۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
«ابن دَيْبَع، ابومحمد عبدالرحمان بن على شيبانى عبدرى زبيدى يمنى» ملقب به | «ابن دَيْبَع، ابومحمد عبدالرحمان بن على شيبانى عبدرى زبيدى يمنى» ملقب به وجيه الدين (محرم866-944)، مورخ، محدث و فقيه شافعى است. غزى، كنيه او را ابوالفرج آورده است. سبب ملقب شدن جدّ اعلاى او على بن يوسف به ديبع را كه در زبان نوبيايى به معنى سپيد است، محبى باز گفته است. نام جد وى را غزى دِيْبَع ثبت كرده است. | ||
وى در زبيد از بلاد يمن زاده شد. پدر ابن ديبع در آخر همان سالى كه او به دنيا آمد از زبيد بيرون رفت و او هرگز پدر را نديد و پدرش در 876ق در بندر ديو هند درگذشت. وى نزد جد مادريش اسماعيل بن محمد مبارز شافعى پرورش يافت. قرآن را تا سوره يس نزد | وى در زبيد از بلاد يمن زاده شد. پدر ابن ديبع در آخر همان سالى كه او به دنيا آمد از زبيد بيرون رفت و او هرگز پدر را نديد و پدرش در 876ق در بندر ديو هند درگذشت. وى نزد جد مادريش اسماعيل بن محمد مبارز شافعى پرورش يافت. قرآن را تا سوره يس نزد نور الدين على بن ابىبكر خطاب فراگرفت و سپس نزد دايى خويش محمد الطيب قرآن را از اول تا آخر حفظ نمود. وى پس از حفظ قرآن، قرائات هفتگانه، ادبيات عرب، رياضيات و فقه را نزد دايى خود فراگرفت. در 883ق به قرائت کتاب الزيد فى الفقه شرف الدين بارزى نزد مفتى ابوحفص عمر بن محمد اشعرى پرداخت و در آخر همين سال به حج مشرف شد. تا سال 885ق كه مجدداً عازم حج شد، نزد دايى خود بود. سپس مصاحب ابوالعباس احمد بن احمد بن عبداللطيف شرجى شد و كتب سته حديث و ديگر كتب مهم اين رشته را فراگرفت و همو بود كه شيوه تأليف و تصنيف را به او آموخت. در همين دوران وى کتاب خويش موسوم به «غاية المطلوب و اعظم المنية فيما يغفر الله تعالى به الذنوب و يوجب به الجنة» را نوشت. | ||
ابن ديبع به اشاره استاد براى كسب علم رهسپار بيتالفقيه، در شمال زبيد شد و در آنجا از | ابن ديبع به اشاره استاد براى كسب علم رهسپار بيتالفقيه، در شمال زبيد شد و در آنجا از جمال الدين ابواحمد طاهر بن جعمان فقه آموخت و از خواهر زاده او برهان الدين ابواسحاق حديث فرا گرفت. در 896ق براى بار سوم عازم حج شد. وى پس از حج و زيات تربت رسول اكرم(ص) به مكه بازگشت و در محرم897ق به ملاقات عبدالرحمان سخاوى نايل شد و نزد او کتاب «بلوغ المرام من ادلة الاحكام» [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر عسقلانى]] و بسيارى از بخشهاى [[صحيح بخارى]] و [[صحيح مسلم]] و ديگر كتب حديث را فراگرفت. سخاوى وى را بر ساير طلاب مقدم مىداشت. | ||
عامر بن عبدالوهاب، سلطان وقت از دودمان طاهرى وى را طلبيد و ضمن تقدير، افزودن مطالب و استدراك مواردى را كه از او فوت شده بود، درخواست كرد. او با تلخيص بغيه، کتاب «العقد الباهر فى تاريخ دولة بنىطاهر» را در خصوص تاريخ دولت طاهرى از اجداد عامر تا خود او نوشت كه سلطان در قبال آن جايزهاى شايسته به وى داد. ابن ديبع سپس نزد سلطان رفت و مدتى نزد او ماند. هنگامى كه اذن بازگشت گرفت خلعتى نفيس دريافت كرد و خانهاى در شهر زبيد و نخلستانى در وادى زبيد بدو اعطا شد و علاوه بر اينها اجازه اقراء حديث و تدريس در جامع زبيد به وى داده شد. او در 906ق «احسن السلوك فى نظم من ولى مدينة زبيد من الملوك» و بدنبال آن زندگىنامه خود را در انتهاى «بغية المستفيد» نوشت و در همين سال کتاب المقاصد الحسنة سخاوى را كه در ملاقاتش با او از آن با خبر شده بود تلخيص كرد و آن را «تمييز الطيب من الخبيث فيما يدور على السنة الناس من الحديث» ناميد. | عامر بن عبدالوهاب، سلطان وقت از دودمان طاهرى وى را طلبيد و ضمن تقدير، افزودن مطالب و استدراك مواردى را كه از او فوت شده بود، درخواست كرد. او با تلخيص بغيه، کتاب «العقد الباهر فى تاريخ دولة بنىطاهر» را در خصوص تاريخ دولت طاهرى از اجداد عامر تا خود او نوشت كه سلطان در قبال آن جايزهاى شايسته به وى داد. ابن ديبع سپس نزد سلطان رفت و مدتى نزد او ماند. هنگامى كه اذن بازگشت گرفت خلعتى نفيس دريافت كرد و خانهاى در شهر زبيد و نخلستانى در وادى زبيد بدو اعطا شد و علاوه بر اينها اجازه اقراء حديث و تدريس در جامع زبيد به وى داده شد. او در 906ق «احسن السلوك فى نظم من ولى مدينة زبيد من الملوك» و بدنبال آن زندگىنامه خود را در انتهاى «بغية المستفيد» نوشت و در همين سال کتاب المقاصد الحسنة سخاوى را كه در ملاقاتش با او از آن با خبر شده بود تلخيص كرد و آن را «تمييز الطيب من الخبيث فيما يدور على السنة الناس من الحديث» ناميد. |
ویرایش