پرش به محتوا

مجمع الأفكار و مطرح الأنظار: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۶: خط ۲۶:
|-
|-
|ناشر  
|ناشر  
|data-type='publisher'|المطبعة العلمية
|data-type='publisher'|المطبعة العلمیة
|-
|-
|مکان نشر  
|مکان نشر  
خط ۴۳: خط ۴۳:




«مجمع الأفكار و مطرح الأنظار»، تقريرات درس اصول ميرزا هاشم آملى نجفى (متوفاى 1413 قمرى) است كه توسط شاگرد ايشان محمد على اسماعيل‌پور اصفهانى شهرضايى تقرير شده است.
«مجمع الأفكار و مطرح الأنظار»، تقریرات درس اصول [[[[[[میرزا هاشم آملى]] نجفى]]]] (متوفاى 1413 قمرى) است كه توسط شاگرد ایشان محمد على اسماعیل‌پور اصفهانى شهرضایى تقریر شده است.


آيت الله ميرزا هاشم آملى از بزرگان و اجلاى شاگردان آقا ضياءالدين عراقى و مورد علاقه و عنايت خاص ايشان بوده است.
[[آیت الله [[میرزا هاشم آملى]]]] از بزرگان و اجلاى شاگردان آقا ضیاءالدین عراقى و مورد علاقه و عنایت خاص ایشان بوده است.


كتاب‌هايى كه جناب ميرزا هاشم آملى در علم اصول الفقه تأليف نموده، عبارتند از: كتاب بدايع الأفكار، تقريرات درس آقا ضياءالدين عراقى در چهار جلد و منتهى الأفكار تقريرات مباحث الفاظ در يك جلد.
كتاب‌هایى كه جناب [[میرزا هاشم آملى]] در علم اصول الفقه تألیف نموده، عبارتند از: كتاب بدایع الأفكار، تقریرات درس آقا ضیاءالدین عراقى در چهار جلد و منتهى الأفكار تقریرات مباحث الفاظ در یك جلد.


و اما كتاب مجمع الأفكار توسط شاگرد ايشان آيت اللّه محمد على اسماعيل‌پور تدوين شده است.
و اما كتاب مجمع الأفكار توسط شاگرد ایشان آیت اللّه محمد على اسماعیل‌پور تدوین شده است.


ميرزا هاشم آملى در تقريظى كه در ابتداى جلد اول آمده، از ايشان به نور چشم، فاضل كامل، شيخ مهذب، صاحب فكر سالم، داراى رتبۀ اجتهاد و استنباط و نظائر آن تعبير مى‌كند و از كتاب با عبارت «وافياً بما بيناه مؤدياً مما حققناه» تعريف نموده، كه به كتاب اعتبار خاصى مى‌بخشد.
[[میرزا هاشم آملى]] در تقریظى كه در ابتداى جلد اول آمده، از ایشان به نور چشم، فاضل كامل، شیخ مهذب، صاحب فكر سالم، داراى رتبۀ اجتهاد و استنباط و نظائر آن تعبیر مى‌كند و از كتاب با عبارت «وافیاً بما بیناه مؤدیاً مما حققناه» تعریف نموده، كه به كتاب اعتبار خاصى مى‌بخشد.


در مقدمۀ جلد اول، اين طور آمده است كه: مقرر در ابتدا صرفا تقريرات را منظم كرده و در مورد چاپ آن ترديد داشته، اما بعدها تصميم به چاپ آن گرفته و پس از تكميل آن در دورۀ دوم درس اصول و بحث و تبادل نظر با علماى هم طراز خود و مباحثات خصوصى پس از درس با استادش، كتاب را منتشر نموده است.
در مقدمۀ جلد اول، این طور آمده است كه: مقرر در ابتدا صرفا تقریرات را منظم كرده و در مورد چاپ آن تردید داشته، اما بعدها تصمیم به چاپ آن گرفته و پس از تكمیل آن در دورۀ دوم درس اصول و بحث و تبادل نظر با علماى هم طراز خود و مباحثات خصوصى پس از درس با استادش، كتاب را منتشر نموده است.


== ساختار و گزارش محتوا ==
== ساختار و گزارش محتوا ==




جلد اول و دوم؛ شامل مباحث ادلۀ لفظيّه و جلد سوم و چهارم و پنجم؛ شامل مباحث ادلۀ عقليّه مى‌باشد.
جلد اول و دوم؛ شامل مباحث ادلۀ لفظیّه و جلد سوم و چهارم و پنجم؛ شامل مباحث ادلۀ عقلیّه مى‌باشد.


جلد اول؛ شامل موضوع علم اصول، تعريف علم اصول، بحث وضع، حقيقت شرعى، صحيح و اعم، مشتق، اوامر، اقسام واجب، إجزاء، مقدمۀ واجب و اجتماع امر و نهى است.
جلد اول؛ شامل موضوع علم اصول، تعریف علم اصول، بحث وضع، حقیقت شرعى، صحیح و اعم، مشتق، اوامر، اقسام واجب، إجزاء، مقدمۀ واجب و اجتماع امر و نهى است.


جلد دوم؛ شامل مباحث نواهى، مفاهيم، عام و خاص و مطلق و مقيد مى‌باشد.
جلد دوم؛ شامل مباحث نواهى، مفاهیم، عام و خاص و مطلق و مقید مى‌باشد.


جلد سوّم، مباحث قطع و ظن، حجيت خبر واحد، قرآن، اجماع، اصل برائت و اصل احتياط را در بر دارد.
جلد سوّم، مباحث قطع و ظن، حجیت خبر واحد، قرآن، اجماع، اصل برائت و اصل احتیاط را در بر دارد.


در جلد چهارم، مباحث استصحاب، قاعدۀ على اليد، قاعدۀ فراغ و تجاوز، أصالة الصحة، و تعادل و تراجيح آورده شده است.
در جلد چهارم، مباحث استصحاب، قاعدۀ على الید، قاعدۀ فراغ و تجاوز، أصالة الصحة، و تعادل و تراجیح آورده شده است.


اگر چه در تقريظ جلد چهارم كتاب اجتهاد و تقليد نيز ذكر شده، اما به دليل زياد شدن صفحات كتاب، در آن جلد چاپ نشده و در جلد پنجم دوباره تقريظ و تأييد شده و چاپ شده است.
اگر چه در تقریظ جلد چهارم كتاب اجتهاد و تقلید نیز ذكر شده، اما به دلیل زیاد شدن صفحات كتاب، در آن جلد چاپ نشده و در جلد پنجم دوباره تقریظ و تأیید شده و چاپ شده است.


جلد پنجم؛ شامل مباحث اجتهاد و تقليد و قاعدۀ لا ضرر مى‌باشد.
جلد پنجم؛ شامل مباحث اجتهاد و تقلید و قاعدۀ لا ضرر مى‌باشد.


متن كتاب با قلمى شيوا و رسا نوشته شده و از تعقيد و پيچيدگى عبارت‌ها اثرى ديده نمى‌شود. براى دسترسى آسان‌تر به منابع و مآخذ، ترتيب مباحث كتاب بر اساس مطالب كفاية الأصول منظم شده و در مباحثى نظير مشتق حتى عناوين بحث نيز يكسان مى‌باشد.
متن كتاب با قلمى شیوا و رسا نوشته شده و از تعقید و پیچیدگى عبارت‌ها اثرى دیده نمى‌شود. براى دسترسى آسان‌تر به منابع و مآخذ، ترتیب مباحث كتاب بر اساس مطالب كفایة الأصول منظم شده و در مباحثى نظیر مشتق حتى عناوین بحث نیز یكسان مى‌باشد.


همان طور كه مؤلف در مقدمۀ كتاب آورده، چون مقام تدريس غير از مقام تأليف است، به خاطر حذف مكررات و يا تقديم مؤخر با مراعات ايجاز و اختصار ترتيب مباحث را عوض كرده و اگر در مواردى ترتيب مباحث بر خلاف نظم كفاية الأصول باشد، در پاورقى تذكر داده شده است.
همان طور كه مؤلف در مقدمۀ كتاب آورده، چون مقام تدریس غیر از مقام تألیف است، به خاطر حذف مكررات و یا تقدیم مؤخر با مراعات ایجاز و اختصار ترتیب مباحث را عوض كرده و اگر در مواردى ترتیب مباحث بر خلاف نظم كفایة الأصول باشد، در پاورقى تذكر داده شده است.


در طرح مباحث سعى شده از آوردن مباحثى كه ثمرۀ عملى ندارد، خوددارى شود و از طرفى مباحث اساسى نظير ظهورات الفاظ مورد بررسى و تحقيق بيشترى قرار داده شود.
در طرح مباحث سعى شده از آوردن مباحثى كه ثمرۀ عملى ندارد، خوددارى شود و از طرفى مباحث اساسى نظیر ظهورات الفاظ مورد بررسى و تحقیق بیشترى قرار داده شود.


همان طور كه از نام كتاب مشخص است، كتاب، مجموعه‌اى از افكار و نظريات اجلاى علماى اصولى؛ همچون شيخ اعظم انصارى، آخوند خراسانى صاحب كفاية الأصول، سيد محمد فشاركى استاد آيت اللّه حائرى، مرحوم نائينى، آقا ضياء الدين عراقى و آيت اللّه حائرى است كه در سه مورد اخير چون استاد ايشان بوده‌اند به صورت مستقيم و با عبارت شيخنا نظر آنان را نقل مى‌كنند و از مرحوم شيخ محمد حسين اصفهانى نيز با عبارت «بعض الأعيان» مطالبى را آورده است.
همان طور كه از نام كتاب مشخص است، كتاب، مجموعه‌اى از افكار و نظریات اجلاى علماى اصولى؛ همچون شیخ اعظم انصارى، آخوند خراسانى صاحب كفایة الأصول، سید محمد فشاركى استاد آیت اللّه حائرى، مرحوم نائینى، آقا ضیاء الدین عراقى و آیت اللّه حائرى است كه در سه مورد اخیر چون استاد ایشان بوده‌اند به صورت مستقیم و با عبارت شیخنا نظر آنان را نقل مى‌كنند و از مرحوم شیخ محمد حسین اصفهانى نیز با عبارت «بعض الأعیان» مطالبى را آورده است.


كتاب مجمع الأفكار صرفا نقل نظريات بزرگان از علماى اصول نيست، بلكه ميرزا هاشم آملى با تسلط كاملى كه به نظريات اين بزرگواران داشته به نقد و بررسى آنها پرداخته و در موارد زيادى خود نظر مستقل و جديدى را بيان فرموده‌اند.
كتاب مجمع الأفكار صرفا نقل نظریات بزرگان از علماى اصول نیست، بلكه [[میرزا هاشم آملى]] با تسلط كاملى كه به نظریات این بزرگواران داشته به نقد و بررسى آنها پرداخته و در موارد زیادى خود نظر مستقل و جدیدى را بیان فرموده‌اند.


در بحث فرق واجب تعبدى و توصلى پس از بيان نظر شيخ محمدتقى اصفهانى صاحب هداية المسترشدين و رد آن به وسيلۀ آقا ضياء عراقى، و پس از مناقشه در رد آقا ضياء و رد نظريۀ مرحوم حائرى، در بيان فرق واجب تعبدى و توصلى اين گونه مى‌گويد:
در بحث فرق واجب تعبدى و توصلى پس از بیان نظر شیخ محمدتقى اصفهانى صاحب هدایة المسترشدین و رد آن به وسیلۀ آقا ضیاء عراقى، و پس از مناقشه در رد آقا ضیاء و رد نظریۀ مرحوم حائرى، در بیان فرق واجب تعبدى و توصلى این گونه مى‌گوید:


«در واجب توصلى نفس وقوع شىء در خارج مورد نظر است؛ اما در واجب تعبدى انجام فعل به قصد نزديكى و قرب به خداوند مورد نظر است و در نفس عمل به آن واجب مصلحتى وجود ندارد. (ج 1 صفحۀ 170)
«در واجب توصلى نفس وقوع شىء در خارج مورد نظر است؛ اما در واجب تعبدى انجام فعل به قصد نزدیكى و قرب به خداوند مورد نظر است و در نفس عمل به آن واجب مصلحتى وجود ندارد. (ج 1 صفحۀ 170)


مؤلف در مقدمۀ جلد اول، به اين نكتۀ اساسى توجه مى‌دهند كه براى تقرير درس استاد، بايد احاطۀ كامل به نظريات او داشت تا بتوان نظريات او را، آن چنانكه هست، تبيين نمود و همان طور كه بعدها در متن كتاب مشهود است، از تمامى نظريات ايشان و آقا ضياء عراقى و مرحوم نائينى و مرحوم صاحب كفايه مطلع بوده و با اين احاطه و اطلاع كامل، نظريات استاد و اين بزرگواران را توضيح مى‌دهد.
مؤلف در مقدمۀ جلد اول، به این نكتۀ اساسى توجه مى‌دهند كه براى تقریر درس استاد، باید احاطۀ كامل به نظریات او داشت تا بتوان نظریات او را، آن چنانكه هست، تبیین نمود و همان طور كه بعدها در متن كتاب مشهود است، از تمامى نظریات ایشان و آقا ضیاء عراقى و مرحوم نائینى و مرحوم صاحب كفایه مطلع بوده و با این احاطه و اطلاع كامل، نظریات استاد و این بزرگواران را توضیح مى‌دهد.


در مقدمۀ جلد دوم، به اين نكته اشاره دارند كه از مهم‌ترين و دقيق‌ترين مباحث علم اصول مباحث الفاظ است كه در كنار مباحثى نظير مشتق، ظهور امر و نهى، صحيح و اعم، عام و خاص و مطلق و مقيد صرفا به فقيه و اصولى مربوط نيست، بلكه هر طالب دانشى در هر رشته‌اى از فنون علمى، بايد در اين مباحث صاحب نظر باشد.
در مقدمۀ جلد دوم، به این نكته اشاره دارند كه از مهم‌ترین و دقیق‌ترین مباحث علم اصول مباحث الفاظ است كه در كنار مباحثى نظیر مشتق، ظهور امر و نهى، صحیح و اعم، عام و خاص و مطلق و مقید صرفا به فقیه و اصولى مربوط نیست، بلكه هر طالب دانشى در هر رشته‌اى از فنون علمى، باید در این مباحث صاحب نظر باشد.


همچنين به يكى از لغزشگاه‌هاى علم اصول؛ يعنى خلط مباحث الفاظ با استنباطات عقلى اشاره مى‌كنند و ضرورت تفكيك اين مباحث را تذكر مى‌دهند.
همچنین به یكى از لغزشگاه‌هاى علم اصول؛ یعنى خلط مباحث الفاظ با استنباطات عقلى اشاره مى‌كنند و ضرورت تفكیك این مباحث را تذكر مى‌دهند.


در مقدمۀ جلد سوم، تاريخچه‌اى از آماده شدن كتاب و نظريات طرح شده، در آن را ذكر مى‌كنند.
در مقدمۀ جلد سوم، تاریخچه‌اى از آماده شدن كتاب و نظریات طرح شده، در آن را ذكر مى‌كنند.


در مقدمۀ جلد چهارم، به رسالت مجتهدين در هر عصرى اشاره مى‌كنند و تذكر مى‌دهند كه كلمات ائمۀ معصومين عليهم السلام بعد از قرآن كريم روح فقه و روح اصول و اعتقادات است. بنابراين اصوليان، حكما و فقها بايد به كلمات آنها توجه كنند و پس از تعمق در كلمات آنها تلاش كنند روايات آن بزرگواران را توضيح دهند و با همۀ زحماتى كه علماى گذشته در فهم اين كلمات كشيده‌اند، در هر عصرى بايد مجتهدين تلاش كنند تا كلمات معصومين را بهتر درك كنند.
در مقدمۀ جلد چهارم، به رسالت مجتهدین در هر عصرى اشاره مى‌كنند و تذكر مى‌دهند كه كلمات ائمۀ معصومین علیهم السلام بعد از قرآن كریم روح فقه و روح اصول و اعتقادات است. بنابراین اصولیان، حكما و فقها باید به كلمات آنها توجه كنند و پس از تعمق در كلمات آنها تلاش كنند روایات آن بزرگواران را توضیح دهند و با همۀ زحماتى كه علماى گذشته در فهم این كلمات كشیده‌اند، در هر عصرى باید مجتهدین تلاش كنند تا كلمات معصومین را بهتر درك كنند.


از طرف ديگر به ضرورت مختصر كردن علم اصول اشاره دارند و در مورد كفاية الأصول مى‌گويند: «گمان مى‌كنم مرحوم آخوند كفايه را نوشتند تا مطالب اصول به اختصار بررسى شود و از مطالبى كه ثمرۀ عملى ندارد اجتناب شود». همچنين به اين مطلب اشاره دارند كه بحث قرعه كه در ضمن مباحث استصحاب اين كتاب مطرح شده، در ساير كتب اصولى پيدا نمى‌شود.
از طرف دیگر به ضرورت مختصر كردن علم اصول اشاره دارند و در مورد كفایة الأصول مى‌گویند: «گمان مى‌كنم مرحوم آخوند كفایه را نوشتند تا مطالب اصول به اختصار بررسى شود و از مطالبى كه ثمرۀ عملى ندارد اجتناب شود». همچنین به این مطلب اشاره دارند كه بحث قرعه كه در ضمن مباحث استصحاب این كتاب مطرح شده، در سایر كتب اصولى پیدا نمى‌شود.


در مقدمۀ جلد پنجم، مباحث اجتهاد و تقليد و قاعدۀ لا ضرر را از مباحث مهم مى‌دانند و اگر چه محل طرح اين مباحث را در فقه و يا در اصول با ترديد بيان مى‌كنند، اما اهميت دقت در اين مسأله را تذكر مى‌دهند.
در مقدمۀ جلد پنجم، مباحث اجتهاد و تقلید و قاعدۀ لا ضرر را از مباحث مهم مى‌دانند و اگر چه محل طرح این مباحث را در فقه و یا در اصول با تردید بیان مى‌كنند، اما اهمیت دقت در این مسأله را تذكر مى‌دهند.


== وضعيت ==
== وضعیت ==




پاورقى‌هاى كتاب كه توسط آيت الله محمد على اسماعيل‌پور نوشته شده، بسيار مفيد است و همان طور كه قبلا ذكر شد، نشان از قدرت علمى و تسلط ايشان بر نظريات و مبانى استادش و نظريات مطروحه در كتاب دارد.
پاورقى‌هاى كتاب كه توسط آیت الله محمد على اسماعیل‌پور نوشته شده، بسیار مفید است و همان طور كه قبلا ذكر شد، نشان از قدرت علمى و تسلط ایشان بر نظریات و مبانى استادش و نظریات مطروحه در كتاب دارد.


اين حواشى را مى‌توان به چند گروه تقسيم كرد:
این حواشى را مى‌توان به چند گروه تقسیم كرد:


گروهى از حواشى به توضيح و تفصيل مطالب مذكور در كتاب پرداخته است كه گاهى براى توضيح از كتاب أجود التقريرات آيت اللّه خويى و گاهى نيز از كتاب‌هاى افرادى كه نظريات آنها در كتاب ذكر شده است، استفاده مى‌كند.
گروهى از حواشى به توضیح و تفصیل مطالب مذكور در كتاب پرداخته است كه گاهى براى توضیح از كتاب أجود التقریرات آیت اللّه خویى و گاهى نیز از كتاب‌هاى افرادى كه نظریات آنها در كتاب ذكر شده است، استفاده مى‌كند.


دسته‌اى ديگر از پاورقى‌ها مطالب را آن چنان كه در مرجع اصلى بوده است، عنوان مى‌كند و توضيح مى‌دهد كه مثلا بيان استاد نارسا مى‌باشد و نظريۀ آن فرد آن چنانكه در كتاب ذكر شده است، نمى‌باشد.
دسته‌اى دیگر از پاورقى‌ها مطالب را آن چنان كه در مرجع اصلى بوده است، عنوان مى‌كند و توضیح مى‌دهد كه مثلا بیان استاد نارسا مى‌باشد و نظریۀ آن فرد آن چنانكه در كتاب ذكر شده است، نمى‌باشد.


بخش ديگرى آدرس مطلبى را كه در كتاب آمده است، ذكر مى‌كند. البته در آدرس‌ها، گاهى عباراتى اين چنين ديده مى‌شود؛ «في الرسائل الحاضر عندي»، در حالى كه بهتر بود در كتابنامه‌اى خصوصيات منابع و مآخذ را ذكر مى‌كردند.
بخش دیگرى آدرس مطلبى را كه در كتاب آمده است، ذكر مى‌كند. البته در آدرس‌ها، گاهى عباراتى این چنین دیده مى‌شود؛ «فی الرسائل الحاضر عندی»، در حالى كه بهتر بود در كتابنامه‌اى خصوصیات منابع و مآخذ را ذكر مى‌كردند.


در دسته‌اى ديگر از حواشى اين طور آمده است كه استاد فرمودند؛ اين بحث در كلمات مرحوم نائينى و يا رسائل و... نيست، اما ايشان توضيح مى‌دهد كه اين مطلب در كلمات اين بزرگان وجود دارد، و آدرس آن را ذكر مى‌كنند.
در دسته‌اى دیگر از حواشى این طور آمده است كه استاد فرمودند؛ این بحث در كلمات مرحوم نائینى و یا رسائل و... نیست، اما ایشان توضیح مى‌دهد كه این مطلب در كلمات این بزرگان وجود دارد، و آدرس آن را ذكر مى‌كنند.


از جمله نواقص كتاب اين است كه گاهى پاورقى‌ها در متن كتاب در داخل پرانتز و به صورت آدرس ذكر شده كه از نظر فنى صحيح نيست.
از جمله نواقص كتاب این است كه گاهى پاورقى‌ها در متن كتاب در داخل پرانتز و به صورت آدرس ذكر شده كه از نظر فنى صحیح نیست.


== تاريخ تأليف و انتشار ==
== تاریخ تألیف و انتشار ==




در انتهاى مجلدات مجمع الأفكار اينطور آمده است كه:
در انتهاى مجلدات مجمع الأفكار اینطور آمده است كه:


جلد اول در سال 1395 هجرى قمرى، و جلد دوم در سال 1398 هجرى قمرى، و جلد سوم در سال 1394 هجرى قمرى، و جلد چهارم در سال 1396 هجرى قمرى، و جلد پنجم در سال 1397 هجرى قمرى به پايان رسيده است.
جلد اول در سال 1395 هجرى قمرى، و جلد دوم در سال 1398 هجرى قمرى، و جلد سوم در سال 1394 هجرى قمرى، و جلد چهارم در سال 1396 هجرى قمرى، و جلد پنجم در سال 1397 هجرى قمرى به پایان رسیده است.


بنابراين بايد جلد دوّم بعد از ساير جلدها و جلد اوّل پس از جلد سوم پايان يافته باشد.
بنابراین باید جلد دوّم بعد از سایر جلدها و جلد اوّل پس از جلد سوم پایان یافته باشد.


از طرفى در ابتداى جلد دوم تاريخ انتشار آن را سال 1397 هجرى قمرى اعلام كرده، اما در آخر كتاب تاريخ پايان تدوين و تأليف آن، سال 1398 قمرى نوشته شده است، بنابراين به نظر مى‌رسد تاريخ اتمام تأليف جلد دوم كه سال 1398 قمرى ذكر شده صحيح نباشد.
از طرفى در ابتداى جلد دوم تاریخ انتشار آن را سال 1397 هجرى قمرى اعلام كرده، اما در آخر كتاب تاریخ پایان تدوین و تألیف آن، سال 1398 قمرى نوشته شده است، بنابراین به نظر مى‌رسد تاریخ اتمام تألیف جلد دوم كه سال 1398 قمرى ذكر شده صحیح نباشد.


نسخۀ موجود در برنامه
نسخۀ موجود در برنامه


ناشر: چاپخانۀ علميّه
ناشر: چاپخانۀ علمیّه


سال انتشار: 1395 هجرى قمرى
سال انتشار: 1395 هجرى قمرى
۸۵

ویرایش