پرش به محتوا

منطق تفسیر قرآن (5)؛ قرآن و علوم طبیعی و انسانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
(صفحه‌ای تازه حاوی «<div class='wikiInfo'> پرونده:NUR39153J1.jpg|بندانگشتی|منطق تفسیر قرآن (5)؛ قرآن و علوم طبیعی...» ایجاد کرد)
 
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۴۱: خط ۴۱:
کتاب با دو مقدمه از ناشر و نویسنده آغاز و مطالب در شش بخش کلی تنظیم شده است. در پایان نیز ضمیمه‌‌ای با شش زیرمجموعه آمده است.
کتاب با دو مقدمه از ناشر و نویسنده آغاز و مطالب در شش بخش کلی تنظیم شده است. در پایان نیز ضمیمه‌‌ای با شش زیرمجموعه آمده است.


کتاب به‌صورت نظام‌مند و در چهارچوب فصل‌ها تدوین شده و هر فصل با اهداف، چکیده، پژوهش و پرسش‌‌هایی همراه است<ref>پیش سخن، ص16</ref>.
کتاب به‌صورت نظام‌مند و در چهارچوب فصل‌ها تدوین شده و هر فصل با اهداف، چکیده، پژوهش و پرسش‌‌هایی همراه است<ref>پیش سخن، ص16</ref>


مباحث قرآن و علوم، از سویى در روش‌هاى تفسیرى جاى مى‌گیرد؛ چرا که یکى از شش روش تفسیر (قرآن به قرآن، روایى، عقلى، اشارى، علمى و اجتهادى جامع)، روش تفسیر علمى قرآن است؛ زیرا از علوم اطمینان آور به‌عنوان منبع، قرینه و مستند تفسیر استفاده مى‌کند. از سوى دیگر، مباحث قرآن و علم، جزئى از گرایش‌هاى تفسیرى است؛ چرا که تفسیرهاى علمى با توجه به تخصص مفسر رنگ خاصى مى‌گیرد. ازاین‌رو، نویسنده معتقد است مباحث میان‌رشته‌ای قرآن و علم مانند تفسیرهاى تربیتى، اقتصادى، سیاسى، مدیریتى، حقوقى و... شکل مى‌گیرد که هر کدام شاخه‌اى از گرایش‌هاى تفسیرى را تشکیل مى‌دهد. به باور وی اگر بتوانیم علوم قرآن را به دو شاخه علوم قرآن سنتى و علوم قرآن جدید (مثل مباحث زبان قرآن و...) تقسیم کنیم، مى‌توانیم مباحث میان‌رشته‌ای قرآن و علوم و به‌ویژه مبحث اعجاز علمى آن را جزئى از مباحث علوم قرآن جدید به شمار آوریم و اثر حاضر، به دنبال همین امر است<ref>ر.ک: پیش سخن، ص15- 16</ref>.
مباحث قرآن و علوم، از سویى در روش‌هاى تفسیرى جاى مى‌گیرد؛ چرا که یکى از شش روش تفسیر (قرآن به قرآن، روایى، عقلى، اشارى، علمى و اجتهادى جامع)، روش تفسیر علمى قرآن است؛ زیرا از علوم اطمینان آور به‌عنوان منبع، قرینه و مستند تفسیر استفاده مى‌کند. از سوى دیگر، مباحث قرآن و علم، جزئى از گرایش‌هاى تفسیرى است؛ چرا که تفسیرهاى علمى با توجه به تخصص مفسر رنگ خاصى مى‌گیرد. ازاین‌رو، نویسنده معتقد است مباحث میان‌رشته‌ای قرآن و علم مانند تفسیرهاى تربیتى، اقتصادى، سیاسى، مدیریتى، حقوقى و... شکل مى‌گیرد که هر کدام شاخه‌اى از گرایش‌هاى تفسیرى را تشکیل مى‌دهد. به باور وی اگر بتوانیم علوم قرآن را به دو شاخه علوم قرآن سنتى و علوم قرآن جدید (مثل مباحث زبان قرآن و...) تقسیم کنیم، مى‌توانیم مباحث میان‌رشته‌ای قرآن و علوم و به‌ویژه مبحث اعجاز علمى آن را جزئى از مباحث علوم قرآن جدید به شمار آوریم و اثر حاضر، به دنبال همین امر است<ref>ر.ک: پیش سخن، ص15- 16</ref>


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه نخست، به رسالت ناشر در تألیف متون درسی اشاره گردیده<ref>مقدمه اول، ص5</ref> و در مقدمه نویسنده با عنوان «پیش سخن»، جایگاه مباحث قرآن و علوم روز در هندسه دانش تفسیر، تبیین گردیده است<ref>مقدمه دوم، ص15</ref>.
در مقدمه نخست، به رسالت ناشر در تألیف متون درسی اشاره گردیده<ref>مقدمه اول، ص5</ref> و در مقدمه نویسنده با عنوان «پیش سخن»، جایگاه مباحث قرآن و علوم روز در هندسه دانش تفسیر، تبیین گردیده است<ref>مقدمه دوم، ص15</ref>


به اعتقاد نویسنده، شایسته است پیش از ورود به مباحث نظرى و مصداقى قرآن و علوم بشرى، کلیاتى در مورد ضرورت بحث، مفاهیم، اهداف آیات علمى و اقسام آن‌ها را یادآورى شود و لذا در بخش نخست، به مباحث کلی پرداخته شده است. لازم به ذکر است که در این کتاب گاهى از عنوان‌هاى «قرآن و علوم بشرى»، «قرآن و علوم جدید»، «مباحث میان‌رشته‌ای قرآن و علوم» و «تفسیر علمى قرآن» یاد مى‌شود که همگى هم‌خوان و هم‌سان هستند؛ هرچند تفاوت‌هاى جزئى در تعریف آن‌ها وجود دارد که در بحث «مفهوم‌شناسى» توضیح داده شده است<ref>متن کتاب، ص19</ref>.
به اعتقاد نویسنده، شایسته است پیش از ورود به مباحث نظرى و مصداقى قرآن و علوم بشرى، کلیاتى در مورد ضرورت بحث، مفاهیم، اهداف آیات علمى و اقسام آن‌ها را یادآورى شود و لذا در بخش نخست، به مباحث کلی پرداخته شده است. لازم به ذکر است که در این کتاب گاهى از عنوان‌هاى «قرآن و علوم بشرى»، «قرآن و علوم جدید»، «مباحث میان‌رشته‌ای قرآن و علوم» و «تفسیر علمى قرآن» یاد مى‌شود که همگى هم‌خوان و هم‌سان هستند؛ هرچند تفاوت‌هاى جزئى در تعریف آن‌ها وجود دارد که در بحث «مفهوم‌شناسى» توضیح داده شده است<ref>متن کتاب، ص19</ref>


کاویدن مباحث قرآن و علوم، ضرورت‌هاى متنوعى دارد و مى‌تواند با انگیزه‌ها و اهداف مختلفى دنبال شود. همان‌طور که نتایج و پیامدهاى ارزشمندى دارد که نویسنده در این فصل به مهم‌ترین آن اشاره کرده است که عبارت‌اند از:
کاویدن مباحث قرآن و علوم، ضرورت‌هاى متنوعى دارد و مى‌تواند با انگیزه‌ها و اهداف مختلفى دنبال شود. همان‌طور که نتایج و پیامدهاى ارزشمندى دارد که نویسنده در این فصل به مهم‌ترین آن اشاره کرده است که عبارت‌اند از:
خط ۵۸: خط ۵۸:
# نظریه‌پردازی در علوم انسانی بر اساس آموزه‌های قرآنی؛
# نظریه‌پردازی در علوم انسانی بر اساس آموزه‌های قرآنی؛
# پاسخ‌گویی به نیازهای انسان معاصر؛  
# پاسخ‌گویی به نیازهای انسان معاصر؛  
# کارآمد شدن دین در عصر حاضر<ref>همان، ص19- 26</ref>.
# کارآمد شدن دین در عصر حاضر<ref>همان، ص19- 26</ref>


به باور نویسنده مباحث قرآن و علوم سابقه‌اى به بلنداى تاریخ اسلام دارد؛ چرا که هم‌زمان با نزول قرآن و صدور احادیث، این مباحث شروع شد و تا کنون ادامه دارد و هر روز بالنده‌تر شده و شاخه‌هاى جدید پیدا مى‌کند. این مباحث در طول اعصار فراز و نشیب‌ها و نقاط‍‌ قوت و آسیب‌ها و رویکردهاى متفاوتى داشته است. ازاین‌رو، در بخش دوم، سیر تطور مباحث قرآن و علم، در شش مرحله زیر، مورد بررسى قرار گرفته است: سرچشمه وحیانی در آیات و احادیث (قرن اول تا سوم هجری)؛ رویکرد تطبیق علوم با قرآن؛ رویکرد استخراج جزئیات علوم از قرآن و مخالفت با آن؛ رویکرد درباره به تطبیق قرآن با علوم قدیم؛ رویکرد تطبیق قرآن با علوم طبیعی و مخالفت‌ها؛ رویکرد تفسیرهای میان‌رشته‌ای<ref>همان، ص81- 133</ref>.
به باور نویسنده مباحث قرآن و علوم سابقه‌اى به بلنداى تاریخ اسلام دارد؛ چرا که هم‌زمان با نزول قرآن و صدور احادیث، این مباحث شروع شد و تا کنون ادامه دارد و هر روز بالنده‌تر شده و شاخه‌هاى جدید پیدا مى‌کند. این مباحث در طول اعصار فراز و نشیب‌ها و نقاط‍‌ قوت و آسیب‌ها و رویکردهاى متفاوتى داشته است. ازاین‌رو، در بخش دوم، سیر تطور مباحث قرآن و علم، در شش مرحله زیر، مورد بررسى قرار گرفته است: سرچشمه وحیانی در آیات و احادیث (قرن اول تا سوم هجری)؛ رویکرد تطبیق علوم با قرآن؛ رویکرد استخراج جزئیات علوم از قرآن و مخالفت با آن؛ رویکرد درباره به تطبیق قرآن با علوم قدیم؛ رویکرد تطبیق قرآن با علوم طبیعی و مخالفت‌ها؛ رویکرد تفسیرهای میان‌رشته‌ای<ref>همان، ص81- 133</ref>


مراکز، پایگاه‌ها، مجلات، شخصیت‌های مشهور و تفاسیر میان‌رشته‌ای، از دیگر موضوعاتی است که در این بخش، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است<ref>همان، ص134- 152</ref>.
مراکز، پایگاه‌ها، مجلات، شخصیت‌های مشهور و تفاسیر میان‌رشته‌ای، از دیگر موضوعاتی است که در این بخش، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است<ref>همان، ص134- 152</ref>


نویسنده در بخش سوم، پس از بیان تاریخچه و مباحث مقدماتى، به مباحث نظرى قرآن و علم پرداخته است. وی در این بخش ابتدا رابطه، قلمرو، مبانى، روش‌شناسى مباحث میان‌رشته‌اى و دلایل موافقان و مخالفان آن را بیان نموده و در ادامه به شرایط‍‌ مفسر علمى و ضوابط‍‌ تفسیر علمى پرداخته است. به اعتقاد وی، روشن شدن این مباحث پیش از پرداختن به مصادیق تفسیر علمى ضرورى است؛ چرا که در قبول یا رد هر مورد تأثیر دارد<ref>همان، ص157</ref>.
نویسنده در بخش سوم، پس از بیان تاریخچه و مباحث مقدماتى، به مباحث نظرى قرآن و علم پرداخته است. وی در این بخش ابتدا رابطه، قلمرو، مبانى، روش‌شناسى مباحث میان‌رشته‌اى و دلایل موافقان و مخالفان آن را بیان نموده و در ادامه به شرایط‍‌ مفسر علمى و ضوابط‍‌ تفسیر علمى پرداخته است. به اعتقاد وی، روشن شدن این مباحث پیش از پرداختن به مصادیق تفسیر علمى ضرورى است؛ چرا که در قبول یا رد هر مورد تأثیر دارد<ref>همان، ص157</ref>


نویسنده خود به این نکته اشاره دارد که «هرچند بحث ما در مورد قرآن و علوم تجربى است، اما ناچاریم بحث را به‌گونه‌اى مطرح کنیم که همه مباحث رابطه علم و دین را در برگیرد و محدود به دین و یا کتاب خاصى نباشد. هرچند در پایان به نتیجه‌اى همسان با رابطه قرآن و علم، دست پیدا خواهیم کرد» و لذا به بیان این نکته پرداخته است که در قرن‌هاى متمادى، دانشمندان دینى و عالمان از هم جدا نبوده‌اند و گاه یک نفر، فیلسوف، متکلم، شاعر، ادیب، فقیه و پزشک بود که نتیجه آن، درهم‌آمیخته بودن علوم و موضوعات آن‌ها و گاه اظهارنظر هر کدام، به‌جای دیگرى بوده است. با گذشت زمان، علوم و فلسفه از دین جدا گردیدند؛ اما حوزه‌هاى مشترک و ویژه هر کدام معین نشد و رابطه دقیق آن‌ها در هاله‌اى از ابهام قرار گرفت. دانشمندان (فلاسفه، متکلمان، مفسران و دانشمندان علوم تجربى) کوشیدند مرزبندى دقیق علوم تجربى با دین را روشن سازند و در این راه، زحمات فراوانى کشیدند و نظرات گوناگونى ارائه دادند و بعضى با دلسوزى و با انگیزه نجات فلسفه دین یا علوم تجربى وارد میدان شدند که نویسنده در این بخش به‌اختصار نظریات آن‌ها را بررسى کرده است<ref>همان، ص157- 158</ref>.
نویسنده خود به این نکته اشاره دارد که «هرچند بحث ما در مورد قرآن و علوم تجربى است، اما ناچاریم بحث را به‌گونه‌اى مطرح کنیم که همه مباحث رابطه علم و دین را در برگیرد و محدود به دین و یا کتاب خاصى نباشد. هرچند در پایان به نتیجه‌اى همسان با رابطه قرآن و علم، دست پیدا خواهیم کرد» و لذا به بیان این نکته پرداخته است که در قرن‌هاى متمادى، دانشمندان دینى و عالمان از هم جدا نبوده‌اند و گاه یک نفر، فیلسوف، متکلم، شاعر، ادیب، فقیه و پزشک بود که نتیجه آن، درهم‌آمیخته بودن علوم و موضوعات آن‌ها و گاه اظهارنظر هر کدام، به‌جای دیگرى بوده است. با گذشت زمان، علوم و فلسفه از دین جدا گردیدند؛ اما حوزه‌هاى مشترک و ویژه هر کدام معین نشد و رابطه دقیق آن‌ها در هاله‌اى از ابهام قرار گرفت. دانشمندان (فلاسفه، متکلمان، مفسران و دانشمندان علوم تجربى) کوشیدند مرزبندى دقیق علوم تجربى با دین را روشن سازند و در این راه، زحمات فراوانى کشیدند و نظرات گوناگونى ارائه دادند و بعضى با دلسوزى و با انگیزه نجات فلسفه دین یا علوم تجربى وارد میدان شدند که نویسنده در این بخش به‌اختصار نظریات آن‌ها را بررسى کرده است<ref>همان، ص157- 158</ref>


نویسنده در بخش چهارم چنین بیان می‌کند که قرآن کریم کتاب علوم طبیعى نیست تا انتظار داشته باشیم جزئیات این علوم را بیان کند، اما در قرآن صدها آیه در مورد طبیعت وجود دارد که به علوم طبیعى اشاره کرده است. این آیات گاهى در زمینه کیهان، زمین، جانوران و مراحل آفرینش انسان از جنین تا مرگ و مقوله‌هاى پزشکى و فیزیکى در جهان است. مشابه این مباحث با تفصیل بیشتر در احادیث اسلامى نیز آمده است. به‌طوری‌که هر دسته از این آیات نیازمند تفسیر موضوعى خاص است. مانند تفسیر آیات نجومى، تفسیر آیات طبى و... و حتى ممکن است همه آیات مربوط‍‌ به علوم طبیعى در قالب یک تفسیر ترتیبى قابل ارائه باشد. او در این بخش، به طرح اصل بحث پرداخته و در هر مورد، به شمارگان آیات و تاریخچه بحث و مهم‌ترین محورهاى آیات در زمینه هر علم اشاره کرده و برخى از مصادیق مهم را توضیح داده است<ref>همان، ص273</ref>.
نویسنده در بخش چهارم چنین بیان می‌کند که قرآن کریم کتاب علوم طبیعى نیست تا انتظار داشته باشیم جزئیات این علوم را بیان کند، اما در قرآن صدها آیه در مورد طبیعت وجود دارد که به علوم طبیعى اشاره کرده است. این آیات گاهى در زمینه کیهان، زمین، جانوران و مراحل آفرینش انسان از جنین تا مرگ و مقوله‌هاى پزشکى و فیزیکى در جهان است. مشابه این مباحث با تفصیل بیشتر در احادیث اسلامى نیز آمده است. به‌طوری‌که هر دسته از این آیات نیازمند تفسیر موضوعى خاص است. مانند تفسیر آیات نجومى، تفسیر آیات طبى و... و حتى ممکن است همه آیات مربوط‍‌ به علوم طبیعى در قالب یک تفسیر ترتیبى قابل ارائه باشد. او در این بخش، به طرح اصل بحث پرداخته و در هر مورد، به شمارگان آیات و تاریخچه بحث و مهم‌ترین محورهاى آیات در زمینه هر علم اشاره کرده و برخى از مصادیق مهم را توضیح داده است<ref>همان، ص273</ref>


در بخش پنجم، به رابطه قرآن و علوم انسانی پرداخته شده است. به باور نویسنده، علوم انسانى در عصر حاضر از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است به‌طوری‌که مى‌توان گفت علوم طبیعى در خدمت انسان است و ابزار حاکمیت انسان بر طبیعت است؛ اما علوم انسانى جوامع بشرى را راهبرى مى‌کند و ابزار حکومت بر انسان است. بدین‌صورت که برخى افراد با استفاده از علوم انسانى و جهت‌دهى به آن‌ها در جهت امیال خویش تلاش مى‌کنند بر انسان‌هاى دیگر مسلط‍‌ شوند و علوم طبیعى نیز ابزارى است که ارباب علوم انسانى بدان‌ها جهت و هدف مى‌دهند و از آن‌ها در جهت جنگ و نابودى، استعمار و استثمار استفاده مى‌کنند. این نقطه مقابل قرآن است که علوم طبیعى و انسانى را در خدمت سعادت بشر مى‌خواهد و همگان را به صلح دعوت مى‌کند و جنگ را تنها به‌عنوان یک ضرورت موقت براى دفع شرارت‌ها و موانع سعادت مى‌پذیرد. بنابراین رویکرد قرآن به‌گونه‌اى است که مى‌توان اهداف، مبانى و روش‌هاى جدیدى در حوزه علوم انسانى از آن استنباط‍‌ کرد. نویسنده در این بخش چنین نتیجه‌گیری نموده است که علوم انسانى با هدف قرآن که هدایت مردم است ارتباط‍‌ بیشترى دارد و قرآن کریم نیز به موضوعات و مسائل علوم انسانى بیشتر پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص375</ref>.
در بخش پنجم، به رابطه قرآن و علوم انسانی پرداخته شده است. به باور نویسنده، علوم انسانى در عصر حاضر از اهمیت ویژه‌اى برخوردار است به‌طوری‌که مى‌توان گفت علوم طبیعى در خدمت انسان است و ابزار حاکمیت انسان بر طبیعت است؛ اما علوم انسانى جوامع بشرى را راهبرى مى‌کند و ابزار حکومت بر انسان است. بدین‌صورت که برخى افراد با استفاده از علوم انسانى و جهت‌دهى به آن‌ها در جهت امیال خویش تلاش مى‌کنند بر انسان‌هاى دیگر مسلط‍‌ شوند و علوم طبیعى نیز ابزارى است که ارباب علوم انسانى بدان‌ها جهت و هدف مى‌دهند و از آن‌ها در جهت جنگ و نابودى، استعمار و استثمار استفاده مى‌کنند. این نقطه مقابل قرآن است که علوم طبیعى و انسانى را در خدمت سعادت بشر مى‌خواهد و همگان را به صلح دعوت مى‌کند و جنگ را تنها به‌عنوان یک ضرورت موقت براى دفع شرارت‌ها و موانع سعادت مى‌پذیرد. بنابراین رویکرد قرآن به‌گونه‌اى است که مى‌توان اهداف، مبانى و روش‌هاى جدیدى در حوزه علوم انسانى از آن استنباط‍‌ کرد. نویسنده در این بخش چنین نتیجه‌گیری نموده است که علوم انسانى با هدف قرآن که هدایت مردم است ارتباط‍‌ بیشترى دارد و قرآن کریم نیز به موضوعات و مسائل علوم انسانى بیشتر پرداخته است<ref>ر.ک: همان، ص375</ref>


در بخش آخر، به بررسی رابطه قرآن و ریاضیات اختصاص یافته است. برخى از نویسندگان و صاحب‌نظران در چند دهه اخیر ادعا مى‌کنند که یک نظم ریاضى بر قرآن حاکم است و بُعد دیگرى براى اعجاز قرآن بیان کرده‌اند که همان اعجاز عددى قرآن است. هرچند در کتاب «الإتقان في علوم القرآن» سیوطى، رد پاى این فکر دیده مى‌شود، اما تا چند سال اخیر این راز علمى پنهان مانده بود و با ظهور رایانه، پرده از روى نظم ریاضى قرآن برداشته شد و اعجاز این کتاب مقدس بار دیگر بر جهانیان ثابت گردید. این صاحب‌نظران از این رهگذر، نتایج دیگرى هم مى‌گیرند که در این فصل بدان اشاره کرده است. در رأس این گروه، افرادى همچون رشاد خلیفه و عبد الرزاق نوفل و... را مى‌توان نام برد. در برابر آنان گروه دیگرى از نویسندگان و صاحب‌نظران قرآنى، قرار دارند که این مطالب را نمى‌پذیرند و برخى محاسبات آنان را خطا آلود مى‌دانند. حتى برخى نویسندگان با شدت هرچه بیشتر قسمتى از این مطالب را توطئه بهاییت معرفى مى‌کنند و آن را یک جریان انحرافى مى‌دانند و در این مورد به ادعاى نبوت رشاد خلیفه و کشته شدن او استشهاد مى‌کنند. نویسنده در این فصل ابتدا گزارشى از کتاب‌ها و نویسندگان دو گروه بیان کرده و سپس به نتیجه‌گیری از مطالب پرداخته است<ref>همان، ص503- 504</ref>.
در بخش آخر، به بررسی رابطه قرآن و ریاضیات اختصاص یافته است. برخى از نویسندگان و صاحب‌نظران در چند دهه اخیر ادعا مى‌کنند که یک نظم ریاضى بر قرآن حاکم است و بُعد دیگرى براى اعجاز قرآن بیان کرده‌اند که همان اعجاز عددى قرآن است. هرچند در کتاب «الإتقان في علوم القرآن» سیوطى، رد پاى این فکر دیده مى‌شود، اما تا چند سال اخیر این راز علمى پنهان مانده بود و با ظهور رایانه، پرده از روى نظم ریاضى قرآن برداشته شد و اعجاز این کتاب مقدس بار دیگر بر جهانیان ثابت گردید. این صاحب‌نظران از این رهگذر، نتایج دیگرى هم مى‌گیرند که در این فصل بدان اشاره کرده است. در رأس این گروه، افرادى همچون رشاد خلیفه و عبد الرزاق نوفل و... را مى‌توان نام برد. در برابر آنان گروه دیگرى از نویسندگان و صاحب‌نظران قرآنى، قرار دارند که این مطالب را نمى‌پذیرند و برخى محاسبات آنان را خطا آلود مى‌دانند. حتى برخى نویسندگان با شدت هرچه بیشتر قسمتى از این مطالب را توطئه بهاییت معرفى مى‌کنند و آن را یک جریان انحرافى مى‌دانند و در این مورد به ادعاى نبوت رشاد خلیفه و کشته شدن او استشهاد مى‌کنند. نویسنده در این فصل ابتدا گزارشى از کتاب‌ها و نویسندگان دو گروه بیان کرده و سپس به نتیجه‌گیری از مطالب پرداخته است<ref>همان، ص503- 504</ref>
در پایان، ضمیمه‌ای آمده که در آن نام سیصدوهفتادوهشت منبع عربی و فارسی، و چهار منبع لاتین به همراه چهل‌وهفت پایگاه اینترنتی با موضوع قرآن و علم آمده است<ref>همان، ص521- 546</ref>.
در پایان، ضمیمه‌ای آمده که در آن نام سیصدوهفتادوهشت منبع عربی و فارسی، و چهار منبع لاتین به همراه چهل‌وهفت پایگاه اینترنتی با موضوع قرآن و علم آمده است<ref>همان، ص521- 546</ref>




خط ۷۹: خط ۷۹:
فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده مؤلف در انتهای کتاب آمده است.
فهرست مطالب در ابتدا و کتابنامه منابع مورد استفاده مؤلف در انتهای کتاب آمده است.


در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع<ref>ر.ک: پاورقی، ص161</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص171</ref>.
در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع<ref>ر.ک: پاورقی، ص161</ref>، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است<ref>ر.ک: همان، ص171</ref>


==پانویس ==
==پانویس ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش