۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امیرالمؤمنین علی(ع)' به 'امیرالمؤمنین علی(ع) ') |
جز (جایگزینی متن - 'امام علی(ع)' به 'امام على(ع)') |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب در یازده فصل نگارش شده است. در ابتدای هر فصل شبهه، مسئله یا فضیلتی از امام | کتاب در یازده فصل نگارش شده است. در ابتدای هر فصل شبهه، مسئله یا فضیلتی از [[امام على(ع)]] مطرح و سپس به شیوهای منصفانه و مستدل مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. | ||
شیوه نگارش اثر محققانه و با استناد به منابع مختلف اهل سنت است. نویسنده در موضوعاتی ترجیح داده که تنها با ارائه مستندات و موارد متعدد استدلال کند؛ بهعنوانمثال در بحث پرهیز از بغض اهلبیت(ع) به مطالب 13 منبع اهل سنت اشاره کرده و سپس تأکید کرده که این اندکی از روایات در این زمینه است<ref>ر.ک: همان، ص337-331</ref> | شیوه نگارش اثر محققانه و با استناد به منابع مختلف اهل سنت است. نویسنده در موضوعاتی ترجیح داده که تنها با ارائه مستندات و موارد متعدد استدلال کند؛ بهعنوانمثال در بحث پرهیز از بغض اهلبیت(ع) به مطالب 13 منبع اهل سنت اشاره کرده و سپس تأکید کرده که این اندکی از روایات در این زمینه است<ref>ر.ک: همان، ص337-331</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
از شبهات مطرح شده در فصل اول شبههای است که با روایت «اصحابی کالنجوم» مرتبط است، علامه کراجکی بر این روایت ردیهای نوشته است و میگوید: یکی از امور عجیب، غلو اهل سنت در بزرگ نمودن صحابه و افراط در تعظیم آنها است چنانکه میگویند: کسی که یکی از صحابه را تنقیص کند به بهشت نمیرود و کسی که سخن زشتی را از آنها روایت کند مسلمان نیست. و میگویند ما از آنها عیبی سراغ نداریم و گناهی از آنها سر نزده است و کسی را که در این موضوع با آنها مخالفت کند زندیق است و کسی که با آنها به مناظره بپردازد و از آنها دلیل بخواهد، بدعتگذار شریر رافضی است. این در حالی است که اهل سنت درباره رسولان برگزیده و انبیای برتر، که خداوند متعال به ایشان بر جهانیان احتجاج کرده، سخنانی میگویند که لرزه بر اندام انسان میاندازد. سؤال اینجاست که چگونه اتهام باطل به انبیا، اسلام و حیا و طعنه به حق زدن بر برخی صحابه منافق ضلالت و کفر است؟ چگونه طعنهزننده بر انبیای برگزیده، راستگو و کسی که عیبی بر یکی از صحابه غیر معصوم بگیرد رافضی زندیق است؟<ref>ر.ک: همان، ص17-16</ref> | از شبهات مطرح شده در فصل اول شبههای است که با روایت «اصحابی کالنجوم» مرتبط است، علامه کراجکی بر این روایت ردیهای نوشته است و میگوید: یکی از امور عجیب، غلو اهل سنت در بزرگ نمودن صحابه و افراط در تعظیم آنها است چنانکه میگویند: کسی که یکی از صحابه را تنقیص کند به بهشت نمیرود و کسی که سخن زشتی را از آنها روایت کند مسلمان نیست. و میگویند ما از آنها عیبی سراغ نداریم و گناهی از آنها سر نزده است و کسی را که در این موضوع با آنها مخالفت کند زندیق است و کسی که با آنها به مناظره بپردازد و از آنها دلیل بخواهد، بدعتگذار شریر رافضی است. این در حالی است که اهل سنت درباره رسولان برگزیده و انبیای برتر، که خداوند متعال به ایشان بر جهانیان احتجاج کرده، سخنانی میگویند که لرزه بر اندام انسان میاندازد. سؤال اینجاست که چگونه اتهام باطل به انبیا، اسلام و حیا و طعنه به حق زدن بر برخی صحابه منافق ضلالت و کفر است؟ چگونه طعنهزننده بر انبیای برگزیده، راستگو و کسی که عیبی بر یکی از صحابه غیر معصوم بگیرد رافضی زندیق است؟<ref>ر.ک: همان، ص17-16</ref> | ||
در دومین فصل کتاب چنین میخوانیم که صراط مستقیم [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] است نه کس دیگری. ترمذی در المناقب المرتضویة از امام | در دومین فصل کتاب چنین میخوانیم که صراط مستقیم [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] است نه کس دیگری. ترمذی در المناقب المرتضویة از [[امام على(ع)]] چنین نقل کرده است: «من کسی هستم که رسولالله(ص) به او فرمود یا علی راه، راه توست و موضع، موضع توست». حافظ حاکم حسکانی در شواهد التنزیل، به اسنادش از ابوزبیر از جابر بن عبدالله نقل کرده که رسولالله(ص) فرمود: «خداوند علی و زوجه و فرزندانش را حجتهای خداوند بر خلقش قرار داد؛ ایشان ابواب علم در امت من هستند. کسی که به ایشان هدایت جوید به صراط مستقیم هدایت میشود»<ref>ر.ک: همان، ص70-65</ref> | ||
در بخش دیگری از این فصل شمهای از فضائل آنحضرت ذکر شده است: ازجمله نعمتهای خداوند بر [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] پرورش یافتن در دامن رسولالله(ص) بود. آنحضرت اولین کسی بود که به رسولالله(ص) ایمان آورد و در سن دوازده سالگی آنچه را که از جانب خداوند آورده بود تصدیق نمود<ref>ر.ک: همان، ص99</ref> | در بخش دیگری از این فصل شمهای از فضائل آنحضرت ذکر شده است: ازجمله نعمتهای خداوند بر [[امام على(ع)|علی بن ابیطالب(ع)]] پرورش یافتن در دامن رسولالله(ص) بود. آنحضرت اولین کسی بود که به رسولالله(ص) ایمان آورد و در سن دوازده سالگی آنچه را که از جانب خداوند آورده بود تصدیق نمود<ref>ر.ک: همان، ص99</ref> |
ویرایش