۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
نویسنده، در تعریف مذهب امامیه گفته است: مذهب امامیه، یکی از مذاهب کلامی و فقهی اسلامی است که مبانی فکری و عقیدتی او از ائمه گرفته شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7</ref> | نویسنده، در تعریف مذهب امامیه گفته است: مذهب امامیه، یکی از مذاهب کلامی و فقهی اسلامی است که مبانی فکری و عقیدتی او از ائمه گرفته شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7</ref> | ||
جعفریه، امامیه اثناعشریه و شیعه از دیگر نامهای امامیه میباشد<ref>ر.ک: همان، ص7 و 8</ref> | جعفریه، امامیه اثناعشریه و شیعه از دیگر نامهای امامیه میباشد<ref>ر.ک: همان، ص7 و 8</ref> آنها در تمام جهان سکنی گزیدهاند؛ بهگونهای که نصف مسلمانان آسیا و یکسوم مسلمانان جهان (تا زمان نگارش کتاب) را آنان تشکیل میدهند<ref>ر.ک: همان، ص8</ref> | ||
نویسنده، معتقد است که هر دو مذهب تشیع و تسنن در زمان پیامبر(ص) متولد شدند و بعد از مدتی رشد و نمو نموده و به دو مکتب فکری تبدیل شده، سپس با توجه به مسائل سیاسی به دو طائفه و گروه مجزا تبدیل شدند<ref>ر.ک: همان، ص28</ref> | نویسنده، معتقد است که هر دو مذهب تشیع و تسنن در زمان پیامبر(ص) متولد شدند و بعد از مدتی رشد و نمو نموده و به دو مکتب فکری تبدیل شده، سپس با توجه به مسائل سیاسی به دو طائفه و گروه مجزا تبدیل شدند<ref>ر.ک: همان، ص28</ref> | ||
مؤلف در ذیل عنوان «نشأته»، از اجتهاد و نقش آن در پیدایش مذاهب مختلف اسلامی و جولانگاه اولیه و ثانویه آن سخن گفته است و برای مقصود خود توضیحاتی از اتفاقات زمان پیامبر(ص) و هنگام وفات او و بعد از وفاتش ارائه نموده است. به اعتقاد وی اهل سنت برای خود اجتهاد نموده و در مواردی مسیر خود را از آن چیزی که پیامبر به آنها دستور داده جدا نمودند؛ درحالیکه به عقیده شیعه در موارد مزبور، اجتهاد جای ندارد، بلکه به دلیل اینکه دلیل (قول پیامبر) وجود دارد، اجتهاد در برابر نص و باطل است<ref>ر.ک: همان، ص10 تا 28</ref> | مؤلف در ذیل عنوان «نشأته»، از اجتهاد و نقش آن در پیدایش مذاهب مختلف اسلامی و جولانگاه اولیه و ثانویه آن سخن گفته است و برای مقصود خود توضیحاتی از اتفاقات زمان پیامبر(ص) و هنگام وفات او و بعد از وفاتش ارائه نموده است. به اعتقاد وی اهل سنت برای خود اجتهاد نموده و در مواردی مسیر خود را از آن چیزی که پیامبر به آنها دستور داده جدا نمودند؛ درحالیکه به عقیده شیعه در موارد مزبور، اجتهاد جای ندارد، بلکه به دلیل اینکه دلیل (قول پیامبر) وجود دارد، اجتهاد در برابر نص و باطل است<ref>ر.ک: همان، ص10 تا 28</ref> | ||
حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث امان، حدیث اثناعشر و حدیث باب حطه، از جمله ادلهای است که مؤلف برای اثبات حجیت مذهب شیعه بدانها استناد کرده است. | حدیث ثقلین، حدیث سفینه، حدیث امان، حدیث اثناعشر و حدیث باب حطه، از جمله ادلهای است که مؤلف برای اثبات حجیت مذهب شیعه بدانها استناد کرده است. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
ایشان در ذیل هر حدیث، منابع دیگری که این حدیث را در خود جای دادهاند، بههمراه متن و سند آورده است و در پایان آن، سند آن را بررسی نموده است. | ایشان در ذیل هر حدیث، منابع دیگری که این حدیث را در خود جای دادهاند، بههمراه متن و سند آورده است و در پایان آن، سند آن را بررسی نموده است. | ||
مبحث بعدی که بخش اعظم کتاب را در بر دارد، عقاید امامیه است. مؤلف در این بخش، با یادآوری اینکه اصول دین نزد مذهب شیعه چهار اصل توحید، نبوت، معاد و امامت است، برخی از احکام مترتب بر آن را ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص56</ref> | مبحث بعدی که بخش اعظم کتاب را در بر دارد، عقاید امامیه است. مؤلف در این بخش، با یادآوری اینکه اصول دین نزد مذهب شیعه چهار اصل توحید، نبوت، معاد و امامت است، برخی از احکام مترتب بر آن را ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص56</ref> نویسنده اصل عدل را بهعنوان یک اصل مستقل نمیپذیرد، بلکه آن را از صفات خداوند و از شئون اصل توحید میداند<ref>ر.ک: همان، ص60</ref> | ||
ایشان معانی دین، اسلام، ایمان را با رسم تفاوتهای آن شرح داده است<ref>ر.ک: همان، ص57 و 58</ref> | ایشان معانی دین، اسلام، ایمان را با رسم تفاوتهای آن شرح داده است<ref>ر.ک: همان، ص57 و 58</ref> سپس به مسئله اختلافی حسن و قبح عقلی اشاره نموده و نظرات اشاعره، معتزله و امامیه را در این رابطه بیان کرده است<ref>ر.ک: همان، ص61</ref> در ادامه، اسامی دوازده امام بههمراه ادله عصمت آنها بیان شده است<ref>ر.ک: همان، ص62 تا 65</ref> | ||
مؤلف دو مسئله اعتقادی بدا و جبر و نیز مسئله امام دوازدهم و غیبت او را توضیح داده و بر مدعای خود روایاتی از منابع هر دو مذهب ارائه کرده است<ref>ر.ک: همان، ص65 تا 95</ref> | مؤلف دو مسئله اعتقادی بدا و جبر و نیز مسئله امام دوازدهم و غیبت او را توضیح داده و بر مدعای خود روایاتی از منابع هر دو مذهب ارائه کرده است<ref>ر.ک: همان، ص65 تا 95</ref> | ||
در مذهب شیعه قرآن، روایات (سنت)، اجماع و عقل از منابع تشریع بشمار میرود. مؤلف برای هرکدام از این منابع توضیحی درخور ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص95 تا 101</ref>، سپس به مسئله تقیه پرداخته است<ref>ر.ک: همان، 101 تا 104</ref> | در مذهب شیعه قرآن، روایات (سنت)، اجماع و عقل از منابع تشریع بشمار میرود. مؤلف برای هرکدام از این منابع توضیحی درخور ذکر کرده است<ref>ر.ک: همان، ص95 تا 101</ref>، سپس به مسئله تقیه پرداخته است<ref>ر.ک: همان، 101 تا 104</ref> | ||
به عقیده نویسنده، هرکس که شهادتین (وحدانیت خداوند و پیامبری حضرت محمد) را بر زبان جاری کند و به معاد ایمان داشته باشد، مسلمان است و جایز نیست که او را کافر دانست، مگر اینکه امری ضروری از ضروریات دین را منکر شود، مشروط به اینکه انکار مزبور ناشی از شبههای در ذهن وی نباشد؛ بنابراین غلات و ناصبین که دو فرقه از هر دو مذهب هستند و یکی از آنها ائمه و پیامبران را بالاتر از منصبی که خداوند به آنها بخشیده مینشاند و دیگری پیامبر و ائمه را از جایگاه خود پایینتر آورده و آنان را ناسزا میگویند، در جرگه کفار داخل شده و نجس هستند<ref>ر.ک: همان ص104 و 105</ref> | به عقیده نویسنده، هرکس که شهادتین (وحدانیت خداوند و پیامبری حضرت محمد) را بر زبان جاری کند و به معاد ایمان داشته باشد، مسلمان است و جایز نیست که او را کافر دانست، مگر اینکه امری ضروری از ضروریات دین را منکر شود، مشروط به اینکه انکار مزبور ناشی از شبههای در ذهن وی نباشد؛ بنابراین غلات و ناصبین که دو فرقه از هر دو مذهب هستند و یکی از آنها ائمه و پیامبران را بالاتر از منصبی که خداوند به آنها بخشیده مینشاند و دیگری پیامبر و ائمه را از جایگاه خود پایینتر آورده و آنان را ناسزا میگویند، در جرگه کفار داخل شده و نجس هستند<ref>ر.ک: همان ص104 و 105</ref> | ||
مؤلف میگوید: یکی از اعتقادات امامیه چنین است که ائمه مذاهب اسلامی، از قبیل حنفیه، مالکیه، شافعیه و حنبلیه و نیز ظاهریه، اباضیه، زیدیه و اسماعیلیه، از مجتهدان بشمار میروند. در این بین چهبسا مجتهدانی که اجتهاد آنها مطابق با واقع نبوده و به راه خطا رفته باشند<ref>ر.ک: همان، ص105</ref> | مؤلف میگوید: یکی از اعتقادات امامیه چنین است که ائمه مذاهب اسلامی، از قبیل حنفیه، مالکیه، شافعیه و حنبلیه و نیز ظاهریه، اباضیه، زیدیه و اسماعیلیه، از مجتهدان بشمار میروند. در این بین چهبسا مجتهدانی که اجتهاد آنها مطابق با واقع نبوده و به راه خطا رفته باشند<ref>ر.ک: همان، ص105</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== |
ویرایش