پرش به محتوا

ابن فارض، عمر بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين'
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '')
جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين')
خط ۳۴: خط ۳۴:




'''ابن فارض، ابوحفص شرف‌الدين عمر بن على بن مرشد بن على''' (576 -632ق)، بزرگ‌ترين سراينده شعر صوفيانه در ادبيات عرب است.
'''ابن فارض، ابوحفص شرف‌ الدين عمر بن على بن مرشد بن على''' (576 -632ق)، بزرگ‌ترين سراينده شعر صوفيانه در ادبيات عرب است.


نسبت وى به گفته شيخ على، نواده دخترى او و به استناد خوابى كه او خود ديده بود، به قبيله بنى سعد (قبيله حليمه، مرضعه پيامبر(ص)) مى‌رسيد و اصل خاندانش به شهر حماه، در سرزمين شام تعلق داشت. پدرش از حماه به ديار مصر كه در آن روزگار، مهم‌ترين مركز تمدن اسلامى بود، مهاجرت كرد و چون در محاكم قضايى سهم الارث زنان را بر مردان مى‌نوشت، به «فارض» مشهور شد.
نسبت وى به گفته شيخ على، نواده دخترى او و به استناد خوابى كه او خود ديده بود، به قبيله بنى سعد (قبيله حليمه، مرضعه پيامبر(ص)) مى‌رسيد و اصل خاندانش به شهر حماه، در سرزمين شام تعلق داشت. پدرش از حماه به ديار مصر كه در آن روزگار، مهم‌ترين مركز تمدن اسلامى بود، مهاجرت كرد و چون در محاكم قضايى سهم الارث زنان را بر مردان مى‌نوشت، به «فارض» مشهور شد.
خط ۴۲: خط ۴۲:
ابن فارض مقدمات علوم را نزد پدر فراگرفت. پدرش مردى عالم و زاهد و مدتى نايب الحكم ملك عزيز ايوبى در قاهره بود و گاهى فرزند خويش را هم با خود به مجالس حكم مى‌برد. زهد و ورع او موجب شد كه دعوت سلطان را براى تصدى منصب قاضى القضاتى نپذيرد و سرانجام از امور دولتى دست شويد و در جامع الازهر به ارشاد مردم مشغول شود.
ابن فارض مقدمات علوم را نزد پدر فراگرفت. پدرش مردى عالم و زاهد و مدتى نايب الحكم ملك عزيز ايوبى در قاهره بود و گاهى فرزند خويش را هم با خود به مجالس حكم مى‌برد. زهد و ورع او موجب شد كه دعوت سلطان را براى تصدى منصب قاضى القضاتى نپذيرد و سرانجام از امور دولتى دست شويد و در جامع الازهر به ارشاد مردم مشغول شود.


ابن فارض در قاهره به استماع حديث از بهاءالدين قاسم بن عساكر پرداخت و مذهب شافعى را برگزيد. سپس به تصوف روى آورد و به وادى «مستضعفين» در كوه مقطّم رفت و به رياضت و مجاهدت پرداخت. گويند روزى، هنگامى كه به قاهره بازگشته بود و قصد ورود به مدرسه «سيوفيه» داشت، پيرمرد بقالى را ديد كه برخلاف قاعده مقرر وضو مى‌گرفت. ابن فارض به قصد اعتراض با او به سخن گفتن پرداخت، ولى پيرمرد كه از اولياء الله بود، به او گفت كه اى عمر! گشايش كار تو در مصر نخواهد بود بلكه در مكه به مقصود خواهى رسيد و اكنون هنگام آن فرارسيده است.
ابن فارض در قاهره به استماع حديث از بهاء الدين قاسم بن عساكر پرداخت و مذهب شافعى را برگزيد. سپس به تصوف روى آورد و به وادى «مستضعفين» در كوه مقطّم رفت و به رياضت و مجاهدت پرداخت. گويند روزى، هنگامى كه به قاهره بازگشته بود و قصد ورود به مدرسه «سيوفيه» داشت، پيرمرد بقالى را ديد كه برخلاف قاعده مقرر وضو مى‌گرفت. ابن فارض به قصد اعتراض با او به سخن گفتن پرداخت، ولى پيرمرد كه از اولياء الله بود، به او گفت كه اى عمر! گشايش كار تو در مصر نخواهد بود بلكه در مكه به مقصود خواهى رسيد و اكنون هنگام آن فرارسيده است.


پس از اين ديدار، به حجاز رفت و مدت 15 سال در كوهستان‌هاى پيرامون مكه به تزكيه نفس پرداخت. سال‌هايى كه در اين ناحيه به سرآورد، در زندگى روحانى و ذوقى وى تأثيرات عميق برجاى گذارد، چنان‌كه در «تائيه صغرى»، اشارات بسيار به اين دوران دارد و قصيده «داليه» او نيز كه در مصر و بعد از بازگشت از سفر حجاز سروده شده است، آكنده از اشارات و سخنان شورانگيز درباره مكه و اماكن متبركه آن‌جاست.
پس از اين ديدار، به حجاز رفت و مدت 15 سال در كوهستان‌هاى پيرامون مكه به تزكيه نفس پرداخت. سال‌هايى كه در اين ناحيه به سرآورد، در زندگى روحانى و ذوقى وى تأثيرات عميق برجاى گذارد، چنان‌كه در «تائيه صغرى»، اشارات بسيار به اين دوران دارد و قصيده «داليه» او نيز كه در مصر و بعد از بازگشت از سفر حجاز سروده شده است، آكنده از اشارات و سخنان شورانگيز درباره مكه و اماكن متبركه آن‌جاست.
خط ۵۰: خط ۵۰:
ابن فارض، پس از بازگشت از حجاز، در صحن خطابه جامع الازهر ساكن شد. وى مورد احترام خاص سلاطين ايوبى و اميران و درباريان بود، ولى هرگز به دربار و درباريان روى خوش نشان نداد و در مجالس آنان حاضر نشد و هرگونه اقدامى را كه از طرف سلاطين براى نزديك شدن به او به عمل آمد، رد مى‌كرد.
ابن فارض، پس از بازگشت از حجاز، در صحن خطابه جامع الازهر ساكن شد. وى مورد احترام خاص سلاطين ايوبى و اميران و درباريان بود، ولى هرگز به دربار و درباريان روى خوش نشان نداد و در مجالس آنان حاضر نشد و هرگونه اقدامى را كه از طرف سلاطين براى نزديك شدن به او به عمل آمد، رد مى‌كرد.


از آثار او و نيز از آنچه درباره او نوشته‌اند، به روشنى برمى‌آيد كه وى يكى از درخشان‌ترين چهره‌هاى عرفان اسلامى بوده است، اما هرگز نمى‌توان او را يك صوفى به مفهوم متعارف آن به شمار آورد و در چهارچوب نظام تصوف خانقاهى قرار داد. چنان‌كه به گفته فرزندش، او لباس نيكو مى‌پوشيد و بوى خوش به كار مى‌برد و نيز در ديدارى كه با شيخ شهاب‌الدين سهروردى داشته است، سهروردى از وى مى‌خواهد كه اجازه دهد تا فرزندان او را خرقه بپوشاند و به طريقت خود درآورد، ولى او نخست نمى‌پذيرد و مى‌گويد كه «روش ما چنين نيست».
از آثار او و نيز از آنچه درباره او نوشته‌اند، به روشنى برمى‌آيد كه وى يكى از درخشان‌ترين چهره‌هاى عرفان اسلامى بوده است، اما هرگز نمى‌توان او را يك صوفى به مفهوم متعارف آن به شمار آورد و در چهارچوب نظام تصوف خانقاهى قرار داد. چنان‌كه به گفته فرزندش، او لباس نيكو مى‌پوشيد و بوى خوش به كار مى‌برد و نيز در ديدارى كه با شيخ شهاب‌ الدين سهروردى داشته است، سهروردى از وى مى‌خواهد كه اجازه دهد تا فرزندان او را خرقه بپوشاند و به طريقت خود درآورد، ولى او نخست نمى‌پذيرد و مى‌گويد كه «روش ما چنين نيست».


نام ابن فارض، در حوزه عرفان و تصوف قرن 7ق، در كنار نام كسانى چون [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] جاى مى‌گيرد و قصايد او مخصوصاً «تائيه كبرى»، همراه با «فصوص الحكم» و «فكوك» در خانقاه‌ها و حلقه‌هاى صوفيه تدريس مى‌شده است.
نام ابن فارض، در حوزه عرفان و تصوف قرن 7ق، در كنار نام كسانى چون [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدر الدين قونوى]] جاى مى‌گيرد و قصايد او مخصوصاً «تائيه كبرى»، همراه با «فصوص الحكم» و «فكوك» در خانقاه‌ها و حلقه‌هاى صوفيه تدريس مى‌شده است.


از سرسخت‌ترين مخالفان و دشمنان ابن فارض، تقى‌الدين [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] (د 728ق) عالم حنبلى است كه به شدت با رقص و سماع ابن فارض مخالف است و او را در كنار كسانى مانند [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]]، ابن سبعين و [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] مى‌داند.
از سرسخت‌ترين مخالفان و دشمنان ابن فارض، تقى‌ الدين [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] (د 728ق) عالم حنبلى است كه به شدت با رقص و سماع ابن فارض مخالف است و او را در كنار كسانى مانند [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدر الدين قونوى]]، ابن سبعين و [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]] مى‌داند.


با وجود مخالفان بسيار، بزرگانى هم بوده‌اند كه مقام ابن فارض را شناخته و از او با القاب و عناوينى چون سلطان عاشقان ياد كرده‌اند. يكى از مدافعان ابن فارض، [[سيوطى]] است كه به عقيده او اعتراض برخى از فقها بر اشعار ابن فارض، نه از سر دشمنى و اهانت است، بلكه به سبب بيم از آن است كه عوام، معناى حقيقى اشعار او را درك نكنند و معناى ظاهر ابيات، آنان را گمراه كند.
با وجود مخالفان بسيار، بزرگانى هم بوده‌اند كه مقام ابن فارض را شناخته و از او با القاب و عناوينى چون سلطان عاشقان ياد كرده‌اند. يكى از مدافعان ابن فارض، [[سيوطى]] است كه به عقيده او اعتراض برخى از فقها بر اشعار ابن فارض، نه از سر دشمنى و اهانت است، بلكه به سبب بيم از آن است كه عوام، معناى حقيقى اشعار او را درك نكنند و معناى ظاهر ابيات، آنان را گمراه كند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش