۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عليه السلام' به 'عليهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
'''مشروعیت سقیفه''' از سری کتابهای «مسائل سؤال برانگیز در تاریخ اسلام» اثر سعید داودی، است که درباره یکی از مهمترین وقایع صدر اسلام و بعد از وفات پیامبر(ص)؛ یعنی سقیفه بنی ساعده نوشته شده است. | '''مشروعیت سقیفه''' از سری کتابهای «مسائل سؤال برانگیز در تاریخ اسلام» اثر سعید داودی، است که درباره یکی از مهمترین وقایع صدر اسلام و بعد از وفات پیامبر(ص)؛ یعنی سقیفه بنی ساعده نوشته شده است. | ||
نویسنده در این کتاب، به دنبال بررسی این نکته است که حادثه انتخاب خلیفه اول، در فرهنگ سیاسى اسلام یک انتخاب دمکراتیک بود و یا سهمخواهى قبایل مختلف و پیروزى یک گروه بر گروههاى دیگر؟ آیا نحوه انتخاب خلیفه اول امروزه قابل تأسى مسلمین در نحوه گزینش حاکمان خویش است؟ و آیا مىتوان آن را بهعنوان یک نقطه روشن و برجسته تاریخ اسلام براى جهانیان عرضه کرد، به آن افتخار نمود و در عرصه جهانى به دفاع از آن برخاست و آن را راهبردى عقلایى به شمار آورد؟ اینها انبوه سؤالاتى است که پیرامون داستان سقیفه بنىساعده را گرفته و نویسنده در نوشتار حاضر، به دنبال پاسخ بدان است<ref>مقدمه، ص8</ref> | نویسنده در این کتاب، به دنبال بررسی این نکته است که حادثه انتخاب خلیفه اول، در فرهنگ سیاسى اسلام یک انتخاب دمکراتیک بود و یا سهمخواهى قبایل مختلف و پیروزى یک گروه بر گروههاى دیگر؟ آیا نحوه انتخاب خلیفه اول امروزه قابل تأسى مسلمین در نحوه گزینش حاکمان خویش است؟ و آیا مىتوان آن را بهعنوان یک نقطه روشن و برجسته تاریخ اسلام براى جهانیان عرضه کرد، به آن افتخار نمود و در عرصه جهانى به دفاع از آن برخاست و آن را راهبردى عقلایى به شمار آورد؟ اینها انبوه سؤالاتى است که پیرامون داستان سقیفه بنىساعده را گرفته و نویسنده در نوشتار حاضر، به دنبال پاسخ بدان است<ref>مقدمه، ص8</ref> | ||
باور نویسنده بر آن است که نقل و بررسى این حادثه مهم تاریخ اسلام، افق تازهاى را به روى جوانان حقیقتجو و پژوهشگران منصف مىگشاید و راهیابى به حقیقت را هموارتر مىسازد<ref>همان</ref> | باور نویسنده بر آن است که نقل و بررسى این حادثه مهم تاریخ اسلام، افق تازهاى را به روى جوانان حقیقتجو و پژوهشگران منصف مىگشاید و راهیابى به حقیقت را هموارتر مىسازد<ref>همان</ref> | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمه کوتاهی با نام «اشاره» از نویسنده آغاز و مطالب بدون تبویب یا فصلبندی خاصی، در چهار محور، ساماندهی شده است. | کتاب با مقدمه کوتاهی با نام «اشاره» از نویسنده آغاز و مطالب بدون تبویب یا فصلبندی خاصی، در چهار محور، ساماندهی شده است. | ||
تلاش نویسنده بر آن است که در مباحث کتاب، از منابع مورد قبول برادران اهل سنت استفاده شود و حقایق تاریخى بهصورت روشن و شفاف مورد بررسى قرار گیرد تا جاى شک و تردید در آن باقى نماند<ref>همان، ص9</ref> | تلاش نویسنده بر آن است که در مباحث کتاب، از منابع مورد قبول برادران اهل سنت استفاده شود و حقایق تاریخى بهصورت روشن و شفاف مورد بررسى قرار گیرد تا جاى شک و تردید در آن باقى نماند<ref>همان، ص9</ref> | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
در مقدمه، به سؤالبرانگیز بودن داستان سقیفه بنی ساعده و خلیفهای که در آن مکان انتخاب شد اشاره گردیده و این سؤال مطرح شده است که آیا خلافت مسلمین قاعدهاى دارد یا خیر؟ آیا طبق میزان روشن و قانون معینى باید براى مسلمانان خلیفه برگزید و یا انتخاب خلیفه از روش مشخصى پیروى نمىکند؟ آیا انتخاب خلیفه پس از پیامبر(ص) باید با نص و معرفى آن حضرت باشد و یا به انتخاب مردم؟ اگر انتخاب با اجماع مسلمین و یا اهل حل و عقد، یعنى خبرگان امت است؛ کدام خبرگان؟ و آیا مىشود این شیوه را با تهدید و زور اعمال کرد؟<ref>همان، ص7</ref> | در مقدمه، به سؤالبرانگیز بودن داستان سقیفه بنی ساعده و خلیفهای که در آن مکان انتخاب شد اشاره گردیده و این سؤال مطرح شده است که آیا خلافت مسلمین قاعدهاى دارد یا خیر؟ آیا طبق میزان روشن و قانون معینى باید براى مسلمانان خلیفه برگزید و یا انتخاب خلیفه از روش مشخصى پیروى نمىکند؟ آیا انتخاب خلیفه پس از پیامبر(ص) باید با نص و معرفى آن حضرت باشد و یا به انتخاب مردم؟ اگر انتخاب با اجماع مسلمین و یا اهل حل و عقد، یعنى خبرگان امت است؛ کدام خبرگان؟ و آیا مىشود این شیوه را با تهدید و زور اعمال کرد؟<ref>همان، ص7</ref> | ||
آنچه در این نوشتار مورد توجه است، نگاهى به شیوه انتخاب خلیفه اول و ارزیابى مشروعیت چنین انتخابى است و پاسخ به این سؤال که آیا حقیقتاً سقیفه بنىساعده صلاحیت براى انتخاب خلیفه را داشته و مانند مجالس مشورتى امروز مکانى براى انتخاب حاکم بوده که نخبگان امت در آنجا اجتماع کرده و با مشورت و رایزنى و سپس با رأىگیرى خلیفهاى را براى رهبرى امت برگزینند و یا آنچه در آنجا اتفاق افتاد، حادثهاى ناگهانى و بدون تأمل بوده است؟<ref>همان، ص7-8</ref> | آنچه در این نوشتار مورد توجه است، نگاهى به شیوه انتخاب خلیفه اول و ارزیابى مشروعیت چنین انتخابى است و پاسخ به این سؤال که آیا حقیقتاً سقیفه بنىساعده صلاحیت براى انتخاب خلیفه را داشته و مانند مجالس مشورتى امروز مکانى براى انتخاب حاکم بوده که نخبگان امت در آنجا اجتماع کرده و با مشورت و رایزنى و سپس با رأىگیرى خلیفهاى را براى رهبرى امت برگزینند و یا آنچه در آنجا اتفاق افتاد، حادثهاى ناگهانى و بدون تأمل بوده است؟<ref>همان، ص7-8</ref> | ||
در محور نخست، چگونگی شکلگیری ماجراى سقیفه بنىساعده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این حادثه در کتب تاریخى و حدیثى اهل سنت بهطور گسترده نقل شده است، هرچند در نقل جزئیات تفاوتهایى مشاهده مىشود، ولى اصل ماجرا، قریب به یکدیگر بازگو شده است. | در محور نخست، چگونگی شکلگیری ماجراى سقیفه بنىساعده مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. این حادثه در کتب تاریخى و حدیثى اهل سنت بهطور گسترده نقل شده است، هرچند در نقل جزئیات تفاوتهایى مشاهده مىشود، ولى اصل ماجرا، قریب به یکدیگر بازگو شده است. | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
# این ماجرا در روز وفات پیامبر(ص) اتفاق افتاد. | # این ماجرا در روز وفات پیامبر(ص) اتفاق افتاد. | ||
# زمانى که جنازه شریف پیامبر(ص) هنوز بر زمین بود، ماجراى سقیفه و بیعت براى ابوبکر پیش آمد و فرداى آن روز براى دفن آن حضرت اقدام کردند و برخى نیز گفتهاند آن حضرت سه روز پس از وفاتش به خاک سپرده شد. | # زمانى که جنازه شریف پیامبر(ص) هنوز بر زمین بود، ماجراى سقیفه و بیعت براى ابوبکر پیش آمد و فرداى آن روز براى دفن آن حضرت اقدام کردند و برخى نیز گفتهاند آن حضرت سه روز پس از وفاتش به خاک سپرده شد. | ||
# عمر در ساعات اولى که پیامبر(ص) رحلت کرد، مىگفت: او نمرده است و مرگش را انکار مىکرد<ref>متن کتاب، ص9-11</ref> | # عمر در ساعات اولى که پیامبر(ص) رحلت کرد، مىگفت: او نمرده است و مرگش را انکار مىکرد<ref>متن کتاب، ص9-11</ref> | ||
وی در ادامه این سؤال را مطرح کرده است که چه انگیزهاى موجب شد که عمر ارتحال پیامبر(ص) را انکار کند و معتقدان به آن را منافق بنامد! درحالیکه انبیاى گذشته نیز از دنیا رفتهاند و مرگ براى همه انسانهاست و هر کس یک روز از این دنیا کوچ خواهد کرد. علاوه بر آن، آیات قرآن- که مسلمانان همیشه آنها را مىخواندند و مىشنیدند- بهروشنی گواهى مىدهد که پیامبر(ص) نیز روزى رحلت خواهد کرد و نمىتوان باور کرد که عمر این آیات را نشنیده باشد<ref>همان، ص13</ref> | وی در ادامه این سؤال را مطرح کرده است که چه انگیزهاى موجب شد که عمر ارتحال پیامبر(ص) را انکار کند و معتقدان به آن را منافق بنامد! درحالیکه انبیاى گذشته نیز از دنیا رفتهاند و مرگ براى همه انسانهاست و هر کس یک روز از این دنیا کوچ خواهد کرد. علاوه بر آن، آیات قرآن- که مسلمانان همیشه آنها را مىخواندند و مىشنیدند- بهروشنی گواهى مىدهد که پیامبر(ص) نیز روزى رحلت خواهد کرد و نمىتوان باور کرد که عمر این آیات را نشنیده باشد<ref>همان، ص13</ref> به نظر وی، عمده دلیل این انکار، آن است که هنگام رحلت پیامبر(ص) ابوبکر در مدینه حضور نداشت و خوف آن بود که در این فرصت کسى به خلافت مسلمین برگزیده شود که مورد رضایت عمر نبوده باشد. لذا با طرح این مسائل و تهدید مسلمانان، توجه آنان را از خلافت پیامبر منصرف ساخت و پسازآنکه ابوبکر آمد و آن آیات را خواند، عمر پذیرفت<ref>همان، ص15</ref> | ||
در ادامه، به تشریح ماجرای سقیفه، بر اساس دو گزارش (طبری به نقل از عبدالله بن عبدالرحمن بن ابیعمره انصاری و صحیح بخاری به نقل از [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] از عمر)، پرداخته شده است<ref>همان، ص16-29</ref> | در ادامه، به تشریح ماجرای سقیفه، بر اساس دو گزارش (طبری به نقل از عبدالله بن عبدالرحمن بن ابیعمره انصاری و صحیح بخاری به نقل از [[ابنعباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] از عمر)، پرداخته شده است<ref>همان، ص16-29</ref> | ||
نویسنده پس از تشریح چگونگی شکلگیرى سقیفه و معرفى ابوبکر براى خلافت و اینکه این واقعه، امرى ناگهانى و طى یک سلسله حوادث و برخوردها و کشمکشها صورت گرفت و چگونه پسازآنکه بشیر بن سعد و عمر و ابوعبیده بهسرعت با ابوبکر بیعت نمودند، جمعى از انصار نیز با ابوبکر بیعت کردند، در محور دوم، به ادامه ماجرا و بررسی عکسالعملها در این رابطه پرداخته است<ref>همان، ص29-49</ref> | نویسنده پس از تشریح چگونگی شکلگیرى سقیفه و معرفى ابوبکر براى خلافت و اینکه این واقعه، امرى ناگهانى و طى یک سلسله حوادث و برخوردها و کشمکشها صورت گرفت و چگونه پسازآنکه بشیر بن سعد و عمر و ابوعبیده بهسرعت با ابوبکر بیعت نمودند، جمعى از انصار نیز با ابوبکر بیعت کردند، در محور دوم، به ادامه ماجرا و بررسی عکسالعملها در این رابطه پرداخته است<ref>همان، ص29-49</ref> | ||
حوادث سقیفه و پیامدهای آن، بهخوبی از نقش خلیفه دوم در انتخاب و تثبیت خلافت ابوبکر حکایت میکند، ازاینرو در محور سوم، به بررسی نقش عمر بن خطاب در تثبیت خلافت ابوبکر پرداخته شده و به این نکته تأکید شده است که از زمان پیامبر(ص)، به سبب الفت، نزدیکى و مشابهتهاى این دو با یکدیگر، آن حضرت به هنگام عقد اخوت میان مسلمانان، بین ابوبکر و عمر عقد اخوت بست و حمایتهاى متقابلی میان ابوبکر و عمر وجود داشت که در ماجراى سقیفه خود را کاملاً نشان داد. لذا تا نیامدن ابوبکر، عمر مرگ پیامبر(ص) را انکار مىکرد و پس از آمدن ابوبکر از «سُنح» و خواندن آیاتى، عمر آن را پذیرفت و هنگامیکه خبر اجتماع انصار در سقیفه به گوش عمر رسید، او ابوبکر را فرا خواند و با هم به سقیفه رفتند. آنجا نیز نخست ابوبکر خلافت عمر و یا ابوعبیده جراح را مطرح ساخت، اما عمر با استناد به مصاحبت ابوبکر با پیامبر در غار و اینکه او مسنتر است، دست برد و با ابوبکر بیعت کرد و آنگاه به راه افتاد و هر کس را که مىدید، دستش را به دست ابوبکر بهعنوان بیعت مىمالید. او مخالفان خلافت ابوبکر را در سقیفه با لگدمال کردن سعد بن عباده و توهین به او و آنگاه تهدید بنىهاشم و زبیر و دیگران و همچنین حمله و یورش به خانه فاطمه زهرا(س) خاموش ساخت<ref>ر.ک: همان، ص49-50</ref> | حوادث سقیفه و پیامدهای آن، بهخوبی از نقش خلیفه دوم در انتخاب و تثبیت خلافت ابوبکر حکایت میکند، ازاینرو در محور سوم، به بررسی نقش عمر بن خطاب در تثبیت خلافت ابوبکر پرداخته شده و به این نکته تأکید شده است که از زمان پیامبر(ص)، به سبب الفت، نزدیکى و مشابهتهاى این دو با یکدیگر، آن حضرت به هنگام عقد اخوت میان مسلمانان، بین ابوبکر و عمر عقد اخوت بست و حمایتهاى متقابلی میان ابوبکر و عمر وجود داشت که در ماجراى سقیفه خود را کاملاً نشان داد. لذا تا نیامدن ابوبکر، عمر مرگ پیامبر(ص) را انکار مىکرد و پس از آمدن ابوبکر از «سُنح» و خواندن آیاتى، عمر آن را پذیرفت و هنگامیکه خبر اجتماع انصار در سقیفه به گوش عمر رسید، او ابوبکر را فرا خواند و با هم به سقیفه رفتند. آنجا نیز نخست ابوبکر خلافت عمر و یا ابوعبیده جراح را مطرح ساخت، اما عمر با استناد به مصاحبت ابوبکر با پیامبر در غار و اینکه او مسنتر است، دست برد و با ابوبکر بیعت کرد و آنگاه به راه افتاد و هر کس را که مىدید، دستش را به دست ابوبکر بهعنوان بیعت مىمالید. او مخالفان خلافت ابوبکر را در سقیفه با لگدمال کردن سعد بن عباده و توهین به او و آنگاه تهدید بنىهاشم و زبیر و دیگران و همچنین حمله و یورش به خانه فاطمه زهرا(س) خاموش ساخت<ref>ر.ک: همان، ص49-50</ref> | ||
در آخرین محور، به بررسى کلی مطالب ارائه شده و ارزیابى آن اختصاص یافته و در این زمینه، به نکاتی اشاره شده است، ازجمله: آنکه گردهمایی سقیفه، یک شورای منتخب نبود، بلکه عدهاى از انصار براى آنکه خلافت را به نفع خود تمام کند، اجتماعى تشکیل دادند و عدهاى از مهاجران با آنها به رقابت برخاستند و با بهرهگیرى زیرکانه از رقابت اوس و خزرج به مقصود خود رسیدند و استدلال هر یک از انصار و مهاجران بر یکدیگر، نشان داد که براى تصرف خلافت، رقابتى جدى میان آنها وجود داشت و نحوه استدلالها نیز حکایت از «تنافس در دنیا» دارد و معیارهاى معنوى کمتر مورد توجه بوده است؛ گویى مىخواستند میراثى تقسیم کنند و هرکدام مدعى سهمى بودند و پسازآن، ابوبکر و عمر چنان سرگرم رایزنى با افراد با نفوذ براى بیعت و خارج نمودن مخالفان از صحنه بودند که حتى فرصت شرکت در دفن پیامبر(ص) را نیافتند<ref>ر.ک: همان، ص51-52</ref> | در آخرین محور، به بررسى کلی مطالب ارائه شده و ارزیابى آن اختصاص یافته و در این زمینه، به نکاتی اشاره شده است، ازجمله: آنکه گردهمایی سقیفه، یک شورای منتخب نبود، بلکه عدهاى از انصار براى آنکه خلافت را به نفع خود تمام کند، اجتماعى تشکیل دادند و عدهاى از مهاجران با آنها به رقابت برخاستند و با بهرهگیرى زیرکانه از رقابت اوس و خزرج به مقصود خود رسیدند و استدلال هر یک از انصار و مهاجران بر یکدیگر، نشان داد که براى تصرف خلافت، رقابتى جدى میان آنها وجود داشت و نحوه استدلالها نیز حکایت از «تنافس در دنیا» دارد و معیارهاى معنوى کمتر مورد توجه بوده است؛ گویى مىخواستند میراثى تقسیم کنند و هرکدام مدعى سهمى بودند و پسازآن، ابوبکر و عمر چنان سرگرم رایزنى با افراد با نفوذ براى بیعت و خارج نمودن مخالفان از صحنه بودند که حتى فرصت شرکت در دفن پیامبر(ص) را نیافتند<ref>ر.ک: همان، ص51-52</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است. | فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است. | ||
در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع<ref>ر.ک: پاورقی، ص27</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن ازجمله ترجمه برخی از روات پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص30</ref> | در پاورقیها، علاوه بر ذکر منابع<ref>ر.ک: پاورقی، ص27</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن ازجمله ترجمه برخی از روات پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص30</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |
ویرایش