمجید کرد، آنگاه گفت: چگونه این‌چنین دم از خوبى آن‌ها نزنم درحالی‌که آن‌ها خوبان خلق خدا باشند و عترت پیامبرش، خوبان، فرزندان خوبان.<ref>ر.ک: همان، ص207</ref>  


در آخرین بخش کتاب نقلیات و اعترافات عمر بن عبدالعزیز ذکر شده است. ازجمله این نقلیات ماجرای سب و دشنام پدرش به امام امیر مؤمنان علی(ع) است. ابن ابى‌الحدید با ذکر سند از عمر بن عبدالعزیز نقل نموده که پدرم به هنگام خطبه خواندن حالش عادى و به‌طور مستمر و مسلسل ایراد سخن مى‌کرد، اما همین‌که به بردن نام على و سب و ناسزاگوئى به او می‌رسید زبانش به لکنت و نارسائى می‌افتاد، رنگ چهره‌اش زرد و حالش متغیر و دگرگون می‌شد.  
در آخرین بخش کتاب نقلیات و اعترافات عمر بن عبدالعزیز ذکر شده است. ازجمله این نقلیات ماجرای سب و دشنام پدرش به امام امیر مؤمنان علی(ع) است. ابن ابى‌الحدید با ذکر سند از عمر بن عبدالعزیز نقل نموده که پدرم به هنگام خطبه خواندن حالش عادى و به‌طور مستمر و مسلسل ایراد سخن مى‌کرد، اما همین‌که به بردن نام على و سب و ناسزاگوئى به او می‌رسید زبانش به لکنت و نارسائى می‌افتاد، رنگ چهره‌اش زرد و حالش متغیر و دگرگون می‌شد.  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش