۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'امیرالمؤمنین علی(ع)' به 'امیرالمؤمنین علی(ع) ') |
جز (جایگزینی متن - 'امام علی(ع)' به 'امام على(ع)') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
موضوع مقدمه اول کتاب غلو در دوست داشتن ائمه(ع) است. تیجانی این موضوع را اینگونه تبیین میکند که غلو خروج از حق و پیروی از هوای نفس است بهگونهای که محبوب خدای معبود شود که این کفر و شرک است و هیچ مسلمانی که معتقد به اسلام و نبوت محمد(ص) قائل به این کلام نیست. پیامبر(ص) نیز به امام | موضوع مقدمه اول کتاب غلو در دوست داشتن ائمه(ع) است. تیجانی این موضوع را اینگونه تبیین میکند که غلو خروج از حق و پیروی از هوای نفس است بهگونهای که محبوب خدای معبود شود که این کفر و شرک است و هیچ مسلمانی که معتقد به اسلام و نبوت محمد(ص) قائل به این کلام نیست. پیامبر(ص) نیز به [[امام على(ع)]] فرمود که دوست غلوکننده و دشمن بدگوی تو هلاک میشوند<ref>ر.ک: مقدمه اول، ص7</ref> وی سپس به احادیثی فراوان در سفارش رسولالله(ص) به حب اهلبیت(ع) که در منابع اهل سنت ذکر شده اشاره کرده و تأکید میکند که بر این اساس هر مسلمانی باید علی و اولاد طاهرینش را بیشتر از همه مردم دوست بدارد چراکه ایمان به این موضوع تمام میشود. وی سپس به غلو اهل سنت در دوست داشتن صحابه و تقدیس نابجای آنها اشاره میکند و این موضوع را در حقیقت ردی بر شیعه میداند که عدالت همه صحابه را نمیپذیرد<ref>ر.ک: مقدمه اول، ص10-8</ref> | ||
در مقدمه دوم، اعتقاد شیعه درباره غلات به نقل از الاعتقادات شیخ صدوق(ره) ذکر شده است: شیعه درباره غلات و مفوضه معتقد به کفر آنهاست. همچنین معتقد است که غلات از یهود و نصارا و زرتشتیان و قدریه و حروریه و از جمیع بدعتگذاران بدترند<ref>ر.ک: مقدمه اول، ص13</ref> | در مقدمه دوم، اعتقاد شیعه درباره غلات به نقل از الاعتقادات شیخ صدوق(ره) ذکر شده است: شیعه درباره غلات و مفوضه معتقد به کفر آنهاست. همچنین معتقد است که غلات از یهود و نصارا و زرتشتیان و قدریه و حروریه و از جمیع بدعتگذاران بدترند<ref>ر.ک: مقدمه اول، ص13</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
اولین فصل کتاب با ذکر نامه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در پاسخ به مفضل آغاز شده است. در این نامه تفکر الوهیت پیامبر(ص) و [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] ضلالت و گمراهی دانسته شده است. سپس با نفی شریک برای خداوند متعال، پیامبر خدا چنین معرفی شده که بنده آفریده و پرورشیافته خداست که او را برای رسالت و جانشینی خود در میان مردم برگزید. اطاعت از پیامبر(ص) اطاعت از خداوند است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18-17</ref> همچنین در ادامه از پیامبر خدا(ص) چنین روایت شده است: مرا از آنچه حق من است بالاتر نبرید چراکه خداوند مرا پیش از آنکه به نبوت برگزیند به عبودیت برگزید<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19-18</ref> | اولین فصل کتاب با ذکر نامه [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در پاسخ به مفضل آغاز شده است. در این نامه تفکر الوهیت پیامبر(ص) و [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] ضلالت و گمراهی دانسته شده است. سپس با نفی شریک برای خداوند متعال، پیامبر خدا چنین معرفی شده که بنده آفریده و پرورشیافته خداست که او را برای رسالت و جانشینی خود در میان مردم برگزید. اطاعت از پیامبر(ص) اطاعت از خداوند است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص18-17</ref> همچنین در ادامه از پیامبر خدا(ص) چنین روایت شده است: مرا از آنچه حق من است بالاتر نبرید چراکه خداوند مرا پیش از آنکه به نبوت برگزیند به عبودیت برگزید<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19-18</ref> | ||
فصل دوم به امام | فصل دوم به [[امام على(ع)]] اختصاص یافته است. موضوعات مختلفی چون ولادت، عبودیت، برخورد با غلات، معرفت علی، نماز علی، خشوع و توجه آنحضرت به خداوند در نماز ازجمله موضوعاتی است که در این فصل در ضمن 95 روایت مطرح شده است. شمارهگذاری روایت در هر عنوان جداگانه نبوده و سلسلهوار تا انتهای فصل ادامه یافته است<ref>ر.ک: همان، ص92-34</ref> | ||
فصل سوم با ذکر روایت امام حسن(ع) در رابطه با عبادت مادرش فاطمه(س) آغاز شده است. در یک شب جمعه حضرت زهرا(س) تا صبح عبادت نمود و برای خود هیچ دعا نکرد و تنها برای مؤمنین و مؤمنات دعا نمود. سپس در پاسخ به پرسس فرزندش که چرا همانگونه که برای دیگران دعا میکنی برای خود دعا نمیکنی، فرمود: «فرزندم اول همسایه سپس خانه». این روایت از علل الشرایع شیخ صدوق نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص92</ref> در این فصل نیز چهار روایت ذکر است که آخرین آنها داستان تسبیح حضرت زهرا(س) در صحیح بخاری از علی(ع) نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص94</ref> | فصل سوم با ذکر روایت امام حسن(ع) در رابطه با عبادت مادرش فاطمه(س) آغاز شده است. در یک شب جمعه حضرت زهرا(س) تا صبح عبادت نمود و برای خود هیچ دعا نکرد و تنها برای مؤمنین و مؤمنات دعا نمود. سپس در پاسخ به پرسس فرزندش که چرا همانگونه که برای دیگران دعا میکنی برای خود دعا نمیکنی، فرمود: «فرزندم اول همسایه سپس خانه». این روایت از علل الشرایع شیخ صدوق نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص92</ref> در این فصل نیز چهار روایت ذکر است که آخرین آنها داستان تسبیح حضرت زهرا(س) در صحیح بخاری از علی(ع) نقل شده است<ref>ر.ک: همان، ص94</ref> |
ویرایش