۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيد بن طاوس' به 'سيد بن طاوس ') |
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
مولف در اين كتاب فرزند هفت سالهاش محمد و ديگر علاقهمندان به شنيدن سفارشها، خاطرات، پندها و وصاياى كتاب را مخاطب قرار مىدهد. وى با يادآورى اين نكته كه سلامت خاندان از طعن و پاكيزگى آنان از پستى و ناكسى، بزرگترين نعمت خداوند است و خداوند متعال دستور داده است كه از نعمتهايى كه به او عطا شده سخن بگويد. | مولف در اين كتاب فرزند هفت سالهاش محمد و ديگر علاقهمندان به شنيدن سفارشها، خاطرات، پندها و وصاياى كتاب را مخاطب قرار مىدهد. وى با يادآورى اين نكته كه سلامت خاندان از طعن و پاكيزگى آنان از پستى و ناكسى، بزرگترين نعمت خداوند است و خداوند متعال دستور داده است كه از نعمتهايى كه به او عطا شده سخن بگويد. | ||
ترجمه حاضر، ترجمهاى روان و سليس است كه آن را براى فرزندزاده خود حسين مجتهدى نوشته و چنين مىگويد: فرزندم، ايزد بىچون را سپاس كه در آغاز زندگانى با كتابى آشنا مىشوى كه علامه كبير [[ابنطاووس، علی بن موسی|سيد بن طاوس]] ، الگوى فضيلت و تقوى در قرن هفتم هجرى فرزند خود «محمّد» را به وصيت نوشته است، و علّامه بزرگوار مرحوم حاج شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]]، مثل درايت و پرهيز، در محرم سال 1370 قمرى در چگونگى كتاب و زندگانىنامه مصنّف ارجمندش، بر آن كتاب طليعهاى كوتاه رقم زده است، و در آن، با دقّت و كنجكاوى بىمانند خود، از مشايخ و شاگردان او در روايت، و از آثار و تصانيف وى نام برده است، چنانكه بر دهها كتاب علمى دانشمندان مقدّمه و تعليقه نگاشته است. | ترجمه حاضر، ترجمهاى روان و سليس است كه آن را براى فرزندزاده خود حسين مجتهدى نوشته و چنين مىگويد: فرزندم، ايزد بىچون را سپاس كه در آغاز زندگانى با كتابى آشنا مىشوى كه علامه كبير [[ابنطاووس، علی بن موسی|سيد بن طاوس]]، الگوى فضيلت و تقوى در قرن هفتم هجرى فرزند خود «محمّد» را به وصيت نوشته است، و علّامه بزرگوار مرحوم حاج شيخ [[آقا بزرگ تهرانى]]، مثل درايت و پرهيز، در محرم سال 1370 قمرى در چگونگى كتاب و زندگانىنامه مصنّف ارجمندش، بر آن كتاب طليعهاى كوتاه رقم زده است، و در آن، با دقّت و كنجكاوى بىمانند خود، از مشايخ و شاگردان او در روايت، و از آثار و تصانيف وى نام برده است، چنانكه بر دهها كتاب علمى دانشمندان مقدّمه و تعليقه نگاشته است. | ||
اينك، ترا كه تازه به افق بىكران زندگانى چشم گشودهاى و همه چيز را با جلوهاى نو مىبينى، و در پى ديدن و دريافتن بدايع جهان هستى گام مىزنى، در اين ديباچه، فشردهاى از زندگانىنامه اين دو بزرگمرد باز مىگويم تا پس از سعادت آشنايى با آنان، ارزش والاى گفتارشان را چندان كه در خور طاقت تو باشد دريابى، و از امواج نور اين طرفه گوهران كه در جزر و مدّ درياى گوهرزاى هستى بدست آمدهاند، جذوهاى به نصيب برگيرى.... | اينك، ترا كه تازه به افق بىكران زندگانى چشم گشودهاى و همه چيز را با جلوهاى نو مىبينى، و در پى ديدن و دريافتن بدايع جهان هستى گام مىزنى، در اين ديباچه، فشردهاى از زندگانىنامه اين دو بزرگمرد باز مىگويم تا پس از سعادت آشنايى با آنان، ارزش والاى گفتارشان را چندان كه در خور طاقت تو باشد دريابى، و از امواج نور اين طرفه گوهران كه در جزر و مدّ درياى گوهرزاى هستى بدست آمدهاند، جذوهاى به نصيب برگيرى.... |
ویرایش