۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'علىعليهالسلام' به 'علیعليهالسلام') |
جز (جایگزینی متن - ' ق ' به 'ق ') |
||
| خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
'''اثيرالدين محمد بن يوسف بن على بن حيّان نفزى غرناطى اندلسى''' (متولد شوال 654- | '''اثيرالدين محمد بن يوسف بن على بن حيّان نفزى غرناطى اندلسى''' (متولد شوال 654-745ق معادل 1256-1344 م)، نحوى،شاعر و اديب عصر بنى نصر در غرناطه و مماليك در مصر، نسب او به قبيلۀ بربر نژاد نفزه مىرسد، پدرش اهل جيّان بود، و گويا پس از تصرف اين شهر در 643ق به دست مسيحيان آنجا را ترك گفته است.ابوحيان در مطخشارش از توابع غرناطه زاده شد و در همانجا پرورش يافت. | ||
==کسب علم و دانش و مسافرتها== | ==کسب علم و دانش و مسافرتها== | ||
او از 670 ق(يا 668 ق)شروع به تحصيل علم كرد.به شهرهاى بسيارى در مغرب و مشرق مسافرت نمود و از محضر استادان بسيار و بنامى بهره جست.خود وى استادانش را 450 تن شمرده و در جايى ديگر شمار آنان را با كسانى كه به او اجازۀ نقل حديث دادهاند،1500 تن نوشته است.وى نخست در زادگاهش نزد ابومحمد عبدالحق بن على انصارى و در غرناطه نزد ابوجعفر ابن طباع و ابن بشير قراءات هفتگانه را آموخت.سپس به ملازمت ابن زبير در آمد و از او نحو آموخت.بار ديگر در مالقه از ابن زبير علم حديث، اصول فقه و نيز منطق آموخت.وى سپس به المريه،جزيرة الخضراء، جبل الفتح رفت و از استادان بنام آن ديار كسب علم كرد.از اندلس عازم مغرب شد و در سبته، بجايه، تونس از استادان فراوان بهره برد.در | او از 670 ق(يا 668 ق)شروع به تحصيل علم كرد.به شهرهاى بسيارى در مغرب و مشرق مسافرت نمود و از محضر استادان بسيار و بنامى بهره جست.خود وى استادانش را 450 تن شمرده و در جايى ديگر شمار آنان را با كسانى كه به او اجازۀ نقل حديث دادهاند،1500 تن نوشته است.وى نخست در زادگاهش نزد ابومحمد عبدالحق بن على انصارى و در غرناطه نزد ابوجعفر ابن طباع و ابن بشير قراءات هفتگانه را آموخت.سپس به ملازمت ابن زبير در آمد و از او نحو آموخت.بار ديگر در مالقه از ابن زبير علم حديث، اصول فقه و نيز منطق آموخت.وى سپس به المريه،جزيرة الخضراء، جبل الفتح رفت و از استادان بنام آن ديار كسب علم كرد.از اندلس عازم مغرب شد و در سبته، بجايه، تونس از استادان فراوان بهره برد.در 679ق براى گزاردن حج به حجاز رفت.ضمن اين سفر در مكه، منى و جده نيز به استماع حديث پرداخت.علت مهاجرت وى از مغرب به مشرق زمين عوامل گوناگونى داشته، اما مهمتر از همه را مىتوان ادامۀ تحصيل و بهره مندى از مجالس درس دانشمندان مشرق زمين، برشمرد. | ||
در | در 680ق به قاهره رسيد و در مدرسۀ افرم به تحصيل مشغول شد،قاهره به صورت كانون علم و ادب آن روز در آمده بود و مجالس درس و بحث و مناظرۀ علمى در مساجد و مدارس آن شهر رونقى خاص داشت. ابوحيان ابتدا در اسكندريه نزد اساتيد، علم آموخت.سپس در قاهره، علم اصول و حديث را پىگيرى كرد. | ||
وى علاوه بر علوم ياد شده،در شعر و ادب و لغت نيز اندوختۀ فراوانى داشت، و پس از آنكه نزديك به 20 سال از عمر خود را در تحصيل علم سپرى كرد و در علوم مختلف نحو، تفسير،فقه، حديث و قرائت قرآن آزموده شد،يكسره به تدريس و تأليف پرداخت.[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] مىگويد:در ميان استادانم هيچ كس را به سخت كوشى وى نيافتم.هر گاه به خدمتش رسيدم،يا در كار تدريس بود،يا به جمع حديث و تأليف و تصنيف مشغول بود و هرگز او را در غير اين حالات نيافتم. | وى علاوه بر علوم ياد شده،در شعر و ادب و لغت نيز اندوختۀ فراوانى داشت، و پس از آنكه نزديك به 20 سال از عمر خود را در تحصيل علم سپرى كرد و در علوم مختلف نحو، تفسير،فقه، حديث و قرائت قرآن آزموده شد،يكسره به تدريس و تأليف پرداخت.[[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] مىگويد:در ميان استادانم هيچ كس را به سخت كوشى وى نيافتم.هر گاه به خدمتش رسيدم،يا در كار تدريس بود،يا به جمع حديث و تأليف و تصنيف مشغول بود و هرگز او را در غير اين حالات نيافتم. | ||
| خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
ابوحيان به زودى بر همگنان خود پيشى جست و در شرق و غرب شهرتى عظيم يافت.در نحو به شيخ النحاة يا امام النحاة،در علم حديث به شيخ المحدثين و در ساير علوم به رئيس العلماء معروف شد.وى پس از مرگ ابن نحاس در | ابوحيان به زودى بر همگنان خود پيشى جست و در شرق و غرب شهرتى عظيم يافت.در نحو به شيخ النحاة يا امام النحاة،در علم حديث به شيخ المحدثين و در ساير علوم به رئيس العلماء معروف شد.وى پس از مرگ ابن نحاس در 698ق در مقام بزرگترين نحوى روزگار خود كرسى تدريس نحو را در جامع الاقهر و حاكمى و سپس تدريس تفسير را در مدرسۀ صالحيه و تدريس و نقل حديث را در مدرسۀ منصوريه بر عهده گرفت.شاگردانى از اطراف و اكناف در مجالس درسى او شركت جستند كه بسيارى از آنان بعدها خود در صف بزرگان و دانشمندان روزگار خويش درآمدند در ميان شاگردان معروف او از [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]]، ابن هشام، تقىالدين سبكى و فرزند وى تاجالدين سبكى، ابن عقيل، ابن رافع، ابن فضل الله، ابن مرزوق و...مى توان نام برد.[[شهيد ثانى]] بواسطه شاگردش جمالالدين بن عبدالصمد بن ابراهيم بن خليل بغدادى از وى روايت مىكند.چنانكه از آثار او بر مىآيد، وى با زبانهاى فارسى، تركى و حبشى نيز آشنا بوده و چند اثر خود را به اين زبانها تأليف كرده است. | ||
==ذوق شخصى== | ==ذوق شخصى== | ||
| خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
ابوحيان قبل از مهاجرت به شرق همانند بسيارى از مردم اندلس مذهب ظاهرى داشت و نسبت به آن سخت تعصب مىورزيد، اما پس از ورود به مصر مانند بسيارى از دانشمندان ديگر مغربى چون [[ابنمالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] تحت تأثير محيط مدارس مصر تغيير مذهب داد و با آنكه خود تأكيد بسيار كرده بود كه هميشه بر آيين ظاهرى خواهد ماند، به مذهب شافعى گراييد و قصيدهاى نيز در مدح شافعى سرود.نسبت به حضرت علیعليهالسلام ارادت خاصى داشت و دشمنانش را لعن مىكرد و در آثار خود گاه به اقوال آن حضرت استناد مىجست. | ابوحيان قبل از مهاجرت به شرق همانند بسيارى از مردم اندلس مذهب ظاهرى داشت و نسبت به آن سخت تعصب مىورزيد، اما پس از ورود به مصر مانند بسيارى از دانشمندان ديگر مغربى چون [[ابنمالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] تحت تأثير محيط مدارس مصر تغيير مذهب داد و با آنكه خود تأكيد بسيار كرده بود كه هميشه بر آيين ظاهرى خواهد ماند، به مذهب شافعى گراييد و قصيدهاى نيز در مدح شافعى سرود.نسبت به حضرت علیعليهالسلام ارادت خاصى داشت و دشمنانش را لعن مىكرد و در آثار خود گاه به اقوال آن حضرت استناد مىجست. | ||
با اينهمه نبايد در اين جنبه از عقايد او مبالغه كرد.ارادت وى به حضرت علیعليهالسلام نيز ممكن است از اين جهت بوده كه آن حضرت را بنيان گذار علم نحو مىدانسته است. ابوحيان از ميان علماى معاصر،[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] را كه بين سالهاى 709 تا | با اينهمه نبايد در اين جنبه از عقايد او مبالغه كرد.ارادت وى به حضرت علیعليهالسلام نيز ممكن است از اين جهت بوده كه آن حضرت را بنيان گذار علم نحو مىدانسته است. ابوحيان از ميان علماى معاصر،[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] را كه بين سالهاى 709 تا 713ق در اسكندريه و قاهره اقامت داشت، بسيار مىستود و حتى قصيدهاى در مدح وى سرود.اما پس از آنكه [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] در کتاب العرش بر [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] خردۀ بسيار گرفت، ابوحيان از او روى برتافت و به صف مخالفان او پيوست. | ||
==شعر== | ==شعر== | ||
| خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
ابوحيان دخترى به نام «نضار» داشت كه از محدثان عصر خود به شمار مىرفت، او را سخت گرامى مىداشت و بسيار مىستود.نضار در | ابوحيان دخترى به نام «نضار» داشت كه از محدثان عصر خود به شمار مىرفت، او را سخت گرامى مىداشت و بسيار مىستود.نضار در 730ق درگذشت و ابوحيان از مرگ او سخت متأثر شد و کتابى به نام وى نوشت. | ||
ویرایش