۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'امیرالمؤمنین علی(ع)' به 'امیرالمؤمنین علی(ع) ') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
روز اول: بحث با عالم سنی آغاز شد او خطاب به عالم شیعی میگوید: شیعیان تمام صحابه را لعن میکنند و این کار شایستهای نیست. عالم شیعی در پاسخ او گفت این سخن شما خلاف واقع است زیرا ما حضرت علی(ع)، عباس، سلمان، مقداد، ابوذر و ... را لعن نمیکنیم و اگر شیعیان برخی از صحابه لعن میکنند طبق فرمایش پیامبر(ص) است که فرمودند: خداوند لعنت کند هرکس را که از لشکر اسامه سرپیچی کند. و در آنجا بود که بسیاری از صحابه از اسامه و لشکر او سرپیچی کردند. بنابراین طبق فرمایش آن حضرت، هرکس که پیامبر خدا، او را لعن کند هر مسلمانی نیز میتواند او را لعن کند<ref>ر.ک: همان، ص26-30</ref> | روز اول: بحث با عالم سنی آغاز شد او خطاب به عالم شیعی میگوید: شیعیان تمام صحابه را لعن میکنند و این کار شایستهای نیست. عالم شیعی در پاسخ او گفت این سخن شما خلاف واقع است زیرا ما حضرت علی(ع)، عباس، سلمان، مقداد، ابوذر و ... را لعن نمیکنیم و اگر شیعیان برخی از صحابه لعن میکنند طبق فرمایش پیامبر(ص) است که فرمودند: خداوند لعنت کند هرکس را که از لشکر اسامه سرپیچی کند. و در آنجا بود که بسیاری از صحابه از اسامه و لشکر او سرپیچی کردند. بنابراین طبق فرمایش آن حضرت، هرکس که پیامبر خدا، او را لعن کند هر مسلمانی نیز میتواند او را لعن کند<ref>ر.ک: همان، ص26-30</ref> | ||
این ماجرا باعث خجلت عالم سنی شد. سپس سخن از خلیفه بعد از پیامبر به میان آمد. عالم شیعی با بیان واقعه تاریخی غدیر و کیفیت آن، ولایت بهحق امیرالمؤمنین علی(ع) را اثبات کرد و مورد پسند پادشاه واقع شد. در ادامه مناظره، موضوع تحریف قرآن و جسمانیت خداوند مورد بحث قرار گرفت. عالم شیعی عقیده شیعه بر عدم تحریف قرآن را بهطور مستدل مطرح کرد؛ و با آوردن شواهدی از کتب اهل سنت مبنی بر جسمانیت خداوند، تناقض این نظریه با عقل را مطرح کرد. | این ماجرا باعث خجلت عالم سنی شد. سپس سخن از خلیفه بعد از پیامبر به میان آمد. عالم شیعی با بیان واقعه تاریخی غدیر و کیفیت آن، ولایت بهحق [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] را اثبات کرد و مورد پسند پادشاه واقع شد. در ادامه مناظره، موضوع تحریف قرآن و جسمانیت خداوند مورد بحث قرار گرفت. عالم شیعی عقیده شیعه بر عدم تحریف قرآن را بهطور مستدل مطرح کرد؛ و با آوردن شواهدی از کتب اهل سنت مبنی بر جسمانیت خداوند، تناقض این نظریه با عقل را مطرح کرد. | ||
در ادامه عالم شیعی شواهدی از کتب اهل سنت مبنی بر شک و تردید به پیامبر اکرم(ص) در مورد نبوتش و انجام کارهای ناشایستی چون بر دوش گرفتن عایشه مطرح نمود که عالم سنی نتوانست جواب قانعکنندهای بیان کند و ساکت شد<ref>ر.ک: همان، ص30-56</ref> | در ادامه عالم شیعی شواهدی از کتب اهل سنت مبنی بر شک و تردید به پیامبر اکرم(ص) در مورد نبوتش و انجام کارهای ناشایستی چون بر دوش گرفتن عایشه مطرح نمود که عالم سنی نتوانست جواب قانعکنندهای بیان کند و ساکت شد<ref>ر.ک: همان، ص30-56</ref> | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
روز دوم: در این روز، مناظره در موضوع ایمان سه خلیفه شکل گرفت و عالم سنی مدعی شد شیعیان ایمان آنها را نفی میکنند و این در حالی است که اگر مؤمن نبودند پس چرا پیامبر اکرم(ص) داماد آنها شد؟ و یا اینکه دخترش را به عقد خلیفه سوم درآورد؟ | روز دوم: در این روز، مناظره در موضوع ایمان سه خلیفه شکل گرفت و عالم سنی مدعی شد شیعیان ایمان آنها را نفی میکنند و این در حالی است که اگر مؤمن نبودند پس چرا پیامبر اکرم(ص) داماد آنها شد؟ و یا اینکه دخترش را به عقد خلیفه سوم درآورد؟ | ||
علوی در جواب بیان داشت که آنها در ظاهر اسلام آورده بودند. پیامبر اکرم(ص) موظف به رفتار بر طبق ظواهر افراد بودند نه باطن آنها، سپس عالم شیعی بهتفصیل با استفاده از منابع روایی اهل سنت، ادلهای بر عدم ایمان هر یک از خلفا بیان داشت و در مقابل عالم سنی توجیهاتی بیاساس را ذکر میکرد که ملکشاه آنها را غیرموجه دانست؛ سپس عالم شیعی ادله فراوانی از کتب اهل سنت بر برتری همهجانبه امیرالمؤمنین علی(ع) بر خلفای ثلاثه مطرح کرد و اثبات کرد که اهل سنت فریب گذشتگان خود را خورده و از دستور صریح پیامبر(ص) در امر خلافت مخالفت کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص56-87</ref> | علوی در جواب بیان داشت که آنها در ظاهر اسلام آورده بودند. پیامبر اکرم(ص) موظف به رفتار بر طبق ظواهر افراد بودند نه باطن آنها، سپس عالم شیعی بهتفصیل با استفاده از منابع روایی اهل سنت، ادلهای بر عدم ایمان هر یک از خلفا بیان داشت و در مقابل عالم سنی توجیهاتی بیاساس را ذکر میکرد که ملکشاه آنها را غیرموجه دانست؛ سپس عالم شیعی ادله فراوانی از کتب اهل سنت بر برتری همهجانبه [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] بر خلفای ثلاثه مطرح کرد و اثبات کرد که اهل سنت فریب گذشتگان خود را خورده و از دستور صریح پیامبر(ص) در امر خلافت مخالفت کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص56-87</ref> | ||
روز سوم: در شروع جلسه، عالم سنی گفت: در فضیلت خلیفه دوم همین بس که سرزمینهایی را به نفع اسلام فتح کرده و اسلام را گسترش داد. عالم شیعی در جواب بیان داشت اولاً این فتوحات خلاف سیره پیامبر بود که همواره سیاست تدافعی داشتند و لذا آثار منفی زیادی داشت، ثانیاً اینها دلیلی بر حقانیت خلافت او پس از پیامبر نمیشود. سپس به ذکر ماجرای غصب فدک و شهادت حضرت زهرا(س) با همکاری خلفا به استناد احادیث اهل سنت پرداخت و عالم سنی در جواب آن نتوانست دفاعی ارائه دهد. | روز سوم: در شروع جلسه، عالم سنی گفت: در فضیلت خلیفه دوم همین بس که سرزمینهایی را به نفع اسلام فتح کرده و اسلام را گسترش داد. عالم شیعی در جواب بیان داشت اولاً این فتوحات خلاف سیره پیامبر بود که همواره سیاست تدافعی داشتند و لذا آثار منفی زیادی داشت، ثانیاً اینها دلیلی بر حقانیت خلافت او پس از پیامبر نمیشود. سپس به ذکر ماجرای غصب فدک و شهادت حضرت زهرا(س) با همکاری خلفا به استناد احادیث اهل سنت پرداخت و عالم سنی در جواب آن نتوانست دفاعی ارائه دهد. |
ویرایش