۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ره)' به '(ره)') |
جز (جایگزینی متن - ' ش ' به 'ش ') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
موثق عاملى، به جهت مراتب فضل و دانشى كه دارا بود و علاقهاى كه به كار تعليم و تربيت داشت، دعوت رؤساى وقت فرهنگ خراسان را پذيرفت و به كار معلمى پرداخت و خدمت به فرهنگ جديد را وجهه همت خود قرار داد. او همچنين در اين مدت، كفالت مديريت كتابخانۀ ادارۀ معارف خراسان را به عهده گرفت و منشأ آثار و خدماتى در اين ميدان گرديد. | موثق عاملى، به جهت مراتب فضل و دانشى كه دارا بود و علاقهاى كه به كار تعليم و تربيت داشت، دعوت رؤساى وقت فرهنگ خراسان را پذيرفت و به كار معلمى پرداخت و خدمت به فرهنگ جديد را وجهه همت خود قرار داد. او همچنين در اين مدت، كفالت مديريت كتابخانۀ ادارۀ معارف خراسان را به عهده گرفت و منشأ آثار و خدماتى در اين ميدان گرديد. | ||
تدريس را از دبيرستان از سالهاى | تدريس را از دبيرستان از سالهاى 1316ش شروع كرد و بعدها در دانشسراى مقدماتى پسران، به تدريس اشتغال ورزيد و به تربيت مربيان و معلمان مشغول شد. از سال 1337 به دعوت دانشكده معقول و منقول مشهد در آن مؤسسه عالى هم تدريس مىكرد. مرحوم عاملى در تاريخ 42/6/1 از آموزش و پرورش باز نشسته شد و كار مطالعاتى و تحقيقاتى گسترده خود را در زمينه قرآن و تفسير دنبال كرد. او ضمن مطالعه و تحقيق، با براه انداختن جلسات علمى گوناگون به اين نشاط، شور و شوق مىبخشيد. استاد محمد رضا حكيمى نويسنده متعهد و نامدار معاصر در يادداشتى كه به درخواست راقم سطور در معرفى مفسر و يادآورى خاطراتى از مرحوم عاملى نوشتهاند، چنين آوردهاند: | ||
«ايشان از سالهاى دور، شبهاى پنجشنبه محفلى ترتيب داده بودند و جمعى از دوستان ايشان گرد مىآمدند و غالب آنان اهل فضل و فرهنگ بودند، بعضى روحانى و بعضى دانشگاهى و فرهنگى. اين محفل، انجمن ادبى از نوع انجمنهاى ادبى مشهد مانند «انجمن ادبى فردوسى» نبود، بلكه محفلى بود بيشتر با بحثهايى دربارۀ مسايل كلامى، حديثى، عقايدى، تفسيرى و به مناسبت آن بحثها گاه بحثهاى لغوى هم مطرح مىگشت، و چون ايشان مشغول نوشتن تفسير خود بودند، گاه آياتى را نيز مطرح مىكردند و مورد نظرخواهى قرار مىدادند، به خصوص اگر از علما و روحانيون كسى در محفل حضور داشت. | «ايشان از سالهاى دور، شبهاى پنجشنبه محفلى ترتيب داده بودند و جمعى از دوستان ايشان گرد مىآمدند و غالب آنان اهل فضل و فرهنگ بودند، بعضى روحانى و بعضى دانشگاهى و فرهنگى. اين محفل، انجمن ادبى از نوع انجمنهاى ادبى مشهد مانند «انجمن ادبى فردوسى» نبود، بلكه محفلى بود بيشتر با بحثهايى دربارۀ مسايل كلامى، حديثى، عقايدى، تفسيرى و به مناسبت آن بحثها گاه بحثهاى لغوى هم مطرح مىگشت، و چون ايشان مشغول نوشتن تفسير خود بودند، گاه آياتى را نيز مطرح مىكردند و مورد نظرخواهى قرار مىدادند، به خصوص اگر از علما و روحانيون كسى در محفل حضور داشت. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
مرحوم موثق عاملى توليت بخشى از اوقاف مدرسه نواب-يكى از مدارس مهم حوزه علميه مشهد-را به عهده داشت. اين توليت از پدر به ارث رسيده بود. ايشان مقيد بود كه اين بودجه را به طلبههاى درسخوان برساند، از اين رو اسم همه طلبههاى مدرسه را در فهرست موقوفه يادداشت نكرده بود و معمولا براى شناخت اين افراد و امتحان از آنان دقت و تلاش مىكرد. | مرحوم موثق عاملى توليت بخشى از اوقاف مدرسه نواب-يكى از مدارس مهم حوزه علميه مشهد-را به عهده داشت. اين توليت از پدر به ارث رسيده بود. ايشان مقيد بود كه اين بودجه را به طلبههاى درسخوان برساند، از اين رو اسم همه طلبههاى مدرسه را در فهرست موقوفه يادداشت نكرده بود و معمولا براى شناخت اين افراد و امتحان از آنان دقت و تلاش مىكرد. | ||
در اين اواخر (سالهاى 1335- 1345 ش) كه بنده با ايشان دوست شده بودم، به محفل شبهاى پنجشنبه مىرفتم و شاهد و وارد اين بحثها كه گاه بسيار داغ هم مىشد بودم. از خاطرات آن دوران كه با ايشان داشتم، مربوط به يكى از تابستانهاى آن سالهاست كه بنده عبورم به روستاى ييلاقى عنبران در حوالى شهر ييلاقى طرقبۀ مشهد افتاده بود، و مرحوم موثق باغ كوچكى طرف راست جاده و مشرف بر جاده داشت. روزى عصر ديدم مرحوم علامۀ طباطبايى صاحب [[الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان]] (م 1402 ق) در باغچه ايشان نشستهاند و سرگرم گفت و گو و بحث هستند. قيافه جذاب و بسيار با وقار مرحوم طباطبايى و چهره خندان مرحوم موثق در آن عصر تابستان و در آن باغ ييلاقى بر دامنه تبهاى سبز، در هواى عنبران عنبر آميز، هنوز مثل ديروز در نظرم مجسم است. در تابستان | در اين اواخر (سالهاى 1335- 1345 ش) كه بنده با ايشان دوست شده بودم، به محفل شبهاى پنجشنبه مىرفتم و شاهد و وارد اين بحثها كه گاه بسيار داغ هم مىشد بودم. از خاطرات آن دوران كه با ايشان داشتم، مربوط به يكى از تابستانهاى آن سالهاست كه بنده عبورم به روستاى ييلاقى عنبران در حوالى شهر ييلاقى طرقبۀ مشهد افتاده بود، و مرحوم موثق باغ كوچكى طرف راست جاده و مشرف بر جاده داشت. روزى عصر ديدم مرحوم علامۀ طباطبايى صاحب [[الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان]] (م 1402 ق) در باغچه ايشان نشستهاند و سرگرم گفت و گو و بحث هستند. قيافه جذاب و بسيار با وقار مرحوم طباطبايى و چهره خندان مرحوم موثق در آن عصر تابستان و در آن باغ ييلاقى بر دامنه تبهاى سبز، در هواى عنبران عنبر آميز، هنوز مثل ديروز در نظرم مجسم است. در تابستان 1338ش [[امینی نجفی، عبدالحسین|علامۀ امينى]] به مشهد آمدند و مدتى ماندند، طبق معمول، علما و طلاب و استادان به ديدنشان مىآمدند و عصرها ايشان به بازديد مىرفتند. بنده اغلب در خدمتشان بودم. روزى مرحوم موثق عاملى به ديدن علاّمه آمدند و متقابلا [[علامه امينى]](ره) نيز يك روز عصر به بازديد ايشان رفتند، در اين بازديد مرحوم حاج كريم آقا دستمالچى كه از مواليان بسيار با معرفت اهل بيت عليه السّلام و از مريدان بسيار شيفتۀ [[علامه امينى]] بود، نيز مرحوم خديو جم كه آن ايام در مشهد بود، و بنده حضور داشتيم. در آن روز مرحوم موثق چند ورق از نوشتههاى خطى تفسيرشان را به [[امینی نجفی، عبدالحسین|علامۀ امينى]] دادند كه ايشان ملاحظه كنند و نظر بدهند. بايد اضافه كنم كه آرايى كه ايشان دربارۀ برخى آيات و تفسير آنها ارايه مىكرد، در مواردى مورد نقد قرار مىگرفت...» | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
به هر حال استاد عاملى پس از آنكه سالها بر مسند تعليم، تدريس و تحقيق در جهت اعتلاى فرهنگ اين مرز و بوم كوشيد، در ارديبهشت سال | به هر حال استاد عاملى پس از آنكه سالها بر مسند تعليم، تدريس و تحقيق در جهت اعتلاى فرهنگ اين مرز و بوم كوشيد، در ارديبهشت سال 1347ش به سراى باقى شتافت و به جوار رحمت الهى باريافت. در شهر مشهد با تشييع جنازه باشكوه و شركت جمعيت انبوه از اقشار مختلف مردم به خاك سپرده شد. ان شاء اللّه خداوند به پاس خدمت به قرآن، وى را در اعلى عليين، در منزلت قرب مقربين، محمد و آل محمد جاى دهد. | ||
ویرایش