۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'امیرالمؤمنین علی(ع)' به 'امیرالمؤمنین علی(ع) ') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
نویسنده در مقدمه کتاب در ضمن یازده شماره ویژگیهای شخصیتی امام علی(ع) را برشمرده است. وی در مورد دهم چنین مینویسد که هیچ شخصیتی در تاریخ انسانی نیست که دیدگاهها درباره او به این اندازه مختلف باشد؛ دیدگاه دوست و دشمن درباره او در نهایت اختلاف است؛ برخی دوستان درباره او غلوهای فاحش و زیادهرویهای زشتی میکنند؛ آنها گمان میکنند که آن حضرت مدبر هستی و پدیدآورنده زندگی است. آنچه آنها را به سمت این غلو بزرگ سوق میدهد، چیزهایی است که از امام از تعالی ذات، وسعت علوم، شجاعت کمیاب، دلیری در جنگها و حرکت پرشور بهسوی حق میبینند؛ لذا اعتقادی جازم به الوهیت آن حضرت پیدا میکنند. برخی نیز در بغض و دشمنی افراط کردهاند و معتقد به کفر و خروج آن حضرت از دین شدهاند؛ چراکه معتقدند امام به آنها ستم کرده و پدران آنها را در راه اسلام هلاک کرده است. اینها همان نواصب و به پیروی از آنها خوارج هستند. بههرحال غلات و نواصب و خوارج از هدایت اسلام و از دین خارج هستند و بهرهای از هدایت قرآنی نبردهاند<ref>ر.ک: جلد1، مقدمه، ص15-14</ref> | نویسنده در مقدمه کتاب در ضمن یازده شماره ویژگیهای شخصیتی امام علی(ع) را برشمرده است. وی در مورد دهم چنین مینویسد که هیچ شخصیتی در تاریخ انسانی نیست که دیدگاهها درباره او به این اندازه مختلف باشد؛ دیدگاه دوست و دشمن درباره او در نهایت اختلاف است؛ برخی دوستان درباره او غلوهای فاحش و زیادهرویهای زشتی میکنند؛ آنها گمان میکنند که آن حضرت مدبر هستی و پدیدآورنده زندگی است. آنچه آنها را به سمت این غلو بزرگ سوق میدهد، چیزهایی است که از امام از تعالی ذات، وسعت علوم، شجاعت کمیاب، دلیری در جنگها و حرکت پرشور بهسوی حق میبینند؛ لذا اعتقادی جازم به الوهیت آن حضرت پیدا میکنند. برخی نیز در بغض و دشمنی افراط کردهاند و معتقد به کفر و خروج آن حضرت از دین شدهاند؛ چراکه معتقدند امام به آنها ستم کرده و پدران آنها را در راه اسلام هلاک کرده است. اینها همان نواصب و به پیروی از آنها خوارج هستند. بههرحال غلات و نواصب و خوارج از هدایت اسلام و از دین خارج هستند و بهرهای از هدایت قرآنی نبردهاند<ref>ر.ک: جلد1، مقدمه، ص15-14</ref> | ||
اولین مطلب پس از مقدمه، اشاره به نسب شریف امیرالمؤمنین علی(ع) است. در دنیای انساب، نسبی درخشانتر از نسب امیرالمؤمنین(ع) نیست چراکه جمیع عناصر شرف و کرامت را داراست و از اصل و نسب بنیهاشم است که به پاکدامنی، شهامت، مهمانداری، کمک به همسایه و صفات شایستهای شناخته میشوند که این خاندان را به لحاظ والایی، درخشش و شرف در صدر خانوادههای عربی قرار میدهد<ref>ر.ک: جلد1، متن کتاب، ص19</ref> | اولین مطلب پس از مقدمه، اشاره به نسب شریف [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] است. در دنیای انساب، نسبی درخشانتر از نسب امیرالمؤمنین(ع) نیست چراکه جمیع عناصر شرف و کرامت را داراست و از اصل و نسب بنیهاشم است که به پاکدامنی، شهامت، مهمانداری، کمک به همسایه و صفات شایستهای شناخته میشوند که این خاندان را به لحاظ والایی، درخشش و شرف در صدر خانوادههای عربی قرار میدهد<ref>ر.ک: جلد1، متن کتاب، ص19</ref> | ||
برخی مورخان بعضی بزرگیهای کریمانهای که بنیهاشم را از ابتدای تاریخش از دیگر خانوادهها متمایز میکند را نقل کردهاند. در مکه خانوادهای که به پاکدامنی و شهامت شناخته شود بهجز بنیهاشم نبود؛ مثلاً عبادت بتها در بین قبایل مکه رایج بود. آنها بتهایشان را بر پشت کعبه آویزان میکردند. هر قبیله بتی داشت که بهجای الله آن را عبادت میکردند؛ تنها بنیهاشم بودند که فقط الله را میپرستیدند و بر دین شیخ انبیا ابراهیم(ع) بودند. امیرالمؤمنین(ع) دراینباره میگوید: «به خداوند سوگند، پدرم و جدم عبدالمطلب و عبدمناف و هاشم بتی را نپرستیدند و تنها خدای یکتا را میپرستیدند و به دین ابراهیم بهسوی خانه خدا نماز میخواندند». این کرامت برای خاندان بنیهاشم دلالت بر کمال فکری و ایمان عمیق به خدای یکتا و دور افکندن خرافات جاهلی و بتهایشان دارد. آنها بتها را به تمسخر گرفته و از دین جدشان ابراهیم پیروی کردند که با بتها به جنگ برخاست و ایمان به خدای یکتا را آشکار کرد<ref>ر.ک: همان، ص20-19</ref> حلف الفضول (پیمان جوانمردان در حمایت از مظلوم)، استخراج آب زمزم، سقایت حجاج و اطعام طعام از دیگر اقدامات کریمانه بنیهاشم بوده است<ref>ر.ک: همان، ص23-20</ref> | برخی مورخان بعضی بزرگیهای کریمانهای که بنیهاشم را از ابتدای تاریخش از دیگر خانوادهها متمایز میکند را نقل کردهاند. در مکه خانوادهای که به پاکدامنی و شهامت شناخته شود بهجز بنیهاشم نبود؛ مثلاً عبادت بتها در بین قبایل مکه رایج بود. آنها بتهایشان را بر پشت کعبه آویزان میکردند. هر قبیله بتی داشت که بهجای الله آن را عبادت میکردند؛ تنها بنیهاشم بودند که فقط الله را میپرستیدند و بر دین شیخ انبیا ابراهیم(ع) بودند. امیرالمؤمنین(ع) دراینباره میگوید: «به خداوند سوگند، پدرم و جدم عبدالمطلب و عبدمناف و هاشم بتی را نپرستیدند و تنها خدای یکتا را میپرستیدند و به دین ابراهیم بهسوی خانه خدا نماز میخواندند». این کرامت برای خاندان بنیهاشم دلالت بر کمال فکری و ایمان عمیق به خدای یکتا و دور افکندن خرافات جاهلی و بتهایشان دارد. آنها بتها را به تمسخر گرفته و از دین جدشان ابراهیم پیروی کردند که با بتها به جنگ برخاست و ایمان به خدای یکتا را آشکار کرد<ref>ر.ک: همان، ص20-19</ref> حلف الفضول (پیمان جوانمردان در حمایت از مظلوم)، استخراج آب زمزم، سقایت حجاج و اطعام طعام از دیگر اقدامات کریمانه بنیهاشم بوده است<ref>ر.ک: همان، ص23-20</ref> |
ویرایش