۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref> ' به '<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'امام علی(ع)' به 'امام على(ع)') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
در ابتدای فصل سوم، اسامی 133 تن از پرچمداران اولیه تشیع ذکر شده است. ابوذر غفاری، عمار یاسر، سلمان فارسی، جابر بن عبدالله انصاری، مالک بن حرث اشتر نخعی از جمله این اشخاص هستند. بیشتر اسامی بدون توضیح و برخی نیز با مختصری توضیح ذکر شده است؛ بهعنوان مثال درباره زید بن ارقم انصاری چنین میخوانیم که در 17 حادثه با پیامبر همراه بود. البته نویسنده تصریح میکند که: «اینها بهعنوان نمونه کوچکی از پیشقراولان شیعه محسوب میگردند که بدون گزینش و انتخاب با مرور بر برخی کتب رجالی و سرگذشتنامهها یادداشت کردهام»<ref>ر.ک: همان، ص35-33؛ همان، ص32-30</ref> | در ابتدای فصل سوم، اسامی 133 تن از پرچمداران اولیه تشیع ذکر شده است. ابوذر غفاری، عمار یاسر، سلمان فارسی، جابر بن عبدالله انصاری، مالک بن حرث اشتر نخعی از جمله این اشخاص هستند. بیشتر اسامی بدون توضیح و برخی نیز با مختصری توضیح ذکر شده است؛ بهعنوان مثال درباره زید بن ارقم انصاری چنین میخوانیم که در 17 حادثه با پیامبر همراه بود. البته نویسنده تصریح میکند که: «اینها بهعنوان نمونه کوچکی از پیشقراولان شیعه محسوب میگردند که بدون گزینش و انتخاب با مرور بر برخی کتب رجالی و سرگذشتنامهها یادداشت کردهام»<ref>ر.ک: همان، ص35-33؛ همان، ص32-30</ref> | ||
در چهارمین فصل، اتهام رافضی بودن شیعیان مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده در ابتدای بحث، پیشینه انتساب شیعه به رافضی را در ایام بنیامیه دانسته است؛ به همین خاطر در بعضی نصوص تاریخی، روافض را قسمتی از شیعه دانستهاند نه خود شیعه. نویسنده در رابطه با این موضوع که چرا گروهی که صحابه و خلفا را سب کرده و دشنام دادهاند از شیعیان محسوب شدهاند و حال آنکه نه اصحاب امامیه و نه ائمه(ع) چنین عملی را جایز نمیدانند، به بررسی اسباب شتم و ناسزاگویی پرداخته است. وی امویها را اولین کسانی دانسته که مبادرت به شتم و ناسزاگویی به امام | در چهارمین فصل، اتهام رافضی بودن شیعیان مورد بررسی قرار گرفته است. نویسنده در ابتدای بحث، پیشینه انتساب شیعه به رافضی را در ایام بنیامیه دانسته است؛ به همین خاطر در بعضی نصوص تاریخی، روافض را قسمتی از شیعه دانستهاند نه خود شیعه. نویسنده در رابطه با این موضوع که چرا گروهی که صحابه و خلفا را سب کرده و دشنام دادهاند از شیعیان محسوب شدهاند و حال آنکه نه اصحاب امامیه و نه ائمه(ع) چنین عملی را جایز نمیدانند، به بررسی اسباب شتم و ناسزاگویی پرداخته است. وی امویها را اولین کسانی دانسته که مبادرت به شتم و ناسزاگویی به [[امام على(ع)]] کردند و بر روی منابر به مدت 80 سال اهلبیت(ع) را مورد انواع دشنامها و اتهامات قرار میدادند<ref>ر.ک: همان، ص43-40؛ همان، ص40-38</ref> | ||
مهمترین موضوعی که در باب دوم مورد بررسی قرار گرفته، اتهام ایرانی بودن تشیع است. این موضوع یکی از موضوعاتی است که بحث و گفتگو درباره آن فراوان صورت گرفته است و در واقع جزئی از همان تبلیغات سوء و محاصره تشیع است. بذر تشیع ابتدا در مهد عرب و در جزیرةالعرب رشد یافت و شیعیان اولیه و پرچمداران تشیع همگی عرب بودهاند که بهترین گواه بر بطلان فرضیه ایرانی بودن شیعه است. در میان گروه اولیه شیعه هیچکس جز سلمان فارسی محمدی، ایرانی نبوده است که این لقب سلمان محمدی را نیز پیامبر بهجای سلمان فارسی به وی عطا نمودند<ref>ر.ک: همان، ص60؛ همان، ص62</ref> | مهمترین موضوعی که در باب دوم مورد بررسی قرار گرفته، اتهام ایرانی بودن تشیع است. این موضوع یکی از موضوعاتی است که بحث و گفتگو درباره آن فراوان صورت گرفته است و در واقع جزئی از همان تبلیغات سوء و محاصره تشیع است. بذر تشیع ابتدا در مهد عرب و در جزیرةالعرب رشد یافت و شیعیان اولیه و پرچمداران تشیع همگی عرب بودهاند که بهترین گواه بر بطلان فرضیه ایرانی بودن شیعه است. در میان گروه اولیه شیعه هیچکس جز سلمان فارسی محمدی، ایرانی نبوده است که این لقب سلمان محمدی را نیز پیامبر بهجای سلمان فارسی به وی عطا نمودند<ref>ر.ک: همان، ص60؛ همان، ص62</ref> |
ویرایش