۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين') |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
«ابوالفضل، | «ابوالفضل، كمال الدين، عبدالرزاق بن احمد بن محمد بن ابىالمعالى شيبانى»، معروف به [[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]] و ابن صابونى، مورخ، اديب و كاتب حنبلى است كه در محرم 642ق / ژوئن 1244م، در شهر بغداد ديده به جهان گشود. | ||
او مروزىتبار بود و نسبش به «معن بن زائده شيبانى» مىرسيد. | او مروزىتبار بود و نسبش به «معن بن زائده شيبانى» مىرسيد. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
[[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]]، دوران كودكى را در خانه پدرى، در محله اعيانى خاتونيه شرق بغداد، گذراند و تحت توجه پدر بزرگ خانوادهاش، مقدمات علم و ادب را فراگرفت. | [[ابن فوطی، عبدالرزاق بن احمد|ابن فوطى]]، دوران كودكى را در خانه پدرى، در محله اعيانى خاتونيه شرق بغداد، گذراند و تحت توجه پدر بزرگ خانوادهاش، مقدمات علم و ادب را فراگرفت. | ||
او همراه پدرش، | او همراه پدرش، تاج الدين، در مجلسى كه «معجم الادباء» ياقوت در آن روايت مىشد، حضور مىيافت و موفق الدين، عبدالقاهر بن فوطى، دايى پدرش، او را به حفظ مقامات حريرى وامىداشت. احتمالاً گرايش او به صوفيان، از همين هنگام آغاز شد. | ||
وى چهارده سال بيش نداشت كه حادثه استيلاى مغولان بر بغداد (در 656ق) روى داد و بر زندگى آينده شخص او مؤثر افتاد. | وى چهارده سال بيش نداشت كه حادثه استيلاى مغولان بر بغداد (در 656ق) روى داد و بر زندگى آينده شخص او مؤثر افتاد. | ||
او و برادرش، | او و برادرش، بدر الدين عبدالوهاب، در اين حادثه، اسير و به آذربايجان برده شدند. از گفتههاى او چنين بر مىآيد كه اسارتش بهصورت بردگى و بيگارى بوده است، نه بهصورت محبوس شدن، آنگونه كه روزنتال پنداشته است. | ||
او در زمان اسارتش، در 657ق، در اهر، به خدمت | او در زمان اسارتش، در 657ق، در اهر، به خدمت «قطب الدين، عبدالقاهر اهرى»، حكيم صوفى و «شمس الدين، حبش فخّار» رسيد و به خانقاههاى ديگر صوفيان تردد كرد. | ||
سال بعد در اهر، محضر | سال بعد در اهر، محضر «كمال الدين، محمد نخجوانى»، طبيب صوفى، را دريافت. | ||
در 657ق، بناى رصدخانه مراغه آغاز و به همت [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه | در 657ق، بناى رصدخانه مراغه آغاز و به همت [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]]، مجمع دانشمندان و فضلا شد و او نيز به خدمت خواجه پيوست. از چگونگى تاريخ دقيق اين تحول در زندگى وى اطلاعى در دست نيست. آنگونه كه خود وى نوشته است، او در 658ق، در مراغه در خدمت خواجه بوده است و در جاى ديگر، به فرار خود از دست كفار، در 659ق اشاره كرده است و باز در 670ق، وى را در مراغه مىبينيم. بههرحال، آزادى او از اسارت، مرهون خواجه بوده است. | ||
او نزديك بيست سال، در آذربايجان به سر برد و سالها کتابدارى رصدخانه مراغه را به عهده داشت. در همين دوران، همسر ايرانى برگزيد و زبان فارسى را در حدى آموخت كه از ديوانهاى شاعرانى مانند معزى، عنصرى و لامعى استفاده مىكرد. | او نزديك بيست سال، در آذربايجان به سر برد و سالها کتابدارى رصدخانه مراغه را به عهده داشت. در همين دوران، همسر ايرانى برگزيد و زبان فارسى را در حدى آموخت كه از ديوانهاى شاعرانى مانند معزى، عنصرى و لامعى استفاده مىكرد. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
او در محضر خواجه، فلسفه و منطق فراگرفت و در ساير شاخههاى علوم و ادب، از دانشمندان رصدخانه و فضلايى كه از جاهاى ديگر به آن مركز عملى آمد و رفت مىكردند، بهرهمند شد. در همين مدت، به شهرهاى ديگر آذربايجان نيز مسافرت مىكرد و در هر محل، با اهل علم مىپيوست. | او در محضر خواجه، فلسفه و منطق فراگرفت و در ساير شاخههاى علوم و ادب، از دانشمندان رصدخانه و فضلايى كه از جاهاى ديگر به آن مركز عملى آمد و رفت مىكردند، بهرهمند شد. در همين مدت، به شهرهاى ديگر آذربايجان نيز مسافرت مىكرد و در هر محل، با اهل علم مىپيوست. | ||
وى از حضور خود در 665ق، در شيراز، خبر داده است. در اين دوره اقامت در آذربايجان بود كه در 657ق، از | وى از حضور خود در 665ق، در شيراز، خبر داده است. در اين دوره اقامت در آذربايجان بود كه در 657ق، از فخر الدين، محمد جعفرى تبريزى، دستور خرقه پوشاندن گرفت. | ||
وى پس از فوت مخدوم خود، خواجه | وى پس از فوت مخدوم خود، خواجه نصير الدين در 672ق، كار کتابدارى رصدخانه مراغه را به سرپرستى پسران خواجه، ادامه داد و به خدمت بزرگان ديگرى چون برادران جوينى پيوست و به درخواست علاء الدين عطاملك، والى بغدا، در 678ق يا 679ق، به بغداد رفت. | ||
اقامت او در عراق، اين بار تا 704ق به درازا كشيد و در اين مدت، به تحصيل فقه و حديث و تأليف و استنساخ کتاب براى خود و ديگران پرداخت و مقررى و درآمدى از بابت نظارت بر کتابداران مستنصريه و کتابدارى آن مركز بزرگ علمى و اجاره بعضى موقوفهها داشت. | اقامت او در عراق، اين بار تا 704ق به درازا كشيد و در اين مدت، به تحصيل فقه و حديث و تأليف و استنساخ کتاب براى خود و ديگران پرداخت و مقررى و درآمدى از بابت نظارت بر کتابداران مستنصريه و کتابدارى آن مركز بزرگ علمى و اجاره بعضى موقوفهها داشت. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
1. | 1. محى الدين، ابىالفرج بن الجوزى؛ | ||
2. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه | 2. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]]؛ | ||
3. عطاملك جوينى؛ | 3. عطاملك جوينى؛ | ||
4. ابن باقلانى، | 4. ابن باقلانى، كمال الدين، ميثم بن على بحرانى؛ | ||
5. ابن طقطقى؛ | 5. ابن طقطقى؛ | ||
6. | 6. شمس الدين، احمد بن محمد سمرقندى. | ||
برخلاف كثرت و تنوعى كه در فهرست مشايخ وى ديده مىشود، نام بسيارى از شاگردان او دانسته نيست. عدهاى از طالبان و عالمان عصر، از او استماع و اجازه روايت اخذ كردهاند كه از آن جملهاند: | برخلاف كثرت و تنوعى كه در فهرست مشايخ وى ديده مىشود، نام بسيارى از شاگردان او دانسته نيست. عدهاى از طالبان و عالمان عصر، از او استماع و اجازه روايت اخذ كردهاند كه از آن جملهاند: | ||
1. | 1. شمس الدين، ابوعبدالله ذهبى؛ | ||
2. | 2. سعد الدين بن حامد عقبه حنفى؛ | ||
3. | 3. فخر الدين، محمد بن تاج الدين محمد. | ||
== برخى از آثار او== | == برخى از آثار او== |
ویرایش