۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
وى در مقدمه تفسير به انگيزه تأليف تفسير اشاره مىكند و مىگويد: از نوجوانى نزد اساتيد، تفسير قرآن مىآموختم. فضاى فكرى آن زمان بيشتر به روش تفسير روايى اهلسنت گرايش داشت. اين شيوه، شهرستانى معناگرا را سيراب نمىكند. از اينرو از تفسير ظاهرى به تفسير باطنى روى آورد. تفسير باطنى را درياى عميقى يافت كه پايان ندارد. وى براى ورود به اين عمق دو راه پيشرو داشت. يكى توسل به فلسفه و حكمت و حال آنكه مىدانست كه آن شايستگى رسيدن به عمق قرآن را ندارد. اگر چه مدتى نيز آنرا آزمود.ديگر بهدست آمدن سفينهاى كه بتواند بدان به اعماق قرآن برسد. اين سفينه همانگونه كه از شواهد پيداست، علوم و معارف آل محمد(ص) است. وى حديث سفينه را در تفسير آورده و متذكر شده كه سرگردانى مسلمانان بهطور عموم و مفسران و متكلمان به شكل خاص بهخاطر پيروى نكردن از اهل بيت(ع) است. او مىگويد: تحول فكرى تفسيرى را مديون استاد ابوالقاسم انصارى است. اوست كه شهرستانى را با اسرار نهانى و مبانى استوار دانش تفسيرى از لابهلاى احاديث ائمه (ع)آشنا كرد. از اشارات وى روشن مىشود كه او به خاطر جو مخالفت با ائمه(ع)نتوانسته يكدوره تفسير كامل بر مبناى معارف اهل بيت(ع)نزد استاد انصارى بياموزد؛ زيرا اين معارف دشمنان زيادى داشت و آنرا از دسترس مخالفان پنهان مىكردند. شهرستانى انگيزه تأليف تفسير را به عبارت ديگر چنين بازگو مىكند: هنگامى كه به دنبال كشتى نجات بودم، دريافتم كه يا آنرا غاصبى غصب و يا عالمى سوراخ كرده است.با بيان اين مطلب، به داستان سوراخ كردن كشتى درويشان بهدست خضر از ترس غصب پادشاه جور، اشاره مىكند و مىخواهد بگويد كه آزادانه نمىتوانسته به علوم و حقايق اهل بيت بهطور كامل دست بيابد. پس از آن، تلاش پىگير خود را براى دستيابى به آن ابراز مىدارد. | وى در مقدمه تفسير به انگيزه تأليف تفسير اشاره مىكند و مىگويد: از نوجوانى نزد اساتيد، تفسير قرآن مىآموختم. فضاى فكرى آن زمان بيشتر به روش تفسير روايى اهلسنت گرايش داشت. اين شيوه، شهرستانى معناگرا را سيراب نمىكند. از اينرو از تفسير ظاهرى به تفسير باطنى روى آورد. تفسير باطنى را درياى عميقى يافت كه پايان ندارد. وى براى ورود به اين عمق دو راه پيشرو داشت. يكى توسل به فلسفه و حكمت و حال آنكه مىدانست كه آن شايستگى رسيدن به عمق قرآن را ندارد. اگر چه مدتى نيز آنرا آزمود.ديگر بهدست آمدن سفينهاى كه بتواند بدان به اعماق قرآن برسد. اين سفينه همانگونه كه از شواهد پيداست، علوم و معارف آل محمد(ص) است. وى حديث سفينه را در تفسير آورده و متذكر شده كه سرگردانى مسلمانان بهطور عموم و مفسران و متكلمان به شكل خاص بهخاطر پيروى نكردن از اهل بيت(ع) است. او مىگويد: تحول فكرى تفسيرى را مديون استاد ابوالقاسم انصارى است. اوست كه شهرستانى را با اسرار نهانى و مبانى استوار دانش تفسيرى از لابهلاى احاديث ائمه(ع)آشنا كرد. از اشارات وى روشن مىشود كه او به خاطر جو مخالفت با ائمه(ع)نتوانسته يكدوره تفسير كامل بر مبناى معارف اهل بيت(ع)نزد استاد انصارى بياموزد؛ زيرا اين معارف دشمنان زيادى داشت و آنرا از دسترس مخالفان پنهان مىكردند. شهرستانى انگيزه تأليف تفسير را به عبارت ديگر چنين بازگو مىكند: هنگامى كه به دنبال كشتى نجات بودم، دريافتم كه يا آنرا غاصبى غصب و يا عالمى سوراخ كرده است.با بيان اين مطلب، به داستان سوراخ كردن كشتى درويشان بهدست خضر از ترس غصب پادشاه جور، اشاره مىكند و مىخواهد بگويد كه آزادانه نمىتوانسته به علوم و حقايق اهل بيت بهطور كامل دست بيابد. پس از آن، تلاش پىگير خود را براى دستيابى به آن ابراز مىدارد. | ||
مىگويد: كسى كه كنار بيابان خوشيمن در بقعه مبارك بود از درخت پاكيزه ندايم كرد كه اى مؤمنان از خدا پرهيز كنيد و با راستگويان باشيد ...<ref>توبه119</ref>اين بود كه به جستجوى راستگويان چون عاشق دلداده پرداختم. پس از چندى به كسى برخورد مىكند كه او را به معارف اهل بيت پيامبر(ص) راهنمايى مىكند. مىگويد:بندهاى از بندگان صالح خدا را يافتم، همانگونه كه موسى و يوشع خضر را يافتند. راه هاى ظاهرى و باطن، مدارج تضاد و ترتيب وجه عموم و خصوص و حكم ملك و ملكوت را آموختم و سيراب شدم.معارفى را كه وى از اين بنده صالح خدا آموخته، مهمترين انگيزه تأليف تفسير وى بهشمار مىآيد. اين معارف همان مطالبى است كه در تفسير به عنوان «اسرار» آمده است. خلاصه انگيزه او تعمق در فهم قرآن از لابهلاى علوم و معارف اهل بيت(ع) است. | مىگويد: كسى كه كنار بيابان خوشيمن در بقعه مبارك بود از درخت پاكيزه ندايم كرد كه اى مؤمنان از خدا پرهيز كنيد و با راستگويان باشيد ...<ref>توبه119</ref>اين بود كه به جستجوى راستگويان چون عاشق دلداده پرداختم. پس از چندى به كسى برخورد مىكند كه او را به معارف اهل بيت پيامبر(ص) راهنمايى مىكند. مىگويد:بندهاى از بندگان صالح خدا را يافتم، همانگونه كه موسى و يوشع خضر را يافتند. راه هاى ظاهرى و باطن، مدارج تضاد و ترتيب وجه عموم و خصوص و حكم ملك و ملكوت را آموختم و سيراب شدم.معارفى را كه وى از اين بنده صالح خدا آموخته، مهمترين انگيزه تأليف تفسير وى بهشمار مىآيد. اين معارف همان مطالبى است كه در تفسير به عنوان «اسرار» آمده است. خلاصه انگيزه او تعمق در فهم قرآن از لابهلاى علوم و معارف اهل بيت(ع) است. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۱۸: | ||
1-به آثار شهرستانى رجوع شده تا اسلوب و روش بيان مطالبش فهميده شود. موضوعات مشترك آثار با تفسير، مورد بررسى قرار گرفت تا از اين راه ابهام عبارت مغلوط برطرف گردد. 2-موارد پاكشده يا كلمات افتاده را با تلاش فراوان با حدس پيدا كرديم و داخل قلاب[] نهاديم تا از متن جدا باشد. 3-كلمات غلط را درست كرديم و اصل را در پاورقى آورديم. موارد مشكوك را به حال خود گذاشتيم و با كلمه كذا به آنها اشاره كرديم و نظر درست احتمالى خود را در پاورقى آورديم. 4-اعلام را تصحيح كريدم و شرححال مختصرى از مصادر مهم براى آنها آورديم. 5-احاديث و روايات را تا آنجا كه توانستيم از مصادر استخراج كرديم. 6-دستهبندى آيات تفسيرى را قبل از تفسير بهطور كامل ذكر كرديم. 7-تداخل آيات را مرتب كرديم و آنها را در پاورقى متذكر شديم. 8-عباراتى كه برخلاف عقيده مفسر بود، در پاورقى توضيح داديم. 9-عناوين زيادى در هامش را حذف كرديم. بعضى را يكجا آورديم و هرجا نياز بود افزوديم. همه را در پاورقى تذكر داديم. 10-وى در مقدمه ابهام بعضى از موضوعات اسرار را توضيح داده است. براى توضيح بيشتر سخنرانى فارسى وى در خوارزم رابه عربى ترجمه كرده و در پايان تفسير آورديم. 11-چون شهرستانى روايت را فقط از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نقل كرده، ما آنها و نظاير آنها را از ساير ائمه (ع)نقل نموديم و از آن نتايجى گرفتيم. | 1-به آثار شهرستانى رجوع شده تا اسلوب و روش بيان مطالبش فهميده شود. موضوعات مشترك آثار با تفسير، مورد بررسى قرار گرفت تا از اين راه ابهام عبارت مغلوط برطرف گردد. 2-موارد پاكشده يا كلمات افتاده را با تلاش فراوان با حدس پيدا كرديم و داخل قلاب[] نهاديم تا از متن جدا باشد. 3-كلمات غلط را درست كرديم و اصل را در پاورقى آورديم. موارد مشكوك را به حال خود گذاشتيم و با كلمه كذا به آنها اشاره كرديم و نظر درست احتمالى خود را در پاورقى آورديم. 4-اعلام را تصحيح كريدم و شرححال مختصرى از مصادر مهم براى آنها آورديم. 5-احاديث و روايات را تا آنجا كه توانستيم از مصادر استخراج كرديم. 6-دستهبندى آيات تفسيرى را قبل از تفسير بهطور كامل ذكر كرديم. 7-تداخل آيات را مرتب كرديم و آنها را در پاورقى متذكر شديم. 8-عباراتى كه برخلاف عقيده مفسر بود، در پاورقى توضيح داديم. 9-عناوين زيادى در هامش را حذف كرديم. بعضى را يكجا آورديم و هرجا نياز بود افزوديم. همه را در پاورقى تذكر داديم. 10-وى در مقدمه ابهام بعضى از موضوعات اسرار را توضيح داده است. براى توضيح بيشتر سخنرانى فارسى وى در خوارزم رابه عربى ترجمه كرده و در پايان تفسير آورديم. 11-چون شهرستانى روايت را فقط از [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] نقل كرده، ما آنها و نظاير آنها را از ساير ائمه(ع)نقل نموديم و از آن نتايجى گرفتيم. | ||
12-شماره صفحات نسخه خطى را در متن ذكر كرديم. 13-فقرات و صفحاتى كه جابهجا شده بود به جاى اصلى خود برگردانديم و در پاورقى تذكر داديم. | 12-شماره صفحات نسخه خطى را در متن ذكر كرديم. 13-فقرات و صفحاتى كه جابهجا شده بود به جاى اصلى خود برگردانديم و در پاورقى تذكر داديم. |
ویرایش