۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ق ' به 'ق ') |
جز (جایگزینی متن - ' م ' به 'م ') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
محمد شبلى مولف "تاريخ علم كلام" در سال | محمد شبلى مولف "تاريخ علم كلام" در سال 1857م در دهكده بندول، جزوى از بخش اعظم گر، از استان ايالات متحد هند، چشم به جهان گشود و در 57 سالگى روز 18 نوامبر 1914م مطابق 28 ذى الحجه 1332ق نيز در همانجا در گذشت. | ||
علامه شبلى يكى از نويسندگان بزرگ زبان اردو، با ترجمه و چاپ تعدادى از آثارش مانند دو مجموعه مقالات آموزش و پرورش در كشورهاى اسلامى، تاريخ علم كلام و علم كلام جديد، زندگانى مولوى و اهميت مثنوى وى از نظر مباحث كلامى، شعر العجم در نقد و بررسى شعر فارسى (5 مجلد) و قسمتى از «الغزالى» در زندگانى او افكار محمد غزالى طوسى به فارسى در ايران و افغانستان تا حدى معرفى گرديده ولى كتب مهم ديگرش هم شايسته برگرداندن به فارسى است. شبلى اگر چه موفق نشد كه پا به ايران و يا به افغانستان بگذارد، ولى شيفته و واله زبان و ادبيات فارسى بود و كتب شعر العجم و بعضى از مقالات ادبى و ومنظومه هاى فارسى وى مويد اين امر است او هزارها شعر فارسى را به خاطر سپرده بود و در محافل و گردشگاهها با دوستان هم مذاق و مشرب خود، با انشاد آن لذت مى برد و دوستان را هم تحت تاثير شعر فارسى قرار مى داد ذوق پاك شبلى از شعر العجم وى پيداست و ناقدان ادب فارسى معتقدند كه انتخاب اشعار فارسى در ان كتاب، سطح عالى دانش و ذوق نويسنده را نشان مى دهد، ادوارد برون انگليسى در تاريخ ادبى ايران تألیف خود كه چهار مجلد است، نه فقط به تحقيقات شبلى در بسيارى ار موارد اتكا نموده، بلكه در انتخاب اشعار هم از كتاب وى استفاده كرده است. | علامه شبلى يكى از نويسندگان بزرگ زبان اردو، با ترجمه و چاپ تعدادى از آثارش مانند دو مجموعه مقالات آموزش و پرورش در كشورهاى اسلامى، تاريخ علم كلام و علم كلام جديد، زندگانى مولوى و اهميت مثنوى وى از نظر مباحث كلامى، شعر العجم در نقد و بررسى شعر فارسى (5 مجلد) و قسمتى از «الغزالى» در زندگانى او افكار محمد غزالى طوسى به فارسى در ايران و افغانستان تا حدى معرفى گرديده ولى كتب مهم ديگرش هم شايسته برگرداندن به فارسى است. شبلى اگر چه موفق نشد كه پا به ايران و يا به افغانستان بگذارد، ولى شيفته و واله زبان و ادبيات فارسى بود و كتب شعر العجم و بعضى از مقالات ادبى و ومنظومه هاى فارسى وى مويد اين امر است او هزارها شعر فارسى را به خاطر سپرده بود و در محافل و گردشگاهها با دوستان هم مذاق و مشرب خود، با انشاد آن لذت مى برد و دوستان را هم تحت تاثير شعر فارسى قرار مى داد ذوق پاك شبلى از شعر العجم وى پيداست و ناقدان ادب فارسى معتقدند كه انتخاب اشعار فارسى در ان كتاب، سطح عالى دانش و ذوق نويسنده را نشان مى دهد، ادوارد برون انگليسى در تاريخ ادبى ايران تألیف خود كه چهار مجلد است، نه فقط به تحقيقات شبلى در بسيارى ار موارد اتكا نموده، بلكه در انتخاب اشعار هم از كتاب وى استفاده كرده است. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
بنا بر توصيه پدرش شيخ حبيب الله شبلى مدارك تحصيلى وكالت دادگسترى را دريافته و چندى به اين شغل اشتغال داشته است، ولى بزودى آن را خلاف تمايلات شخصى خود ديده و ترك گفته است. سپس در دبير خانه اداره دادگسترى دولتى هم شغلى برگزيده، ولى آن را هم ترك نموده است. | بنا بر توصيه پدرش شيخ حبيب الله شبلى مدارك تحصيلى وكالت دادگسترى را دريافته و چندى به اين شغل اشتغال داشته است، ولى بزودى آن را خلاف تمايلات شخصى خود ديده و ترك گفته است. سپس در دبير خانه اداره دادگسترى دولتى هم شغلى برگزيده، ولى آن را هم ترك نموده است. | ||
شبلى كه طبعا به تدريس و تحقيق علاقهمند بود در سال | شبلى كه طبعا به تدريس و تحقيق علاقهمند بود در سال 1883م به آرزوى خود رسيد، در سال مزبور، سيد احمد خان (1898م) رهبر بزرگ مسلمانان شبه قاره وى را براى تدريس زبانهاى عربى و فارسى در مدرسه العلوم مسلمانان در على گر، دعوت نمود. شبلى از سال مذكور تا 16 سال بعد در آنجا به تدريس اشتغال مى ورزيد، و ضمنا در كتابخانه شخصى بسيار منظم، سيد احمد خان و نيز در كتابخانه مدرسه العلوم به مطالعات و تحقيقات مى پرداخت در 1892 مسافرت علمى وى به آسياى صغير و قلمرو عثمانيه پيش آمد. وى مشاهدات شش ماهه زندگانى خود را در اين سفر در كتابى به عنوان «سفرنامه روم و مصر و شام» بزبان اردو نوشته است كه داراى اطلاعاتى دلاويز و ذى قيمت در مورد اوضاع شهرهاى قسطنطنيه و بيروت و دمشق و قاهره در آن زمان مى باشد. | ||
شبلى در سال 1894 لقب "شمس العلماء " را از طرف دولت انگليس دريافت كرد. در قسطنطينه سلطان عبدالحميد خان ثانى خليفه عثمانى وى را با مدال «مجيديه» مفتخر كرد، ولى مردم شبه قاره وى را بيشتر به لق "علامه" ذكر مى كنند. | شبلى در سال 1894 لقب "شمس العلماء " را از طرف دولت انگليس دريافت كرد. در قسطنطينه سلطان عبدالحميد خان ثانى خليفه عثمانى وى را با مدال «مجيديه» مفتخر كرد، ولى مردم شبه قاره وى را بيشتر به لق "علامه" ذكر مى كنند. |
ویرایش