۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'مالدين' به 'مالدين') |
||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
#مشايخ چشت، همواره بر اين اعتقاد پافشارى مىكردند كه با دربار و سياست بايد فاصله داشته باشند. | #مشايخ چشت، همواره بر اين اعتقاد پافشارى مىكردند كه با دربار و سياست بايد فاصله داشته باشند. | ||
#مشايخ چشت، اعتقاد داشتند كه رمز رستگارى و بهبود اجتماعى و فردى، در ترويج و توسعه نيازها نيست، بلكه زندگى صبورانه و توأم با قناعت، ضامن حقيقى سعادت انسانهاست. در حالت صبر و قناعت، انسان، ذات خالق كائنات را حاضر و ناظر مىبيند و آنگاه با چنان دلگرمى به فعاليت مشغول مىشود كه گويى چاكرى براى مولاى خود به تلاش پرداخته است. | #مشايخ چشت، اعتقاد داشتند كه رمز رستگارى و بهبود اجتماعى و فردى، در ترويج و توسعه نيازها نيست، بلكه زندگى صبورانه و توأم با قناعت، ضامن حقيقى سعادت انسانهاست. در حالت صبر و قناعت، انسان، ذات خالق كائنات را حاضر و ناظر مىبيند و آنگاه با چنان دلگرمى به فعاليت مشغول مىشود كه گويى چاكرى براى مولاى خود به تلاش پرداخته است. | ||
#علم در ميان مشايخ چشت جايى ارجمند دارد. اگر كسى در علوم ظاهرى به نهايت نمىرسيد، خرقه به او تعلق نمىگرفت. در اين مسئله مصلحت دينى مد نظر بود. انسان فاقد علم، نه مىتواند اسرار تصوف را دريابد و نه قادر است مثل طبيب حاذق، امراض روحانى انسانها را تشخيص دهد. علوم ظاهرى لازم است، ولى كافى نيست. مشايخ مىكوشيدند كه كتابهايى را به خلفاى خود بياموزند. مرشد نظامالدين، قرآن كريم، عوارف المعارف و تمهيد ابوشكور سالمى را به وى درس داده بود. بزرگان چشتيه بعدها كتابهاى ديگرى را براى خلفاى خود تعيين كردند، از جمله اين كتابها احاديث نبوى، إحياء | #علم در ميان مشايخ چشت جايى ارجمند دارد. اگر كسى در علوم ظاهرى به نهايت نمىرسيد، خرقه به او تعلق نمىگرفت. در اين مسئله مصلحت دينى مد نظر بود. انسان فاقد علم، نه مىتواند اسرار تصوف را دريابد و نه قادر است مثل طبيب حاذق، امراض روحانى انسانها را تشخيص دهد. علوم ظاهرى لازم است، ولى كافى نيست. مشايخ مىكوشيدند كه كتابهايى را به خلفاى خود بياموزند. مرشد نظامالدين، قرآن كريم، عوارف المعارف و تمهيد ابوشكور سالمى را به وى درس داده بود. بزرگان چشتيه بعدها كتابهاى ديگرى را براى خلفاى خود تعيين كردند، از جمله اين كتابها احاديث نبوى، إحياء علومالدين، قوت القلوب، مكتوبات عين القضات، فصوص الحكم، فتوحات مكيه، كشف المحجوب، رساله قشيريه، كيمياى سعادت، مثنوى معنوى و كتابهاى ديگر را مىتوان نام برد. | ||
#مشايخ چشت، سماع را غذاى روحانى مىدانستند و شرائط آن را بهشدت رعايت مىكردند. نظامالدين اوليا مىگويد: سماع، چهار قسم است: مباح، مكروه، حرام و حلال. اگر صاحب وجد در سماع، بهسوى حق ميل كند، سماع بر او مباح است، اگر بهسوى مجاز زياد تمايل پيدا كند، آن سماع مكروه است و اگر دل كسى فقط بهسوى مجاز متمايل باشد، سماع حرام است و اگر كاملا سوى حق ميل كند، آن سماع حلال است. براى حلال بودن سماع چهار شرط لازم بود: 1. شنواننده (مسمع)؛ 2. شنونده (مستمع)؛ 3. سرود (مسموع)؛ 4. وسيله سماع. شنواننده بايد مردى كامل باشد، زن يا پسر نباشد، شنونده نبايد از ياد حق خالى باشد، سرود نبايد سخنان ناسزا و يا دشنام باشد، آلت موسيقى هم در سماع نبايد باشد. | #مشايخ چشت، سماع را غذاى روحانى مىدانستند و شرائط آن را بهشدت رعايت مىكردند. نظامالدين اوليا مىگويد: سماع، چهار قسم است: مباح، مكروه، حرام و حلال. اگر صاحب وجد در سماع، بهسوى حق ميل كند، سماع بر او مباح است، اگر بهسوى مجاز زياد تمايل پيدا كند، آن سماع مكروه است و اگر دل كسى فقط بهسوى مجاز متمايل باشد، سماع حرام است و اگر كاملا سوى حق ميل كند، آن سماع حلال است. براى حلال بودن سماع چهار شرط لازم بود: 1. شنواننده (مسمع)؛ 2. شنونده (مستمع)؛ 3. سرود (مسموع)؛ 4. وسيله سماع. شنواننده بايد مردى كامل باشد، زن يا پسر نباشد، شنونده نبايد از ياد حق خالى باشد، سرود نبايد سخنان ناسزا و يا دشنام باشد، آلت موسيقى هم در سماع نبايد باشد. | ||
#:مشايخ چشت معتقد بودند كه اگر در سماعى يكى از شرايط چهارگانه رعايت نشده باشد آن سماع، حرام است، اما به مرور ايام آن شرايط به كنارى نهاده شد، حتى روح سماع از ميان رفت و به قول شاه كليمالله «فقط هياهوى سماع ماند»<ref>همان، مقدمه، ص 8 - 10</ref> | #:مشايخ چشت معتقد بودند كه اگر در سماعى يكى از شرايط چهارگانه رعايت نشده باشد آن سماع، حرام است، اما به مرور ايام آن شرايط به كنارى نهاده شد، حتى روح سماع از ميان رفت و به قول شاه كليمالله «فقط هياهوى سماع ماند»<ref>همان، مقدمه، ص 8 - 10</ref> |
ویرایش