۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
== معرفى اجمالى == | == معرفى اجمالى == | ||
'''شرح الاشارات و التنبيهات'''، يكى از معروفترين و با اهميتترين شروح اشارات بو على است كه توسط [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه | '''شرح الاشارات و التنبيهات'''، يكى از معروفترين و با اهميتترين شروح اشارات بو على است كه توسط [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]] به زبان عربى نوشته شده است. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]]، در مقدمه كتاب، غرض خود را از تأليف چنين شرحى، پاسخ به درخواست بعضى از دوستانش مىداند كه با ديدن شرح [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] بر اشارات، متوجه گرديدهاند كه در واقع جرح است نه شرح، فلذا از خواجه خواستهاند تا با شرح و توضيح مقاصد [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، از ارزش و منزلت كتاب اشارات دفاع نمايد. | ||
اين شرح، هم به لحاظ علمى و هم به لحاظ شهرت و وثاقت در جايگاه ويژهاى قرار دارد؛ از اين رو [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد| | اين شرح، هم به لحاظ علمى و هم به لحاظ شهرت و وثاقت در جايگاه ويژهاى قرار دارد؛ از اين رو [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطب الدين رازى]]، اين شرح را شرح كرده است و در ضمن آن، به اشكالات [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]، پاسخ داده است و در واقع شرح وى، قضاوتى است بين شرح خواجه و شرح [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]]. | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
شارح، بعد از بيان مقدمه، ابتدا، خطبه كتاب را تشريح مىكند. عبارت نخست خطبه، جمله «احمد اللّه على حسن توفيقه و اسأل هداية طريقه و الهام الحق بتحقيقه»، مىباشد كه شارح آن را حمل بر مراتب نفس انسانى به حسب قواى نظريه و عمليه بين نقصان و كمال نموده است. وى، پس از توضيح هر يك از اين قوا، نقش هدايت الهى را در سلوك اهل طريق تبيين مىنمايد. چنانكه گفته شد [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد| | شارح، بعد از بيان مقدمه، ابتدا، خطبه كتاب را تشريح مىكند. عبارت نخست خطبه، جمله «احمد اللّه على حسن توفيقه و اسأل هداية طريقه و الهام الحق بتحقيقه»، مىباشد كه شارح آن را حمل بر مراتب نفس انسانى به حسب قواى نظريه و عمليه بين نقصان و كمال نموده است. وى، پس از توضيح هر يك از اين قوا، نقش هدايت الهى را در سلوك اهل طريق تبيين مىنمايد. چنانكه گفته شد [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطب الدين رازى]]، براى اين شروح توضيحاتى دارد كه در پاورقى آمده است. | ||
خواجه بعد از اتمام شرح خطبه كتاب، وارد مطالب بخش منطق مىشود كه نهج اول آن در غرض منطق است. وى شرحى بر تعريف منطق دارد كه در آن تك تك عبارات اين تعريف را مورد بررسى قرار داده است. | خواجه بعد از اتمام شرح خطبه كتاب، وارد مطالب بخش منطق مىشود كه نهج اول آن در غرض منطق است. وى شرحى بر تعريف منطق دارد كه در آن تك تك عبارات اين تعريف را مورد بررسى قرار داده است. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
آخرين و دهمين نهج، در قياس مغالطى است كه به خاطر اهميت شناخت مغالطه، فصل مستقلى براى آن اختصاص يافته است. | آخرين و دهمين نهج، در قياس مغالطى است كه به خاطر اهميت شناخت مغالطه، فصل مستقلى براى آن اختصاص يافته است. | ||
جلد دوم از مجلدات سهگانه شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه | جلد دوم از مجلدات سهگانه شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]]، بر اشارات بو على، اختصاص به علم الطبيعه دارد كه در بر گيرنده سه نمط از اشارات مىباشد. خواجه، در ذيل مقدمهاى كه [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] در اين قسمت اشارات دارد مبنى بر اينكه اين علوم فقط به حال كسى كه فهم اين مطالب برايش آسان باشد، نفع دارد، نه كسى كه درك آن برايش دشوار است، مىنويسد: واقعاً اين دو علم طبيعى و الهى، مغلق بوده و اشتباهات عظيمى در آنها به دليل تعارض وهم با عقل، رخ مىدهد. در آخر اين قسمت، از خدا مىخواهد كه اصابت در بيان، به وى عطا كند، در كنار ايمنى از خطا و طغيان، تا بر آنچه كه در اين كتاب هست اعتماد كند، نه بر آنچه كه خود اعتقاد دارد، چرا كه تقرير، غير از رد و تفسير، غير از نقد مىباشد. | ||
نمط اول اشارات، در تجوهر اجسام است. نخستين چيزى كه شارح، به توضيح آن اقدام نموده است، كلمه نهج و نمط و علت نامگذارى فصول بخش منطق، به نهج و بخش علم الطبيعه و علم الهى، به نمط است، بعد در مورد اين ترتيبى كه شيخ اتخاذ نموده، مطالبى را با استشهاد به ترتيب علوم، از ديدگاه معلم اول، ارائه مىنمايد، بعد وهم و تنبيهى را كه بو على درباره گمان مردم راجع به ذو مفاصل بودن اجسام، دارد، مورد بررسى قرار داده كه در پى آن وهم و اشارهاى به جهت توهم مردم در تركيب اجسام از اجزاى نامتناهى آمده است. | نمط اول اشارات، در تجوهر اجسام است. نخستين چيزى كه شارح، به توضيح آن اقدام نموده است، كلمه نهج و نمط و علت نامگذارى فصول بخش منطق، به نهج و بخش علم الطبيعه و علم الهى، به نمط است، بعد در مورد اين ترتيبى كه شيخ اتخاذ نموده، مطالبى را با استشهاد به ترتيب علوم، از ديدگاه معلم اول، ارائه مىنمايد، بعد وهم و تنبيهى را كه بو على درباره گمان مردم راجع به ذو مفاصل بودن اجسام، دارد، مورد بررسى قرار داده كه در پى آن وهم و اشارهاى به جهت توهم مردم در تركيب اجسام از اجزاى نامتناهى آمده است. | ||
ماتن و شارح هر دو، در اين قسمت، استدلالها و توضيحات مفصلى دارند كه [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد| | ماتن و شارح هر دو، در اين قسمت، استدلالها و توضيحات مفصلى دارند كه [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطب الدين رازى]] نيز در اين ميان بىنصيب نمانده و شرح مفصلّى را در بحث تركيب اجسام بيان نموده است. [[ابنسینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، با خارج كردن تركيبات غير واقعى براى اجسام، تركيب آنها را از هيولى و صورت مورد كنكاش قرار داده و در ادامه در مورد نوع، جنس و فصل اشيا، مطالبى را بيان كرده است. | ||
مفارقت صورت جوهريّه از ماده و عدم امكان قوام شيئى به شىء ديگر به طورى كه هر يك از آنها به لحاظ وجود مقدم بر ديگرى و بر نفس خود باشد، از ديگر اشارات نمط اول است. تقدم هيولى بر صورت، در اشاراتى كه عناوين آنها گذشت، از مطالبى است كه به جهات مختلف بدان پرداخته شده است. اين مطلب، در ذيل بحث كيفيت تعلق هيولى به صورت مطرح است كه كيفيت تقدم صورت و امتناع تقدم هيولى به خاطر تقدم صورت و لزوم دور در صورت تقدم هيولى را حواشى اين بحث مىتوان به حساب آورد. | مفارقت صورت جوهريّه از ماده و عدم امكان قوام شيئى به شىء ديگر به طورى كه هر يك از آنها به لحاظ وجود مقدم بر ديگرى و بر نفس خود باشد، از ديگر اشارات نمط اول است. تقدم هيولى بر صورت، در اشاراتى كه عناوين آنها گذشت، از مطالبى است كه به جهات مختلف بدان پرداخته شده است. اين مطلب، در ذيل بحث كيفيت تعلق هيولى به صورت مطرح است كه كيفيت تقدم صورت و امتناع تقدم هيولى به خاطر تقدم صورت و لزوم دور در صورت تقدم هيولى را حواشى اين بحث مىتوان به حساب آورد. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
نمط سوم، داراى تكملهاى است كه در آن به ذكر حركات نفس پرداخته است. بو على، به مخاطب مىگويد: شايد ميل داشته باشى كلامى در قواى نفسانيه بشنوى كه اعمال و حركات از آن صادر مىگردند، بعد اشارهاى مىكند به قواى غاذيه، مولده و... كه هر كدام از آنها با توضيحات كوتاهى همراه است. وى، در ادامه، حركات اختياريه را كه به لحاظ نفسانى بودن، شدت بيشترى نسبت به قواى سابقه دارند و عبارتند از قوه غضبيه و شهويه، توضيح داده، بعد در قالب مقدمهاى، اراده حسيّه و اراده عقليه را تبيين مىكند، بعد تأثير آنها را در حركات اجسام، مشخص مىنمايد. | نمط سوم، داراى تكملهاى است كه در آن به ذكر حركات نفس پرداخته است. بو على، به مخاطب مىگويد: شايد ميل داشته باشى كلامى در قواى نفسانيه بشنوى كه اعمال و حركات از آن صادر مىگردند، بعد اشارهاى مىكند به قواى غاذيه، مولده و... كه هر كدام از آنها با توضيحات كوتاهى همراه است. وى، در ادامه، حركات اختياريه را كه به لحاظ نفسانى بودن، شدت بيشترى نسبت به قواى سابقه دارند و عبارتند از قوه غضبيه و شهويه، توضيح داده، بعد در قالب مقدمهاى، اراده حسيّه و اراده عقليه را تبيين مىكند، بعد تأثير آنها را در حركات اجسام، مشخص مىنمايد. | ||
انبعاث قوا از اجسام، نيز بحثى است كه ابن سينا در ادامه، مطرح كرده و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه | انبعاث قوا از اجسام، نيز بحثى است كه ابن سينا در ادامه، مطرح كرده و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]]، مطالبى از اين اشارات را كه در پاسخ به آراى مشائين مىباشد و تفاوت آنها را با نظريه شيخ در مورد نفوس فلكيه و ادراك عقل و... شرح مىدهد. | ||
جلد سوم شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه | جلد سوم شرح [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]]، بر اشارات و تنبيهات بو على سينا، كه از نمط چهارم اشارات، شروع مىشود، در علم ما قبل الطبيعه مىباشد و اولين موضوع مورد بحث در آن، وجود و علل آن است. خواجه، منظور از وجود را در كلام بو على وجود مطلقى مىداند كه هم بر وجودى كه علتى ندارد، حمل مىشود و هم بر وجود معلول. | ||
نخستين تنبيهى كه ماتن، در اين قسمت مطرح كرده، در مورد توهمى است كه مردم درباره وجود دارند و آن را همان محسوس مىپندارند. شارح، اين تنبيه را در مورد مردمى كه وجود را همان محسوس مىپندارند و كسانى كه در حكم آنها هستند؛ يعنى مشبهه و من يجرى مجراهم، مىداند. | نخستين تنبيهى كه ماتن، در اين قسمت مطرح كرده، در مورد توهمى است كه مردم درباره وجود دارند و آن را همان محسوس مىپندارند. شارح، اين تنبيه را در مورد مردمى كه وجود را همان محسوس مىپندارند و كسانى كه در حكم آنها هستند؛ يعنى مشبهه و من يجرى مجراهم، مىداند. |
ویرایش