پرش به محتوا

بهترین‌ها و بدترین‌ها از دیدگاه نهج‌البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۵۹: خط ۵۹:
نويسنده در خلال مطالب كتاب، درصدد شناسايى ويژگى‌هاى بندگان شايسته خدا، در سخنان اهل بيت(ع) مى‌باشد.
نويسنده در خلال مطالب كتاب، درصدد شناسايى ويژگى‌هاى بندگان شايسته خدا، در سخنان اهل بيت(ع) مى‌باشد.


در بخش نخست خطبه 86، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] سى‌وسه ويژگى ممتاز براى محبوب‌ترين بندگان خدا برمى‌شمارد. گرچه در ظاهر، اين ويژگى‌ها به تقواپيشگان، بندگان سالك و عارف خدا نسبت داده شده، اما نويسنده معتقد است در حقيقت آنحضرت، در پى معرفى و شناساندن ويژگى‌هاى خويش و فرزندان معصومشان(ع) هستند؛ ويژگى‌هايى كه تنها در ايشان(ع) به‌طور كامل گرد مى‌آيند و ديگران نمى‌توانند به همه آن ويژگى‌ها، در عالى‌ترين مراتبش، دست يابند.
در بخش نخست خطبه 86، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] سى‌وسه ويژگى ممتاز براى محبوب‌ترين بندگان خدا برمى‌شمارد. گرچه در ظاهر، اين ويژگى‌ها به تقواپيشگان، بندگان سالك و عارف خدا نسبت داده شده، اما نويسنده معتقد است در حقيقت آنحضرت، در پى معرفى و شناساندن ويژگى‌هاى خويش و فرزندان معصومشان(ع) هستند؛ ويژگى‌هايى كه تنها در ايشان(ع) به‌طور كامل گرد مى‌آيند و ديگران نمى‌توانند به همه آن ويژگى‌ها، در عالى‌ترين مراتبش، دست يابند.


گفتار نخست، «دوستان برگزيده خدا در پيكار با نفس» ناميده شده است. [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نخست مى‌فرمايند: محبوب‌ترين بندگان خدا، كسى است كه خداوند او را يارى كرده تا بر نفس خويش چيره شود. به نظر نويسنده، از اين عبارت برمى‌آيد كه تنها با يارى و مدد الهى، انسان مى‌تواند بر نفس خويش، پيروز گردد؛ پس نخست انسان بايد در پى مبارزه با نفس خويش برآيد و چون توان پيروزى بر آن را در خويش نيافت، از خداوند براى اين مهم، يارى طلبد. آن‌گاه خداوند وى را يارى مى‌كند و او در پرتو عنايات و يارى خداوند بر نفس خويش، مسلط مى‌شود.
گفتار نخست، «دوستان برگزيده خدا در پيكار با نفس» ناميده شده است. [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نخست مى‌فرمايند: محبوب‌ترين بندگان خدا، كسى است كه خداوند او را يارى كرده تا بر نفس خويش چيره شود. به نظر نويسنده، از اين عبارت برمى‌آيد كه تنها با يارى و مدد الهى، انسان مى‌تواند بر نفس خويش، پيروز گردد؛ پس نخست انسان بايد در پى مبارزه با نفس خويش برآيد و چون توان پيروزى بر آن را در خويش نيافت، از خداوند براى اين مهم، يارى طلبد. آن‌گاه خداوند وى را يارى مى‌كند و او در پرتو عنايات و يارى خداوند بر نفس خويش، مسلط مى‌شود.
خط ۶۷: خط ۶۷:
عناوين مطرح شده در اين گفتار، عبارتند از: ضرورت مبارزه با نفس، انسان بر سر دوراهى حق و باطل، مفهوم نفس و عقل در علم اخلاق، نكوهش تمايلات شيطانى، عوامل هدايت انسان به كمال و تعالى و نقش اساسى يارى خداوند در مبارزه با نفس.
عناوين مطرح شده در اين گفتار، عبارتند از: ضرورت مبارزه با نفس، انسان بر سر دوراهى حق و باطل، مفهوم نفس و عقل در علم اخلاق، نكوهش تمايلات شيطانى، عوامل هدايت انسان به كمال و تعالى و نقش اساسى يارى خداوند در مبارزه با نفس.


در گفتار دوم و سوم، به ستايش اندوه و ترس از خدا پرداخته شده است. پس از آن‌كه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] فرموند: خداوند بنده محبوب خود را يارى مى‌كند تا بر نفس خويش چيره شود، مى‌فرمايند اين بنده خوب خدا، اندوه را شعار و لباس زيرين خود مى‌سازد؛ يعنى پيوسته بر مقامات و درجاتى كه نتوانسته بدان‌ها دست يابد و بر فرصت‌هايى كه مى‌توانست از آن‌ها بيشتر استفاده كند و نكرده، اندوهگين و ناراحت است.
در گفتار دوم و سوم، به ستايش اندوه و ترس از خدا پرداخته شده است. پس از آن‌كه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] فرموند: خداوند بنده محبوب خود را يارى مى‌كند تا بر نفس خويش چيره شود، مى‌فرمايند اين بنده خوب خدا، اندوه را شعار و لباس زيرين خود مى‌سازد؛ يعنى پيوسته بر مقامات و درجاتى كه نتوانسته بدان‌ها دست يابد و بر فرصت‌هايى كه مى‌توانست از آن‌ها بيشتر استفاده كند و نكرده، اندوهگين و ناراحت است.


نويسنده معتقد است خوف و حزن، بدون در نظر گرفتن متعلقشان، نه ممدوح‌اند و نه مذموم؛ نه به طور كلى مى‌توان گفت خوب‌اند و نه مى‌توان گفت بدند. به نظر وى، اگر در سخن [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] اين دو، ويژگى مطلوب و از صفات بندگان محبوب خدا معرفى شده‌اند، از آن‌روست كه متعقلشان امور معنوى و اخروى‌اند وگرنه، خوف و حزن به خاطر دنيا، نامطلوب است؛ زيرا اصل گرايش و توجه استقلالى به دنيا، پسنديده نيست، چه رسد به خوف و ترس درباره آن.
نويسنده معتقد است خوف و حزن، بدون در نظر گرفتن متعلقشان، نه ممدوح‌اند و نه مذموم؛ نه به طور كلى مى‌توان گفت خوب‌اند و نه مى‌توان گفت بدند. به نظر وى، اگر در سخن [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] اين دو، ويژگى مطلوب و از صفات بندگان محبوب خدا معرفى شده‌اند، از آن‌روست كه متعقلشان امور معنوى و اخروى‌اند وگرنه، خوف و حزن به خاطر دنيا، نامطلوب است؛ زيرا اصل گرايش و توجه استقلالى به دنيا، پسنديده نيست، چه رسد به خوف و ترس درباره آن.


در گفتار چهارم، به جلوه حيات انسانى در دوستان خدا نگريسته شده است. [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] در بيان ويژگى‌هاى دوستان برگزيده خداوند، با ذكر عبارت «نَظَرَ فَابصَرَ» نگاه و تفكر در ملك و ملكوت و يافتن بصيرت درباره باطن و حقيقت اشيا را از جمله ويژگى‌هاى دوستان خدا برمى‌شمارند. نويسنده معتقد است شايد با نگاهى سطحى و ابتدايى، اين گمان به ذهن آيد كه چون واژه «نظر» به معناى ديدن و نگاه كردن است، واژه «فابصر» پس از آن، زايد است. اما بايد توجه داشت كه «فابصر» به نگاه فيزيكى و ظاهرى كه در آن، نمودهاى اجزاى هستى مشاهده مى‌شوند، معطوف نيست، بلكه منظور از آن، نگاه بصيرتى است كه پس از برافروخته شدن نور هدايت در دل سالك، پديد مى‌آيد.
در گفتار چهارم، به جلوه حيات انسانى در دوستان خدا نگريسته شده است. [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] در بيان ويژگى‌هاى دوستان برگزيده خداوند، با ذكر عبارت «نَظَرَ فَابصَرَ» نگاه و تفكر در ملك و ملكوت و يافتن بصيرت درباره باطن و حقيقت اشيا را از جمله ويژگى‌هاى دوستان خدا برمى‌شمارند. نويسنده معتقد است شايد با نگاهى سطحى و ابتدايى، اين گمان به ذهن آيد كه چون واژه «نظر» به معناى ديدن و نگاه كردن است، واژه «فابصر» پس از آن، زايد است. اما بايد توجه داشت كه «فابصر» به نگاه فيزيكى و ظاهرى كه در آن، نمودهاى اجزاى هستى مشاهده مى‌شوند، معطوف نيست، بلكه منظور از آن، نگاه بصيرتى است كه پس از برافروخته شدن نور هدايت در دل سالك، پديد مى‌آيد.
خط ۸۳: خط ۸۳:
در گفتار دهم و يازدهم، بخش‌هايى از خطبه 102 و قسمت ابتدايى خطبه 17، انتخاب شده است. [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] در خطبه 102، به اين نكته اشاره دارند كه مبغوض‌ترين و بدترين مردم نزد خداوند، كسانى هستند كه وجدان و خرد خود را سركوب كرده و دستورات الهى را زير پا نهاده‌اند؛ در نتيجه، خداوند آنان را از عنايت و هدايت خويش، محروم كرده است. نويسنده نشانه بى‌اعتنايى و بى‌توجهى خداوند به چنين كسانى را، اين دانسته است كه آنان، از راه راست كه انسان را به قرب خداوند نايل مى‌سازد، روى برمى‌تابند و بدون راهنما، در مسير پرفراز و نشيب زندگى، گام برمى‌دارند.  
در گفتار دهم و يازدهم، بخش‌هايى از خطبه 102 و قسمت ابتدايى خطبه 17، انتخاب شده است. [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] در خطبه 102، به اين نكته اشاره دارند كه مبغوض‌ترين و بدترين مردم نزد خداوند، كسانى هستند كه وجدان و خرد خود را سركوب كرده و دستورات الهى را زير پا نهاده‌اند؛ در نتيجه، خداوند آنان را از عنايت و هدايت خويش، محروم كرده است. نويسنده نشانه بى‌اعتنايى و بى‌توجهى خداوند به چنين كسانى را، اين دانسته است كه آنان، از راه راست كه انسان را به قرب خداوند نايل مى‌سازد، روى برمى‌تابند و بدون راهنما، در مسير پرفراز و نشيب زندگى، گام برمى‌دارند.  


در گفتار دوازدهم، با توجه به فراز پايانى خطبه 17، جلوه‌هايى از انحراف و سوء استفاده از قرآن از ديدگاه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] بيان شده است. در آغاز اين خطبه، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] به معرفى مغبوض‌ترين خلايق نزد خداوند و عالم‌نمايانى پرداخته‌اند كه از حقيقت علم، بى‌بهره‌اند، اما با گردآورى مجموعه‌اى از اصطلاحات و فضل‌فروشى، مى‌كوشند تا خود را عالم معرفى كنند و جاهلان بى‌مايه نيز، ايشان را دانشمند مى‌شمارند. سپس حضرت در پايان خطبه، از اين گروه، شكوه مى‌كند و آنان را متهم مى‌سازد كه قرآن واقعى و معارف ناب آن را كنار نهاده و به تحريف كتاب خدا و استفاده نابجا از آن مى‌پردازند.
در گفتار دوازدهم، با توجه به فراز پايانى خطبه 17، جلوه‌هايى از انحراف و سوء استفاده از قرآن از ديدگاه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] بيان شده است. در آغاز اين خطبه، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] به معرفى مغبوض‌ترين خلايق نزد خداوند و عالم‌نمايانى پرداخته‌اند كه از حقيقت علم، بى‌بهره‌اند، اما با گردآورى مجموعه‌اى از اصطلاحات و فضل‌فروشى، مى‌كوشند تا خود را عالم معرفى كنند و جاهلان بى‌مايه نيز، ايشان را دانشمند مى‌شمارند. سپس حضرت در پايان خطبه، از اين گروه، شكوه مى‌كند و آنان را متهم مى‌سازد كه قرآن واقعى و معارف ناب آن را كنار نهاده و به تحريف كتاب خدا و استفاده نابجا از آن مى‌پردازند.


در گفتار سيزدهم، دوستان و سرسپردگان شيطان در كلام [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] معرفى شده‌اند. بر اساس سخن آن حضرت(ع)، عالم‌نمايان خودپرست، به جاى پيروى از خداوند و دستورات حيات‌بخش او، از شيطان پيروى كردند و خواسته‌هاى او را معيار و ملاك رفتار خود قرار دادند و بر اثر تمايل به رياست، لذت‌ها و شهوات دنيوى، بر وى تكيه كردند و در نتيجه، شيطان نيز جان و دل آنان را دامگه و آشيانه خويش قرار داد و به پروش و شكل‌دهى انديشه‌ها و رفتار آنان پرداخت.
در گفتار سيزدهم، دوستان و سرسپردگان شيطان در كلام [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] معرفى شده‌اند. بر اساس سخن آن حضرت(ع)، عالم‌نمايان خودپرست، به جاى پيروى از خداوند و دستورات حيات‌بخش او، از شيطان پيروى كردند و خواسته‌هاى او را معيار و ملاك رفتار خود قرار دادند و بر اثر تمايل به رياست، لذت‌ها و شهوات دنيوى، بر وى تكيه كردند و در نتيجه، شيطان نيز جان و دل آنان را دامگه و آشيانه خويش قرار داد و به پروش و شكل‌دهى انديشه‌ها و رفتار آنان پرداخت.


در گفتار چهاردهم، با بررسى خطبه هجدهم، مصاديق و نمونه‌هاى عينى عالم‌نمايان خودپرست مطرح شده است. نويسنده معتقد است ذكر اين نمونه‌هاى عينى در سخنان [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]]، حاكى از آن است كه حضرت از شيوه‌اى نادرست در زمانه خويش شكوه مى‌كنند و آن‌چه از آن سخن گفته‌اند، امرى فرضى و خيالى نيست.
در گفتار چهاردهم، با بررسى خطبه هجدهم، مصاديق و نمونه‌هاى عينى عالم‌نمايان خودپرست مطرح شده است. نويسنده معتقد است ذكر اين نمونه‌هاى عينى در سخنان [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]]، حاكى از آن است كه حضرت از شيوه‌اى نادرست در زمانه خويش شكوه مى‌كنند و آن‌چه از آن سخن گفته‌اند، امرى فرضى و خيالى نيست.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش