۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - ' ق ' به 'ق ') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
'''ابن كثير، عمادالدين ابوالفداء اسماعيل بن عمر بن كثير قرشى'''(701-774 ق1302/-1373 م)، مورخ، مفسّر و محدّث مشهور شافعى. در قريۀ مجيدل يا مجدل (حسينى، 57؛خطراوى، 31/14-32) از قراى بصرى نزديك دمشق زاده شد و از اين رو او را بصروى نيز خواندهاند. نسبت «بصرى» كه در برخى مآخذ (مثلا ابن عماد، 231/6) آمده، ظاهرا بصرىّ به جاى بصروى است. دربارۀ تاريخ تولد و نام نياكانش ميان نويسندگان اختلاف است (ابن قاضى شهبه، طبقات، 113/3؛طهطاوى، 157). اگر چه او خود در اين باره اطلاعاتى بر جاى گذاشته (البداية، 21/14، 31) كه البته محل اعتماد است، اشكالاتى در ضبط برخى از اين نامها ديده مىشود كه ناشى از بى دقتى كاتبان نسخههاى آثار اوست. پدر او شهابالدين ابوحفص عمر (ح 640- جمادى الاول 703 ق1242/-دسامبر 1303 م) در آغاز مذهب حنفى داشت و پس از آنكه از بصرى به قريهاى در مشرق آن شهر رفت و خطيب آنجا شد به مذهب شافعى گرويد. سپس به مجيدل رفت و در آنجا براى بار دوم همسر اختيار كرد و فرزندانى يافت. او كه بزرگترين پسر خود به نام اسماعيل را پيشتر از دست داده بود، آخرين فرزند خود را به ياد او اسماعيل نام گذاشت و در خردسالىِ همين اسماعيل در مجيدل درگذشت (همان، 31/14-32). | '''ابن كثير، عمادالدين ابوالفداء اسماعيل بن عمر بن كثير قرشى'''(701-774 ق1302/-1373 م)، مورخ، مفسّر و محدّث مشهور شافعى. در قريۀ مجيدل يا مجدل (حسينى، 57؛خطراوى، 31/14-32) از قراى بصرى نزديك دمشق زاده شد و از اين رو او را بصروى نيز خواندهاند. نسبت «بصرى» كه در برخى مآخذ (مثلا ابن عماد، 231/6) آمده، ظاهرا بصرىّ به جاى بصروى است. دربارۀ تاريخ تولد و نام نياكانش ميان نويسندگان اختلاف است (ابن قاضى شهبه، طبقات، 113/3؛طهطاوى، 157). اگر چه او خود در اين باره اطلاعاتى بر جاى گذاشته (البداية، 21/14، 31) كه البته محل اعتماد است، اشكالاتى در ضبط برخى از اين نامها ديده مىشود كه ناشى از بى دقتى كاتبان نسخههاى آثار اوست. پدر او شهابالدين ابوحفص عمر (ح 640- جمادى الاول 703 ق1242/-دسامبر 1303 م) در آغاز مذهب حنفى داشت و پس از آنكه از بصرى به قريهاى در مشرق آن شهر رفت و خطيب آنجا شد به مذهب شافعى گرويد. سپس به مجيدل رفت و در آنجا براى بار دوم همسر اختيار كرد و فرزندانى يافت. او كه بزرگترين پسر خود به نام اسماعيل را پيشتر از دست داده بود، آخرين فرزند خود را به ياد او اسماعيل نام گذاشت و در خردسالىِ همين اسماعيل در مجيدل درگذشت (همان، 31/14-32). | ||
سرپرستى اسماعيل را پس از پدر، برادر بزرگتر كمالالدين عبدالوهاب بر عهده گرفت و او در | سرپرستى اسماعيل را پس از پدر، برادر بزرگتر كمالالدين عبدالوهاب بر عهده گرفت و او در 707ق افراد خانواده را به دمشق كوچاند. اسماعيل در سايۀ توجه برادر در دمشق-كه در اين روزگار با مدارس متعددش، همچون قاهره، خاصه پس از سقوط بغداد، مركزيت علمى يافته بود-به كسب علم پرداخت (همان، 32/14). | ||
استادان او، بسيار و از سرشناسترين دانشمندان آن عصر دمشق بودند. وى در آثار خود از برخى از آنان نام برده است (همان، /14جم). | استادان او، بسيار و از سرشناسترين دانشمندان آن عصر دمشق بودند. وى در آثار خود از برخى از آنان نام برده است (همان، /14جم). | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
-علمالدين ابومحمد قاسم برزالى شافعى، محدث و مورخ شام (ابن كثير، همان، 185/14-186) كه ابن كثير افزون بر شاگردى نزد او، تأليف استاد را در تاريخ شام تا پايان 738 ق1338/ م در آخر تاريخ خود نقل كرده و حوادث پس از آن را چون ذيلى بر نوشتۀ استاد افزوده است (همان، 183/14)؛نيز ابن حجر (الدرر، 445/1) از برخى ديگر از مشايخ و استادان مصرى او نام برده است. | -علمالدين ابومحمد قاسم برزالى شافعى، محدث و مورخ شام (ابن كثير، همان، 185/14-186) كه ابن كثير افزون بر شاگردى نزد او، تأليف استاد را در تاريخ شام تا پايان 738 ق1338/ م در آخر تاريخ خود نقل كرده و حوادث پس از آن را چون ذيلى بر نوشتۀ استاد افزوده است (همان، 183/14)؛نيز ابن حجر (الدرر، 445/1) از برخى ديگر از مشايخ و استادان مصرى او نام برده است. | ||
ابن كثير به سبب زندگى طولانى در دمشق و اشتغال در آنجا به شدت تحت تأثير اين محيط قرار گرفت (نك: لائوست، 43). او غير از تأليف و تصنيف، به كار وعظ و تدريس و ادارۀ بعضى مراكز آموزش علوم دينى نيز مشغول بود. از همۀ اشتغالات او در امور اجتماعى آگاهى نداريم، جز آنكه مىدانيم او نخستين خطبۀ خود را در مسجد جامع جديد شهر مزّه در محرم 746 در زمان حكومت امير سيفالدين يلبغا بر دمشق ايراد كرد (ابن كثير، همان، 216/14) و مدتى بعد (748 ق) در زمان حكومت ارغون شاه بر آن شهر، در پى درگذشت استادش [[ذهبى]]، به تدريس حديث در مدرسۀ ام صالح پرداخت (همان، 225/14) كه مهمترين مجلس درس او بود. پس از مرگ تقىالدين سبكى در | ابن كثير به سبب زندگى طولانى در دمشق و اشتغال در آنجا به شدت تحت تأثير اين محيط قرار گرفت (نك: لائوست، 43). او غير از تأليف و تصنيف، به كار وعظ و تدريس و ادارۀ بعضى مراكز آموزش علوم دينى نيز مشغول بود. از همۀ اشتغالات او در امور اجتماعى آگاهى نداريم، جز آنكه مىدانيم او نخستين خطبۀ خود را در مسجد جامع جديد شهر مزّه در محرم 746 در زمان حكومت امير سيفالدين يلبغا بر دمشق ايراد كرد (ابن كثير، همان، 216/14) و مدتى بعد (748 ق) در زمان حكومت ارغون شاه بر آن شهر، در پى درگذشت استادش [[ذهبى]]، به تدريس حديث در مدرسۀ ام صالح پرداخت (همان، 225/14) كه مهمترين مجلس درس او بود. پس از مرگ تقىالدين سبكى در 756ق مدت كوتاهى رياست دار الحديث اشرفيه به وى واگذار شد (ابن قاضى شهبه، طبقات، 114/3). او خود از آغاز درس تفسيرش در مسجد جامع دمشق در شوال 767) خبر داده است (همان، 321/14). | ||
گذشته از آن، ابن كثير به سبب شهرت در علوم دينى در برخى از محاكمات و اختلافات دينى و م[[ذهبى]] و سياسى شركت داشت (مثلا نك:همان، 189/14-190، 245، 259، 281، 316-319). | گذشته از آن، ابن كثير به سبب شهرت در علوم دينى در برخى از محاكمات و اختلافات دينى و م[[ذهبى]] و سياسى شركت داشت (مثلا نك:همان، 189/14-190، 245، 259، 281، 316-319). | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
ابن كثير از نمايندگان احياى عقيدۀ دينى در سدۀ | ابن كثير از نمايندگان احياى عقيدۀ دينى در سدۀ 8ق است. استوارى عقيده و استمرار عمل او را در 30 سال آخر عمرش با تشنجات سياسى حاكم بر مصر و سوريه در آن زمان ناهماهنگ دانستهاند (لائوست، 63). شايد بهتر است گفته شود كه ابن كثير چارۀ آن پراكندگيها و آشفتگيها را در همان بازگشت به اصل عقيدۀ دينى همراه با عمل مىدانست. گرايش ابن كثير به سلفيّه از شيفتگى او به عمل [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تيميه]] پيداست (مثلا نك: البداية، 34/14، 36). | ||
موضع ابن كثير در برابر مخالفان م[[ذهبى]]، نسبت به موضع او در برابر غير مسلمانان، سختگيرانهتر به نظر مىآيد. ضديت او با شيعيان در هر مناسبتى خودنمايى مىكند (مثلا نك: همان، 248/6، 172/8، 309/9، 15/11، 4/12، 310/14). اگر چه وى از امامان شيعه با احترام ياد كرده (همان، 309/9)، اما پس از ذكر روايت منسوب به پيامبر(ص) در مورد امامان دوازدهگانه و نسبت قريشى آنان يادآور شده كه اين دوازده امام آنانى نيستند كه شيعيان بر امامتشان گردن نهادهاند (همان، 248/6). همچنين در مورد علماى شيعه، با آنكه از شأن و اثر ايشان ياد كرده، ولى تشيع آنان را موجب كاهش اعتبارشان دانسته (مثلا همان، 233/6، 19/8-20، 231). ابن كثير با وجود ذكر تراجم احترام آميزى از سران صوفيه (مثلا نك: همان، 13/11، 106)، اعتقاد بعضى از آنان را چون بايزيد بسطامى فاسد مىدانست (همان، 35/11). وى كسانى چون [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] را به سبب عدم اعتقاد به قياس و نگرشى كه دربارۀ صفات خداوند داشت (همان، 92/12) و نيز [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] را به دليل اعتقاد به معاد روحانى (همان، 224/11) مستوجب لعن و سرزنش مىدانست. | موضع ابن كثير در برابر مخالفان م[[ذهبى]]، نسبت به موضع او در برابر غير مسلمانان، سختگيرانهتر به نظر مىآيد. ضديت او با شيعيان در هر مناسبتى خودنمايى مىكند (مثلا نك: همان، 248/6، 172/8، 309/9، 15/11، 4/12، 310/14). اگر چه وى از امامان شيعه با احترام ياد كرده (همان، 309/9)، اما پس از ذكر روايت منسوب به پيامبر(ص) در مورد امامان دوازدهگانه و نسبت قريشى آنان يادآور شده كه اين دوازده امام آنانى نيستند كه شيعيان بر امامتشان گردن نهادهاند (همان، 248/6). همچنين در مورد علماى شيعه، با آنكه از شأن و اثر ايشان ياد كرده، ولى تشيع آنان را موجب كاهش اعتبارشان دانسته (مثلا همان، 233/6، 19/8-20، 231). ابن كثير با وجود ذكر تراجم احترام آميزى از سران صوفيه (مثلا نك: همان، 13/11، 106)، اعتقاد بعضى از آنان را چون بايزيد بسطامى فاسد مىدانست (همان، 35/11). وى كسانى چون [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]] را به سبب عدم اعتقاد به قياس و نگرشى كه دربارۀ صفات خداوند داشت (همان، 92/12) و نيز [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] را به دليل اعتقاد به معاد روحانى (همان، 224/11) مستوجب لعن و سرزنش مىدانست. | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
===الف-چاپى=== | ===الف-چاپى=== | ||
#الاجتهاد فى طلب الجهاد. ابن كثير اين اثر را به درخواست امير منجك و براى تحريض مسلمانان به استوار داشتن مرزهاى دريايى شام در برابر هجوم فرنگان قبرس نوشت (بغدادى، هديه، 215/1؛لائوست، 69، 63، 62). کتاب الاجتهاد نخستين بار در | #الاجتهاد فى طلب الجهاد. ابن كثير اين اثر را به درخواست امير منجك و براى تحريض مسلمانان به استوار داشتن مرزهاى دريايى شام در برابر هجوم فرنگان قبرس نوشت (بغدادى، هديه، 215/1؛لائوست، 69، 63، 62). کتاب الاجتهاد نخستين بار در 1347ق در قاهره و بار ديگر در 1401ق در بيروت به كوشش ع. ع. عسيلان به طبع رسيده است (ابوملحم، «ث-خ»). مؤلف در اين اثر ضمن استفاده از آيات و احاديث مربوط به جهاد، به پيشينۀ درگيريهاى ميان مسلمانان و مسيحيان صليبى و چگونگى جنگ مسلمانان در عصر رسالت و خلافت تا زمان زندگى خود پرداخته است (همو، «خ»). | ||
#احاديث التوحيد و الرد على الشرك، كه در حاشيۀ جامع البيان معين بن صافى در | #احاديث التوحيد و الرد على الشرك، كه در حاشيۀ جامع البيان معين بن صافى در 1297ق در دهلى چاپ شده است /49. GAL, S, II محتمل است كه اين اثر همان رسالة فى احاديث الاشراك موجود در بغداد باشد (نك: جبورى، 118). | ||
#اختصار علوم الحديث، كه در آن مقدمۀ المصطلح ابن صلاح را مختصر كرده است. اين کتاب در مكه در | #اختصار علوم الحديث، كه در آن مقدمۀ المصطلح ابن صلاح را مختصر كرده است. اين کتاب در مكه در 1355ق به تصحيح محمد عبدالرزاق حمزه، و در 1355ق به تصحيح احمد محمد شاكر چاپ شده است. مصحح اخير بار ديگر آن را با شرح و تنقيح با عنوان الباعث الحثيث، شرح اختصار علوم الحديث در قاهره (1370 ق) و در بيروت (1403 ق) منتشر كرده است (ابوملحم، «خ»). نسخهاى كه بروكلمان با نام مختصر علومالدين ياد كرده /441 GAL, I، مربوط به همين اثر است. | ||
#تفسير القرآن العظيم، كه ابن كثير خود در البداية به آن اشاره كرده است (مثلا 23/1، 34، 37/5، 39). به گفتۀ [[سيوطى]] تفسيرى به شيوۀ آن نوشته نشده است (ص 361). [[شوکانی، محمد|شوكانى]] آن را از بهترين تفسيرها-اگر نه بهترين تفسير-گفته است (95/1). يكى از متأخران شيوۀ تفسير او را از شيوههاى ممتاز دانسته است (محمود، 223). روش مؤلف در اين اثر مفصل ده جزئى، تفسير قرآن با خود قرآن، پس از آن با حديث و بعد اقوال صحابه بوده و از آوردن اسرائيليات جز به عنوان استشهاد-نه براى استناد-دورى جسته است (تفسير، 3/1-4). لائوست به خطا آن را بسيار مقدماتى و اساسا مبتنى بر فقه اللغه و به اسلوبى مىداند كه [[سيوطى]] بعدها آن را در تفسير خود به كار بست (دانشنامه)، در حالى كه شاكر آن را بهترين و دقيقترين تفسيرها پس از تفسير [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] مىيابد (5/1). به كار گرفتن احاديث در اين تفسير چنان است كه از اين اثر، جز تفسير، يك راهنماى حديث با نقد اسناد و متن آن و تميز حديث صحيح از غير آن مىسازد (همو، 6). متن كامل اين اثر در نيمۀ نخست سدۀ 14 ق، 3 بار در مصر در هامش تفسيرهاى ديگر يا جداگانه چاپ شده و از آن پس چاپهاى غير انتقادى متعددى از آن به عمل آمده است. در ربع آخر همان سده نيز 3 منتخب از اين اثر طبع شده است: عمدة التفسير عن الحافظ ابن كثير، به كوشش احمد محمد شاكر، قاهره، 1376 ق، در 5 ج؛ تيسير العلى القدير لاختصار تفسير ابن كثير، به كوشش م. ن. الرفاعى، بيروت، 1392 ق، در 4 ج، مختصر تفسير ابن كثير، به كوشش م. ع.الصابونى، بيروت، 1393 ق، در 3 ج. | #تفسير القرآن العظيم، كه ابن كثير خود در البداية به آن اشاره كرده است (مثلا 23/1، 34، 37/5، 39). به گفتۀ [[سيوطى]] تفسيرى به شيوۀ آن نوشته نشده است (ص 361). [[شوکانی، محمد|شوكانى]] آن را از بهترين تفسيرها-اگر نه بهترين تفسير-گفته است (95/1). يكى از متأخران شيوۀ تفسير او را از شيوههاى ممتاز دانسته است (محمود، 223). روش مؤلف در اين اثر مفصل ده جزئى، تفسير قرآن با خود قرآن، پس از آن با حديث و بعد اقوال صحابه بوده و از آوردن اسرائيليات جز به عنوان استشهاد-نه براى استناد-دورى جسته است (تفسير، 3/1-4). لائوست به خطا آن را بسيار مقدماتى و اساسا مبتنى بر فقه اللغه و به اسلوبى مىداند كه [[سيوطى]] بعدها آن را در تفسير خود به كار بست (دانشنامه)، در حالى كه شاكر آن را بهترين و دقيقترين تفسيرها پس از تفسير [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]] مىيابد (5/1). به كار گرفتن احاديث در اين تفسير چنان است كه از اين اثر، جز تفسير، يك راهنماى حديث با نقد اسناد و متن آن و تميز حديث صحيح از غير آن مىسازد (همو، 6). متن كامل اين اثر در نيمۀ نخست سدۀ 14 ق، 3 بار در مصر در هامش تفسيرهاى ديگر يا جداگانه چاپ شده و از آن پس چاپهاى غير انتقادى متعددى از آن به عمل آمده است. در ربع آخر همان سده نيز 3 منتخب از اين اثر طبع شده است: عمدة التفسير عن الحافظ ابن كثير، به كوشش احمد محمد شاكر، قاهره، 1376 ق، در 5 ج؛ تيسير العلى القدير لاختصار تفسير ابن كثير، به كوشش م. ن. الرفاعى، بيروت، 1392 ق، در 4 ج، مختصر تفسير ابن كثير، به كوشش م. ع.الصابونى، بيروت، 1393 ق، در 3 ج. | ||
#السيرة، كه به گفتۀ خود ابن كثير اثرى مستقل و به دو صورت مختصر و مفصل بوده است (خطراوى، 50). ابن قاضى شهبه اثرى با عنوان سيرة صغيرة به ابن كثير نسبت داده است (طبقات، 114/3). بغدادى نيز اثرى را با نام الفصول فى سيرة الرسول از ابن كثير دانسته است (ايضاح، 194/2). محتواى اين اثر همان مطالب «کتاب سيرة رسول الله» در [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهاية]] ابن كثير است. اين اثر نخستين بار در | #السيرة، كه به گفتۀ خود ابن كثير اثرى مستقل و به دو صورت مختصر و مفصل بوده است (خطراوى، 50). ابن قاضى شهبه اثرى با عنوان سيرة صغيرة به ابن كثير نسبت داده است (طبقات، 114/3). بغدادى نيز اثرى را با نام الفصول فى سيرة الرسول از ابن كثير دانسته است (ايضاح، 194/2). محتواى اين اثر همان مطالب «کتاب سيرة رسول الله» در [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية و النهاية]] ابن كثير است. اين اثر نخستين بار در 1357ق با عنوان الفصول فى اختصار سيرة الرسول در قاهره چاپ شد (دليل الکتاب المصرى، 377)، 6. فضائل القرآن، اول بار به پيوست تفسير او در 1343-1347ق در مصر چاپ شده است. | ||
===ب-خطى=== | ===ب-خطى=== | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
#تحفة الطالب بمعرفة احاديث مختصر ابن الحاجب. نسخهاى از آن در کتابخانۀ فيض الله افندى وجود دارد (سيد، همان، 66/1). ابن قاضى شهبه از اين اثر با عبارت: «و خرج الاحاديث الواقعة فى مختصر الحاجب» ياد كرده است (طبقات، 114/3)؛ | #تحفة الطالب بمعرفة احاديث مختصر ابن الحاجب. نسخهاى از آن در کتابخانۀ فيض الله افندى وجود دارد (سيد، همان، 66/1). ابن قاضى شهبه از اين اثر با عبارت: «و خرج الاحاديث الواقعة فى مختصر الحاجب» ياد كرده است (طبقات، 114/3)؛ | ||
#التكميل فى الجرح و التعديل و معرفة الثقات و الضعفاء و المجاهيل، كه مختصر تهذيب الكمال مزّى با افزودن قسمتى از ميزان الاعتدال [[ذهبى]] است (همانجا). نسخهاى عكسى از ج 9 (آخر) آن در 2 مجلد در دار الكتب مصر (سيد، خطى، 180/1) نگهدارى مىشود، | #التكميل فى الجرح و التعديل و معرفة الثقات و الضعفاء و المجاهيل، كه مختصر تهذيب الكمال مزّى با افزودن قسمتى از ميزان الاعتدال [[ذهبى]] است (همانجا). نسخهاى عكسى از ج 9 (آخر) آن در 2 مجلد در دار الكتب مصر (سيد، خطى، 180/1) نگهدارى مىشود، | ||
#جامع المسانيد و السنن الهادى لاقوم سنن، كه ابن قاضى شهبه (همانجا) با عبارت «کتاب فى جمع المسانيد العشرة» از آن نام برده است. كاملترين نسخۀ اين کتاب در دار الكتب مصر موجود است (سيد، فهرس، 76/1). نسخههايى از اجزاى ديگر اين اثر در قاهره (ازهريه، 469/1)، بغداد (طلس، 39) برلين (آلوارت، /151 II) و مغرب (مجموعة مختارة، 21/1-22) وجود دارد. به نظر شاكر (35/1)، ابن كثير اين تأليف را به پايان نبرده است، اما به عقيدۀ خطراوى و متو (ص 52) در اجزاى موجود اين اثر اشاراتى هست كه اتمام اين نوشته را در | #جامع المسانيد و السنن الهادى لاقوم سنن، كه ابن قاضى شهبه (همانجا) با عبارت «کتاب فى جمع المسانيد العشرة» از آن نام برده است. كاملترين نسخۀ اين کتاب در دار الكتب مصر موجود است (سيد، فهرس، 76/1). نسخههايى از اجزاى ديگر اين اثر در قاهره (ازهريه، 469/1)، بغداد (طلس، 39) برلين (آلوارت، /151 II) و مغرب (مجموعة مختارة، 21/1-22) وجود دارد. به نظر شاكر (35/1)، ابن كثير اين تأليف را به پايان نبرده است، اما به عقيدۀ خطراوى و متو (ص 52) در اجزاى موجود اين اثر اشاراتى هست كه اتمام اين نوشته را در 763ق مىنماياند. در اين اثر احاديث كتب سته و [[مسند الإمام أحمد بن حنبل|مسند احمد بن حنبل]]، البزار، ابويعلى و ابن ابى شيبه به ترتيب الفبايى نام راويان آنها تدوين شده است (شاكر، همانجا). به گفتۀ ابن حجر اين كار بزرگ ابن كثير تكملهاى بر نوشتۀ شمسالدين ابن المحب، معروف به صامت بود (نك: انباء، 47/1)؛ | ||
#طبقات الشافعية، كه ابن قاضى شهبه از آن ياد كرده و گفته است: چون در طبقات ابن كثير زوايدى يافتم، به تأليف کتاب طبقات خود پرداختم (طبقات، 114/3). نسخهاى از آن حاوى اجازهاى به خط ابن كثير به قليوبى شافعى در | #طبقات الشافعية، كه ابن قاضى شهبه از آن ياد كرده و گفته است: چون در طبقات ابن كثير زوايدى يافتم، به تأليف کتاب طبقات خود پرداختم (طبقات، 114/3). نسخهاى از آن حاوى اجازهاى به خط ابن كثير به قليوبى شافعى در 746ق در کتابخانۀ كتانى رباط و نسخۀ دومى از همان اثر به خط مشرقى وجود دارد (مجلة معهد، 5 (1) 184/، 188). نسخههاى ديگرى از اين اثر در چستربيتى (آربرى، 61) و تونس شناسايى شده است (فهرس المخطوطات المصورة، 311/1-313). نسخۀ چستر بيتى با عنوان طبقات الفقهاء الشافعين و داراى تاريخ جمادى الآخر 749 (مكه) است. عفيفالدين ابن جمالالدين مظفرى تراجم ديگرى بر آن افزوده است؛ | ||
#مسند الفاروق اميرالمؤمنين ابى حفص عمر بن الخطاب. نسخهاى از آن كه ظاهرا دست نوشتۀ مؤلف است، در مصر نگهدارى مىشود (تيموريه، 324/2). احتمالا اين اثر قسمتى از همان کتابى است كه [[سيوطى]] (ص 361) با نام مسند الشيخين از آن ياد كرده است؛ | #مسند الفاروق اميرالمؤمنين ابى حفص عمر بن الخطاب. نسخهاى از آن كه ظاهرا دست نوشتۀ مؤلف است، در مصر نگهدارى مىشود (تيموريه، 324/2). احتمالا اين اثر قسمتى از همان کتابى است كه [[سيوطى]] (ص 361) با نام مسند الشيخين از آن ياد كرده است؛ | ||
#احكام التنبيه (بغدادى، هديه، 215/1) يا الاحكام على ابواب التنبيه، كه ابن كثير آن را در خردسالى نوشته است (ابن قاضى شهبه، همانجا؛داوودى، 110/1) و به گفتۀ خودش در البداية (125/12) شرحى بر التنبيه ابواسحاق شيرازى و شامل ترجمۀ مفصلى از آن فقيه شافعى است؛ | #احكام التنبيه (بغدادى، هديه، 215/1) يا الاحكام على ابواب التنبيه، كه ابن كثير آن را در خردسالى نوشته است (ابن قاضى شهبه، همانجا؛داوودى، 110/1) و به گفتۀ خودش در البداية (125/12) شرحى بر التنبيه ابواسحاق شيرازى و شامل ترجمۀ مفصلى از آن فقيه شافعى است؛ |
ویرایش