۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن تیمیه' به 'ابن تیمیه ') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
مؤلف از خلال کاوش و پژوهش خود، از اهمیت والای حدیث «کتاب اللّه و عترتی» نقاب برافکنده، ترس بر او تمکین میکند و آرزو میکند این حدیث در تحلیل نهایی صحیح نباشد؛ چون در آن صورت، پایههای مکتب اهل جماعت، سست و ناپایدار خواهد نمود. ولی سرانجام چنان نشد، زیرا بعد از پژوهش و دقت و تفحص در منابع اصلی، حدیث را در حدی از صحت و و ثاقت یافت که کسی را یارای آن نباشد در آن شک بورزد و باز درباره حدیث «کتاب الله و سنتی» به تفحص و کاوش میپردازد و با وارسی منابع آن چون ترمذی و اسانید آن از ابن داود و ابن ماجه و عرضه اوضاع تاریخی پیدایش حدیث، به بافتنی بودن آن پی میبرد و درمییابد که این حدیث، نمیتواند منبعی قابل اعتماد برای قانونگذاری جامعه بعد از رحلت پیامبر(ص) باشد چون علاوه بر ظنی بودن صدور، حدیثی است مبهم و دلالت آن نارسا. بعد، از گفتگویی که بین او و محدث دمشقی (عبدالقادر الارناؤوطی) رخ میدهد، ذکری به میان آورده که خواندنی است....<ref>همان، ص156</ref> | مؤلف از خلال کاوش و پژوهش خود، از اهمیت والای حدیث «کتاب اللّه و عترتی» نقاب برافکنده، ترس بر او تمکین میکند و آرزو میکند این حدیث در تحلیل نهایی صحیح نباشد؛ چون در آن صورت، پایههای مکتب اهل جماعت، سست و ناپایدار خواهد نمود. ولی سرانجام چنان نشد، زیرا بعد از پژوهش و دقت و تفحص در منابع اصلی، حدیث را در حدی از صحت و و ثاقت یافت که کسی را یارای آن نباشد در آن شک بورزد و باز درباره حدیث «کتاب الله و سنتی» به تفحص و کاوش میپردازد و با وارسی منابع آن چون ترمذی و اسانید آن از ابن داود و ابن ماجه و عرضه اوضاع تاریخی پیدایش حدیث، به بافتنی بودن آن پی میبرد و درمییابد که این حدیث، نمیتواند منبعی قابل اعتماد برای قانونگذاری جامعه بعد از رحلت پیامبر(ص) باشد چون علاوه بر ظنی بودن صدور، حدیثی است مبهم و دلالت آن نارسا. بعد، از گفتگویی که بین او و محدث دمشقی (عبدالقادر الارناؤوطی) رخ میدهد، ذکری به میان آورده که خواندنی است....<ref>همان، ص156</ref> | ||
نویسنده، همچنان به وارسی و تفحص ادامه میدهد و در منابع اهل سنت درباره حدیث «کتاب الله و عترتی» پیجویی میکند. فهرستی که وی در کتاب عرضه داشته نشان میدهد: 24 تن از صحابه و 29 تن از تابعان و 323 تن از روات از قرن دوم تا قرن چهاردهم، این حدیث را نقل کردهاند. درباره کتابهایی که این حدیث را آوردهاند میگوید: کتابها بسیار است، از جمله صحیح مسلم و مستدرک [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابوری]] ، مضاف بر روایت حدیث از سوی [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] | نویسنده، همچنان به وارسی و تفحص ادامه میدهد و در منابع اهل سنت درباره حدیث «کتاب الله و عترتی» پیجویی میکند. فهرستی که وی در کتاب عرضه داشته نشان میدهد: 24 تن از صحابه و 29 تن از تابعان و 323 تن از روات از قرن دوم تا قرن چهاردهم، این حدیث را نقل کردهاند. درباره کتابهایی که این حدیث را آوردهاند میگوید: کتابها بسیار است، از جمله صحیح مسلم و مستدرک [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابوری]] ، مضاف بر روایت حدیث از سوی [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و ترمذی همراه با روایت آن در کتاب «کنز العمال» و کتاب «احقاق الحق» اسدالله تستری که 14 تن از حفاظ وعلما را نام میبرد....<ref>همان</ref> | ||
سپس مؤلف به شبهه [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] | سپس مؤلف به شبهه [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزی]] در سند حدیث و شبهه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] ، التفات میکند و پاسخ میگوید و بدین وسیله بعد از ثبوت تواتر حدیث، راهی جز پرداختن به دلالت آن و پایبندی بدان، پیش روی پژوهنده نمیماند....<ref>همان</ref> | ||
در فصل «من هم اهل البیت؟» (فصل چهارم) با استناد به آیه تطهیر و حدیث کساء، بعد از ثبوت تواتر و اسناد آن، ثابت میکند که اهل بیت(ع) کسانی جز «علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)» نمیتوانند باشند. وی با ماجرای مباهله و اهل بیت، پژوهش خود را استواری و توان میبخشد....<ref>همان</ref> | در فصل «من هم اهل البیت؟» (فصل چهارم) با استناد به آیه تطهیر و حدیث کساء، بعد از ثبوت تواتر و اسناد آن، ثابت میکند که اهل بیت(ع) کسانی جز «علی، فاطمه، حسن و حسین(ع)» نمیتوانند باشند. وی با ماجرای مباهله و اهل بیت، پژوهش خود را استواری و توان میبخشد....<ref>همان</ref> |
ویرایش