۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سیوطی' به 'سیوطی ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
نویسنده به منابع متعددی، از جمله: [[صحيح البخاري]]، [[صحيح مسلم]]، تهذيب التهذيب، ميزان الاعتدال، شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، [[الاستيعاب في معرفة الأصحاب|الاستيعاب]]، الكاشف، [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفيات الأعيان]]، تحف العقول عن آل الرسول، شفاء، نسيم الرياض، عمدة القاري، [[سنن ابن ماجة|سنن ابن ماجه]] ، [[الجامع الصحیح و هو سنن الترمذي|سنن ترمذی]] ، سنن ابیداوود، المستدرك علی الصحيحين، كنز العمال و... استناد کرده است. | نویسنده به منابع متعددی، از جمله: [[صحيح البخاري]]، [[صحيح مسلم]]، تهذيب التهذيب، ميزان الاعتدال، شرح نهج البلاغه ابن ابیالحدید، [[الاستيعاب في معرفة الأصحاب|الاستيعاب]]، الكاشف، [[وفيات الأعيان و أنباء أبناء الزمان|وفيات الأعيان]]، تحف العقول عن آل الرسول، شفاء، نسيم الرياض، عمدة القاري، [[سنن ابن ماجة|سنن ابن ماجه]] ، [[الجامع الصحیح و هو سنن الترمذي|سنن ترمذی]] ، سنن ابیداوود، المستدرك علی الصحيحين، كنز العمال و... استناد کرده است. | ||
مطالب این کتاب، حاصل برخی مباحث [[حسینی میلانی، علی|آیتالله سید علی میلانی]] | مطالب این کتاب، حاصل برخی مباحث [[حسینی میلانی، علی|آیتالله سید علی میلانی]] در جلسه درس بوده که به درخواست برخی از فضلا مستند شده و بهصورت کتاب درآمده است....<ref>ر.ک: مقدمه نویسنده، ص7</ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
اولین روایت کتاب، از قول ابوموسی اشعری، درباره مژده بهشت دادن پیامبر(ص) به ابوبکر، عمر و عثمان که در صحاح [[صحيح البخاري|بخاری]] | اولین روایت کتاب، از قول ابوموسی اشعری، درباره مژده بهشت دادن پیامبر(ص) به ابوبکر، عمر و عثمان که در صحاح [[صحيح البخاري|بخاری]] و مسلم آمده است....<ref>ر.ک: متن کتاب، ص13-10</ref>مؤلف با استفاده از منابع، به جرح و تعدیل سه تن از راویان این حدیث؛ یعنی: شریک بن ابینمر، عثمان بن غیاث و ابیاسامه میپردازد و با نشان دادن ضعف سندی روایت، از آن اعراض میکند....<ref>ر.ک: همان، ص15-13</ref> | ||
روایت دوم ماجرایی است که عایشه همسر رسول خدا نقل کرده، درباره اینکه ابوبکر و عمر و عثمان به خدمت رسول خدا(ص) شرفیاب شدند و ایشان حاجات آنان را برآورده کردند، ولی بین عثمان با ابوبکر و عمر در نحوه برخورد تفاوت قائل شدند....<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>مؤلف با بررسی راویان سند و تضعیف عقیل بن خالد از سوی یحیای قطان و بیان دشمنی علنی زهری با خاندان اهلبیت(ع) (تا جایی که جز زهری همه قبول دارند که اولین گرونده به اسلام [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]]) به رد روایت مزبور میپردازد و چند صفحه درباره زهری توضیح میدهد....<ref>ر.ک: همان، ص21-17</ref> | روایت دوم ماجرایی است که عایشه همسر رسول خدا نقل کرده، درباره اینکه ابوبکر و عمر و عثمان به خدمت رسول خدا(ص) شرفیاب شدند و ایشان حاجات آنان را برآورده کردند، ولی بین عثمان با ابوبکر و عمر در نحوه برخورد تفاوت قائل شدند....<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>مؤلف با بررسی راویان سند و تضعیف عقیل بن خالد از سوی یحیای قطان و بیان دشمنی علنی زهری با خاندان اهلبیت(ع) (تا جایی که جز زهری همه قبول دارند که اولین گرونده به اسلام [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]]) به رد روایت مزبور میپردازد و چند صفحه درباره زهری توضیح میدهد....<ref>ر.ک: همان، ص21-17</ref> | ||
روایت سوم از ابوهریره است. در این روایت بیان شده که رسولالله(ص) بر روی کوه حرا بودند که کوه شروع به حرکت کرد. ایشان خطاب به حرا فرمودند: ای حرا بایست که اینان که بر روی تو ایستادهاند، نبی یا صدّیق یا شهید هستند و افرادی که روی کوه ایستاده بودند، پیامبر اکرم(ص)، ابوبکر، عمر، عثمان، علی(ع)، طلحه، زبیر و سعد بن ابیوقّاص بودند. این روایت از باب فضائل طلحه و زبیر کتاب «[[فضائل الصحابة]] | روایت سوم از ابوهریره است. در این روایت بیان شده که رسولالله(ص) بر روی کوه حرا بودند که کوه شروع به حرکت کرد. ایشان خطاب به حرا فرمودند: ای حرا بایست که اینان که بر روی تو ایستادهاند، نبی یا صدّیق یا شهید هستند و افرادی که روی کوه ایستاده بودند، پیامبر اکرم(ص)، ابوبکر، عمر، عثمان، علی(ع)، طلحه، زبیر و سعد بن ابیوقّاص بودند. این روایت از باب فضائل طلحه و زبیر کتاب «[[فضائل الصحابة]] » نقل شده است. نویسنده بر این روایت، هم ایراد متنی دارد و هم ایراد سندی. ایراد محتوایی آن، این است که سعد بن ابیوقّاص در قصرش به مرض طاعون درگذشت؛ درحالیکه در روایت از جمله شهدا به حساب آمده است. ایراد سندی آن هم به دلیل وجود اسماعیل بن ابیقبیس و دیگران در طریق آن....<ref>ر.ک: همان، ص23-22</ref> | ||
روایت چهارم در ذکر فضیلت عثمان است. در این حدیث بیان شده که پیامبر خدا(ص) در زمان بیماری فرمودند: دوست داشتم بعضی از یارانم پیشم باشند. به ایشان عرض شد آیا ابوبکر را صدا بزنیم؟ ایشان سکوت کردند و درباره عمر نیز همین کار را کردند، اما وقتی گفتند عثمان را صدا بزنیم، فرمودند: بله. در این دیدار، پیامبر(ص) و عثمان خلوت کردند و رنگ صورت عثمان از سخنانی که از پیامبر میشنید، دگرگون میشد. بعدها ابوسهله غلام عثمان گفته بود که عثمان در یوم الدار گفته که پیامبر خدا(ص) وظیفهای را بر دوش من نهاده که آن را انجام میدهم و علی(ع) در کلامش فرمودهاند: من نیز بر آن صبر میکنم. نویسنده این روایت را به دلیل وجود قیس بن ابیحازم در طریق آن جرح میکند....<ref>ر.ک: همان، ص27-25</ref> | روایت چهارم در ذکر فضیلت عثمان است. در این حدیث بیان شده که پیامبر خدا(ص) در زمان بیماری فرمودند: دوست داشتم بعضی از یارانم پیشم باشند. به ایشان عرض شد آیا ابوبکر را صدا بزنیم؟ ایشان سکوت کردند و درباره عمر نیز همین کار را کردند، اما وقتی گفتند عثمان را صدا بزنیم، فرمودند: بله. در این دیدار، پیامبر(ص) و عثمان خلوت کردند و رنگ صورت عثمان از سخنانی که از پیامبر میشنید، دگرگون میشد. بعدها ابوسهله غلام عثمان گفته بود که عثمان در یوم الدار گفته که پیامبر خدا(ص) وظیفهای را بر دوش من نهاده که آن را انجام میدهم و علی(ع) در کلامش فرمودهاند: من نیز بر آن صبر میکنم. نویسنده این روایت را به دلیل وجود قیس بن ابیحازم در طریق آن جرح میکند....<ref>ر.ک: همان، ص27-25</ref> |
ویرایش