۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
از احادیث صحیح قطعى و مشهور، بلکه متواتر، حدیث سد ابواب است که از رسول خدا(ص) در شأن مولایمان امیر مؤمنان على(ع) وارد شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9؛ حسینی میلانی، سید علی، ص15</ref> | از احادیث صحیح قطعى و مشهور، بلکه متواتر، حدیث سد ابواب است که از رسول خدا(ص) در شأن مولایمان امیر مؤمنان على(ع) وارد شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص9؛ حسینی میلانی، سید علی، ص15</ref> علمای بسیاری به نقل این حدیث پرداختهاند. ترمذی، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]]، نسائی و [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابورى]] به سند خود، این حدیث را نقل کردهاند. حاکم نیشابوری نقل مىکند که زید بن ارقم مىگوید: در خانه چند تن از اصحاب رسول خدا(ص) به مسجد باز مىشد. روزى رسول خدا فرمود: «سدوا هذه الأبواب إلا باب علي»؛ «این درها - جز درِ خانه على - را ببندید». زید مىگوید: مردم در این مورد اعتراض کردند. رسول خدا(ص) برخاست و خدا را ستود و بر او ثنا گفت و فرمود: من به بستن این درها جز در خانه على امر نمودم، برخى از شما به این مسئله اعتراض کردید، به خدا سوگند! من [به رأى خود] نه درى را بستم و نه درى را گشودم؛ بلکه به کارى امر شدم و از آن فرمان، پیروى کردم. [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاکم نیشابورى]] پس از نقل این حدیث مىنویسد: سند این حدیث صحیح است<ref>ر.ک: همان، ص10؛ همان، سید علی، ص18-17</ref> | ||
در مبحث دوم، وراونه شدن حدیث توسط علمای اهل سنت مورد بحث قرار گرفته است. پیش از این مطرح شد که پیامبر خدا(ص) حدیث سد ابواب را درباره [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] بیان فرموده و این حدیث به تواتر نقل شده است؛ ولى برخى معاندان، چون نتوانستند اصل حدیث را انکار کنند؛ ازاینرو نسبت آن را از «على» به «ابوبکر» تغییر دادند و در این راستا «حديث الخوخة» (حدیث دریچه) را جعل کردند؛ یعنى هم، نام على(ع) را تغییر دادند و هم کلمه «در» را با «دریچه» تعویض کردند. این حدیث وارونه را بخارى، مسلم، ترمذى، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و دیگر عالمان از متقدّمین و متأخّرین نقل کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص13؛ همان، ص25</ref> | در مبحث دوم، وراونه شدن حدیث توسط علمای اهل سنت مورد بحث قرار گرفته است. پیش از این مطرح شد که پیامبر خدا(ص) حدیث سد ابواب را درباره [[علی بن ابیطالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] بیان فرموده و این حدیث به تواتر نقل شده است؛ ولى برخى معاندان، چون نتوانستند اصل حدیث را انکار کنند؛ ازاینرو نسبت آن را از «على» به «ابوبکر» تغییر دادند و در این راستا «حديث الخوخة» (حدیث دریچه) را جعل کردند؛ یعنى هم، نام على(ع) را تغییر دادند و هم کلمه «در» را با «دریچه» تعویض کردند. این حدیث وارونه را بخارى، مسلم، ترمذى، [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و دیگر عالمان از متقدّمین و متأخّرین نقل کردهاند<ref>ر.ک: همان، ص13؛ همان، ص25</ref> | ||
بخاری این حدیث وارونه را در چند بخش از کتاب خود نقل کرده است. او با ذکر سند، این روایت را از عکرمه از [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] چنین نقل میکند: رسول خدا(ص) در دوران بیمارى خود که به فوت آنحضرت انجامید، در حالى از خانه بیرون آمد که سر خود را با پارچهاى بسته بود. او پس از وارد شدن به مسجد، بر فراز منبر نشست. پس از آنکه خدا را ستود و به او درود فرستاد فرمود: در میان مردم کسى بخشندهتر از ابوبکر بن ابىقحافه نیست که جان و مالش را براى من ارزانى داشته باشد؛ اگر مىخواستم از میان مردم دوستى براى خود برگزینم، بهیقین ابوبکر را برمىگزیدم، ولى برادرى و دوستى اسلامى برتر است. هر دریچه خانهاى را که به این مسجد باز مىشود جز دریچه خانه ابوبکر ببندید<ref>ر.ک: همان، ص13؛ همان، ص26</ref> | بخاری این حدیث وارونه را در چند بخش از کتاب خود نقل کرده است. او با ذکر سند، این روایت را از عکرمه از [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] چنین نقل میکند: رسول خدا(ص) در دوران بیمارى خود که به فوت آنحضرت انجامید، در حالى از خانه بیرون آمد که سر خود را با پارچهاى بسته بود. او پس از وارد شدن به مسجد، بر فراز منبر نشست. پس از آنکه خدا را ستود و به او درود فرستاد فرمود: در میان مردم کسى بخشندهتر از ابوبکر بن ابىقحافه نیست که جان و مالش را براى من ارزانى داشته باشد؛ اگر مىخواستم از میان مردم دوستى براى خود برگزینم، بهیقین ابوبکر را برمىگزیدم، ولى برادرى و دوستى اسلامى برتر است. هر دریچه خانهاى را که به این مسجد باز مىشود جز دریچه خانه ابوبکر ببندید<ref>ر.ک: همان، ص13؛ همان، ص26</ref> | ||
نویسنده در ادامه با بررسی سندی دو روایتی که بخاری و مسلم از [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] و ابوسعید خدری نقل کردهاند، هر دو سند را از درجه اعتبار ساقط میداند<ref>ر.ک: همان، ص18؛ همان، ص32</ref> | نویسنده در ادامه با بررسی سندی دو روایتی که بخاری و مسلم از [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] و ابوسعید خدری نقل کردهاند، هر دو سند را از درجه اعتبار ساقط میداند<ref>ر.ک: همان، ص18؛ همان، ص32</ref> | ||
در سومین بخش کتاب اظهار نظرهای علمای اهل سنت در رابطه به حدیث سد ابواب ذکر شده است؛ مثلاً ابن حجر عسقلانى در اینباره بهطور مفصّل سخن گفته و مىنویسد: خطّابى، ابن بطّال و دیگران درباره این حدیث گفتهاند: در این حدیث ویژگى روشنى براى ابوبکر وجود دارد و اشاره محکمى بر استحقاق وى براى خلافت و جانشینى است؛ بهخصوص آنکه ثابت شده که این قضیه در واپسین لحظات زندگى پیامبر(ص) رخ داده است؛ همان موقع که آنحضرت به مردم امر فرمود که کسى جز ابوبکر پیشنماز آنان نشود<ref>ر.ک: همان، ص35؛ همان، ص59</ref> | در سومین بخش کتاب اظهار نظرهای علمای اهل سنت در رابطه به حدیث سد ابواب ذکر شده است؛ مثلاً ابن حجر عسقلانى در اینباره بهطور مفصّل سخن گفته و مىنویسد: خطّابى، ابن بطّال و دیگران درباره این حدیث گفتهاند: در این حدیث ویژگى روشنى براى ابوبکر وجود دارد و اشاره محکمى بر استحقاق وى براى خلافت و جانشینى است؛ بهخصوص آنکه ثابت شده که این قضیه در واپسین لحظات زندگى پیامبر(ص) رخ داده است؛ همان موقع که آنحضرت به مردم امر فرمود که کسى جز ابوبکر پیشنماز آنان نشود<ref>ر.ک: همان، ص35؛ همان، ص59</ref> | ||
میلانی سپس با ذکر مطالب و استدلالهای علمای اهل سنت چنین نتیجهگیری میکند: پریشانى و اختلاف در بیان استدلال بر کسى پوشیده نیست؛ بلکه پژوهشگر و محقق درمىیابد که نظر برخى از آنها در جایى، با نظر دیگرش در جاى دیگر مغایرت دارد<ref>ر.ک: همان، ص40؛ همان، ص67</ref> | میلانی سپس با ذکر مطالب و استدلالهای علمای اهل سنت چنین نتیجهگیری میکند: پریشانى و اختلاف در بیان استدلال بر کسى پوشیده نیست؛ بلکه پژوهشگر و محقق درمىیابد که نظر برخى از آنها در جایى، با نظر دیگرش در جاى دیگر مغایرت دارد<ref>ر.ک: همان، ص40؛ همان، ص67</ref> | ||
آخرین مبحث کتاب به بررسی نظریه صحیح پرداخته و موضعگیری علمای اهل سنت در مقابل حدیث سدا ابواب را چنین دستهبندی کرده است: | آخرین مبحث کتاب به بررسی نظریه صحیح پرداخته و موضعگیری علمای اهل سنت در مقابل حدیث سدا ابواب را چنین دستهبندی کرده است: | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
# برخى به ساختگى بودن این حدیث حکم کردهاند. از این گروه مىتوان ابن جوزى و پیروان او را نام برد. | # برخى به ساختگى بودن این حدیث حکم کردهاند. از این گروه مىتوان ابن جوزى و پیروان او را نام برد. | ||
# بعضى به صحت و ثبوت این حدیث اعتراف کرده و جعلى و ضعیف بودن آن را رد کردهاند و در این راستا کوشیدهاند که دو حدیث را جمع کنند. از این گروه مىتوان طَحاوى، ابن حجر عسقلانى و پیروان آنها را نام برد. | # بعضى به صحت و ثبوت این حدیث اعتراف کرده و جعلى و ضعیف بودن آن را رد کردهاند و در این راستا کوشیدهاند که دو حدیث را جمع کنند. از این گروه مىتوان طَحاوى، ابن حجر عسقلانى و پیروان آنها را نام برد. | ||
بدیهى است که چون برخى از آنها جرأت ردّ حدیث «إلّا باب علي(ع)» را نداشتند و از طرفى نتوانستند بهگونه صحیحى -با فرض صحت حدیث «خوخه» به دلیل نقل در صحیحین - این دو حدیث را جمع کنند، ناگزیر در برابر آن سکوت کرده و آن را نقل نکردهاند. عدّه دیگر پس از فرض اینکه هیچ وجه صحیحى براى جمع بین دو حدیث وجود ندارد، در حدیث «إلّا باب علي(ع)» خدشه وارد کردهاند؛ چراکه با وجود این حدیث، فضیلتى براى ابوبکر ثابت نمىشود<ref>ر.ک: همان، ص48-47؛ همان، ص79-77</ref> | بدیهى است که چون برخى از آنها جرأت ردّ حدیث «إلّا باب علي(ع)» را نداشتند و از طرفى نتوانستند بهگونه صحیحى -با فرض صحت حدیث «خوخه» به دلیل نقل در صحیحین - این دو حدیث را جمع کنند، ناگزیر در برابر آن سکوت کرده و آن را نقل نکردهاند. عدّه دیگر پس از فرض اینکه هیچ وجه صحیحى براى جمع بین دو حدیث وجود ندارد، در حدیث «إلّا باب علي(ع)» خدشه وارد کردهاند؛ چراکه با وجود این حدیث، فضیلتى براى ابوبکر ثابت نمىشود<ref>ر.ک: همان، ص48-47؛ همان، ص79-77</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش