۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
آنچه در این کتاب مورد توجه قرار میگیرد، تأکید بر این موضوع است که امامت یک حقیقت نفسالامری در عالم وجود است و نه یک حادثه تاریخی صرف و به جهت حقیقت نفسالامری آن است که زندگی یک ملت را معنی میبخشد و مدیریت میکند. در راستای توجه به چنین جایگاهی برای امامت، گفته میشود: «غفلت از سرمایه امامت آسمانی، غفلت از اسلام است»....<ref>ر.ک: مقدمه، ص14</ref> | آنچه در این کتاب مورد توجه قرار میگیرد، تأکید بر این موضوع است که امامت یک حقیقت نفسالامری در عالم وجود است و نه یک حادثه تاریخی صرف و به جهت حقیقت نفسالامری آن است که زندگی یک ملت را معنی میبخشد و مدیریت میکند. در راستای توجه به چنین جایگاهی برای امامت، گفته میشود: «غفلت از سرمایه امامت آسمانی، غفلت از اسلام است»....<ref>ر.ک: مقدمه، ص14</ref> | ||
مبنای نوشتن کتاب، روایتی از [[امام رضا(ع)]] | مبنای نوشتن کتاب، روایتی از [[امام رضا(ع)]] است که در ابتدای کتاب آمده است....<ref>ر.ک: متن کتاب، ص21 تا 24</ref>در این کتاب سعی شده است با شرح این روایت، به جایگاه امامت اشاره شود. | ||
در مجلس اول با استفاده از داستان حضرت ابراهیم(ع) و آیات قرآن، به جایگاه امامت در قرآن اشاره شده است. | در مجلس اول با استفاده از داستان حضرت ابراهیم(ع) و آیات قرآن، به جایگاه امامت در قرآن اشاره شده است. | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
در جلسه هشتم به جایگاه و مقام امام اشاره شده است. مؤلف، امام را یگانه روزگاران معرفی نموده و میگوید: | در جلسه هشتم به جایگاه و مقام امام اشاره شده است. مؤلف، امام را یگانه روزگاران معرفی نموده و میگوید: | ||
وقتی [[امام رضا(ع)]] | وقتی [[امام رضا(ع)]] میفرمایند: «الْإِمَامُ وَاحِدُ دَهْرِهِ»، میخواهند دریچهای از معارف را بر روح ما بگشایند که چگونه حقیقت انسانیت یک حقیقت یگانه است. در ادامه میفرمایند: هیچکس نمیتواند به مقام و جایگاه امام نزدیک بشود و معادل او قرار گیرد... و اگر کسی خواست از انوار آن مقام بهرهمند شود باید از نظر قلبی، خود را تابع صاحب آن مقام بگرداند و به کمک حُب به آن مقام، از آن نور استفاده کند....<ref>ر.ک: همان، ص138</ref> | ||
ایشان درباره علم امام میگوید: اگر مقام امامت، اکتسابی میبود و امام بهتدریج به علوم خود دست مییافت و بهمرور به کمال میرسید، در هر مرحله از کمال نسبت به مرحله بعد ناقص بود و اگر امامی که میخواهد نمونه کامل زندگی باشد، ناقص باشد، به همان اندازه بشریت گمراه میشود... اگر خداوند امام را طوری به بشر بدهد که بهتدریج کامل شود عملاً بشر سرگردان خواهد بود؛ چون هیچوقت نمیداند با کدام درجه از کمالِ امام روبهروست. در آن صورت با امامی روبهرو هستیم که قبلاً یک شکل سخن میگفت و بعداً که کاملتر شده طور دیگری میگوید. به همین جهت است که امام میفرمایند: کمال امام اکتسابی نیست و موهبی است؛ چون لازمه هدایت الهی جز این نمیتواند باشد....<ref>ر.ک: همان، ص142 و 143</ref> | ایشان درباره علم امام میگوید: اگر مقام امامت، اکتسابی میبود و امام بهتدریج به علوم خود دست مییافت و بهمرور به کمال میرسید، در هر مرحله از کمال نسبت به مرحله بعد ناقص بود و اگر امامی که میخواهد نمونه کامل زندگی باشد، ناقص باشد، به همان اندازه بشریت گمراه میشود... اگر خداوند امام را طوری به بشر بدهد که بهتدریج کامل شود عملاً بشر سرگردان خواهد بود؛ چون هیچوقت نمیداند با کدام درجه از کمالِ امام روبهروست. در آن صورت با امامی روبهرو هستیم که قبلاً یک شکل سخن میگفت و بعداً که کاملتر شده طور دیگری میگوید. به همین جهت است که امام میفرمایند: کمال امام اکتسابی نیست و موهبی است؛ چون لازمه هدایت الهی جز این نمیتواند باشد....<ref>ر.ک: همان، ص142 و 143</ref> |
ویرایش