۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
| خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
نويسنده در خلال مطالب كتاب، درصدد شناسايى ويژگىهاى بندگان شايسته خدا، در سخنان اهل بيت(ع) مىباشد. | نويسنده در خلال مطالب كتاب، درصدد شناسايى ويژگىهاى بندگان شايسته خدا، در سخنان اهل بيت(ع) مىباشد. | ||
در بخش نخست خطبه 86، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] | در بخش نخست خطبه 86، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] سىوسه ويژگى ممتاز براى محبوبترين بندگان خدا برمىشمارد. گرچه در ظاهر، اين ويژگىها به تقواپيشگان، بندگان سالك و عارف خدا نسبت داده شده، اما نويسنده معتقد است در حقيقت آنحضرت، در پى معرفى و شناساندن ويژگىهاى خويش و فرزندان معصومشان(ع) هستند؛ ويژگىهايى كه تنها در ايشان(ع) بهطور كامل گرد مىآيند و ديگران نمىتوانند به همه آن ويژگىها، در عالىترين مراتبش، دست يابند. | ||
گفتار نخست، «دوستان برگزيده خدا در پيكار با نفس» ناميده شده است. [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نخست مىفرمايند: محبوبترين بندگان خدا، كسى است كه خداوند او را يارى كرده تا بر نفس خويش چيره شود. به نظر نويسنده، از اين عبارت برمىآيد كه تنها با يارى و مدد الهى، انسان مىتواند بر نفس خويش، پيروز گردد؛ پس نخست انسان بايد در پى مبارزه با نفس خويش برآيد و چون توان پيروزى بر آن را در خويش نيافت، از خداوند براى اين مهم، يارى طلبد. آنگاه خداوند وى را يارى مىكند و او در پرتو عنايات و يارى خداوند بر نفس خويش، مسلط مىشود. | گفتار نخست، «دوستان برگزيده خدا در پيكار با نفس» ناميده شده است. [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] نخست مىفرمايند: محبوبترين بندگان خدا، كسى است كه خداوند او را يارى كرده تا بر نفس خويش چيره شود. به نظر نويسنده، از اين عبارت برمىآيد كه تنها با يارى و مدد الهى، انسان مىتواند بر نفس خويش، پيروز گردد؛ پس نخست انسان بايد در پى مبارزه با نفس خويش برآيد و چون توان پيروزى بر آن را در خويش نيافت، از خداوند براى اين مهم، يارى طلبد. آنگاه خداوند وى را يارى مىكند و او در پرتو عنايات و يارى خداوند بر نفس خويش، مسلط مىشود. | ||
| خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
عناوين مطرح شده در اين گفتار، عبارتند از: ضرورت مبارزه با نفس، انسان بر سر دوراهى حق و باطل، مفهوم نفس و عقل در علم اخلاق، نكوهش تمايلات شيطانى، عوامل هدايت انسان به كمال و تعالى و نقش اساسى يارى خداوند در مبارزه با نفس. | عناوين مطرح شده در اين گفتار، عبارتند از: ضرورت مبارزه با نفس، انسان بر سر دوراهى حق و باطل، مفهوم نفس و عقل در علم اخلاق، نكوهش تمايلات شيطانى، عوامل هدايت انسان به كمال و تعالى و نقش اساسى يارى خداوند در مبارزه با نفس. | ||
در گفتار دوم و سوم، به ستايش اندوه و ترس از خدا پرداخته شده است. پس از آنكه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] | در گفتار دوم و سوم، به ستايش اندوه و ترس از خدا پرداخته شده است. پس از آنكه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] فرموند: خداوند بنده محبوب خود را يارى مىكند تا بر نفس خويش چيره شود، مىفرمايند اين بنده خوب خدا، اندوه را شعار و لباس زيرين خود مىسازد؛ يعنى پيوسته بر مقامات و درجاتى كه نتوانسته بدانها دست يابد و بر فرصتهايى كه مىتوانست از آنها بيشتر استفاده كند و نكرده، اندوهگين و ناراحت است. | ||
نويسنده معتقد است خوف و حزن، بدون در نظر گرفتن متعلقشان، نه ممدوحاند و نه مذموم؛ نه به طور كلى مىتوان گفت خوباند و نه مىتوان گفت بدند. به نظر وى، اگر در سخن [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] | نويسنده معتقد است خوف و حزن، بدون در نظر گرفتن متعلقشان، نه ممدوحاند و نه مذموم؛ نه به طور كلى مىتوان گفت خوباند و نه مىتوان گفت بدند. به نظر وى، اگر در سخن [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] اين دو، ويژگى مطلوب و از صفات بندگان محبوب خدا معرفى شدهاند، از آنروست كه متعقلشان امور معنوى و اخروىاند وگرنه، خوف و حزن به خاطر دنيا، نامطلوب است؛ زيرا اصل گرايش و توجه استقلالى به دنيا، پسنديده نيست، چه رسد به خوف و ترس درباره آن. | ||
در گفتار چهارم، به جلوه حيات انسانى در دوستان خدا نگريسته شده است. [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] در بيان ويژگىهاى دوستان برگزيده خداوند، با ذكر عبارت «نَظَرَ فَابصَرَ» نگاه و تفكر در ملك و ملكوت و يافتن بصيرت درباره باطن و حقيقت اشيا را از جمله ويژگىهاى دوستان خدا برمىشمارند. نويسنده معتقد است شايد با نگاهى سطحى و ابتدايى، اين گمان به ذهن آيد كه چون واژه «نظر» به معناى ديدن و نگاه كردن است، واژه «فابصر» پس از آن، زايد است. اما بايد توجه داشت كه «فابصر» به نگاه فيزيكى و ظاهرى كه در آن، نمودهاى اجزاى هستى مشاهده مىشوند، معطوف نيست، بلكه منظور از آن، نگاه بصيرتى است كه پس از برافروخته شدن نور هدايت در دل سالك، پديد مىآيد. | در گفتار چهارم، به جلوه حيات انسانى در دوستان خدا نگريسته شده است. [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] در بيان ويژگىهاى دوستان برگزيده خداوند، با ذكر عبارت «نَظَرَ فَابصَرَ» نگاه و تفكر در ملك و ملكوت و يافتن بصيرت درباره باطن و حقيقت اشيا را از جمله ويژگىهاى دوستان خدا برمىشمارند. نويسنده معتقد است شايد با نگاهى سطحى و ابتدايى، اين گمان به ذهن آيد كه چون واژه «نظر» به معناى ديدن و نگاه كردن است، واژه «فابصر» پس از آن، زايد است. اما بايد توجه داشت كه «فابصر» به نگاه فيزيكى و ظاهرى كه در آن، نمودهاى اجزاى هستى مشاهده مىشوند، معطوف نيست، بلكه منظور از آن، نگاه بصيرتى است كه پس از برافروخته شدن نور هدايت در دل سالك، پديد مىآيد. | ||
| خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
در گفتار دهم و يازدهم، بخشهايى از خطبه 102 و قسمت ابتدايى خطبه 17، انتخاب شده است. [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] در خطبه 102، به اين نكته اشاره دارند كه مبغوضترين و بدترين مردم نزد خداوند، كسانى هستند كه وجدان و خرد خود را سركوب كرده و دستورات الهى را زير پا نهادهاند؛ در نتيجه، خداوند آنان را از عنايت و هدايت خويش، محروم كرده است. نويسنده نشانه بىاعتنايى و بىتوجهى خداوند به چنين كسانى را، اين دانسته است كه آنان، از راه راست كه انسان را به قرب خداوند نايل مىسازد، روى برمىتابند و بدون راهنما، در مسير پرفراز و نشيب زندگى، گام برمىدارند. | در گفتار دهم و يازدهم، بخشهايى از خطبه 102 و قسمت ابتدايى خطبه 17، انتخاب شده است. [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] در خطبه 102، به اين نكته اشاره دارند كه مبغوضترين و بدترين مردم نزد خداوند، كسانى هستند كه وجدان و خرد خود را سركوب كرده و دستورات الهى را زير پا نهادهاند؛ در نتيجه، خداوند آنان را از عنايت و هدايت خويش، محروم كرده است. نويسنده نشانه بىاعتنايى و بىتوجهى خداوند به چنين كسانى را، اين دانسته است كه آنان، از راه راست كه انسان را به قرب خداوند نايل مىسازد، روى برمىتابند و بدون راهنما، در مسير پرفراز و نشيب زندگى، گام برمىدارند. | ||
در گفتار دوازدهم، با توجه به فراز پايانى خطبه 17، جلوههايى از انحراف و سوء استفاده از قرآن از ديدگاه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] | در گفتار دوازدهم، با توجه به فراز پايانى خطبه 17، جلوههايى از انحراف و سوء استفاده از قرآن از ديدگاه [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] بيان شده است. در آغاز اين خطبه، [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] به معرفى مغبوضترين خلايق نزد خداوند و عالمنمايانى پرداختهاند كه از حقيقت علم، بىبهرهاند، اما با گردآورى مجموعهاى از اصطلاحات و فضلفروشى، مىكوشند تا خود را عالم معرفى كنند و جاهلان بىمايه نيز، ايشان را دانشمند مىشمارند. سپس حضرت در پايان خطبه، از اين گروه، شكوه مىكند و آنان را متهم مىسازد كه قرآن واقعى و معارف ناب آن را كنار نهاده و به تحريف كتاب خدا و استفاده نابجا از آن مىپردازند. | ||
در گفتار سيزدهم، دوستان و سرسپردگان شيطان در كلام [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] | در گفتار سيزدهم، دوستان و سرسپردگان شيطان در كلام [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]] معرفى شدهاند. بر اساس سخن آن حضرت(ع)، عالمنمايان خودپرست، به جاى پيروى از خداوند و دستورات حياتبخش او، از شيطان پيروى كردند و خواستههاى او را معيار و ملاك رفتار خود قرار دادند و بر اثر تمايل به رياست، لذتها و شهوات دنيوى، بر وى تكيه كردند و در نتيجه، شيطان نيز جان و دل آنان را دامگه و آشيانه خويش قرار داد و به پروش و شكلدهى انديشهها و رفتار آنان پرداخت. | ||
در گفتار چهاردهم، با بررسى خطبه هجدهم، مصاديق و نمونههاى عينى عالمنمايان خودپرست مطرح شده است. نويسنده معتقد است ذكر اين نمونههاى عينى در سخنان [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]]، حاكى از آن است كه حضرت از شيوهاى نادرست در زمانه خويش شكوه مىكنند و آنچه از آن سخن گفتهاند، امرى فرضى و خيالى نيست. | در گفتار چهاردهم، با بررسى خطبه هجدهم، مصاديق و نمونههاى عينى عالمنمايان خودپرست مطرح شده است. نويسنده معتقد است ذكر اين نمونههاى عينى در سخنان [[امام على(ع)|اميرمؤمنان(ع)]]، حاكى از آن است كه حضرت از شيوهاى نادرست در زمانه خويش شكوه مىكنند و آنچه از آن سخن گفتهاند، امرى فرضى و خيالى نيست. | ||
ویرایش