پرش به محتوا

میبدی، حسین بن معین‌الدین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين'
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیه‌السلام')
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
خط ۳۹: خط ۳۹:




'''حسين بن معين الدين على ميبدى يزدى'''، ملقب به كمال الدين و متخلص به منطقى در ميبد يزد زاده شد، در منابع به تاريخ ولادت او اشاره نشده است.
'''حسين بن معينالدين على ميبدى يزدى'''، ملقب به كمالالدين و متخلص به منطقى در ميبد يزد زاده شد، در منابع به تاريخ ولادت او اشاره نشده است.


پدرش، معين الدين جمال بن جلال الدين محمد، مشهور به معلم يزدى، متوفى به سال 789، نزد قاضى عضد الدين ايجى، صاحب كتاب مواقف، تلمذ كرده بود و كتاب مواهب الهى در تاريخ آل مظفر كه به نثر مصنوع و ناشيانه نگارش يافته از جمله تأليفات اوست.
پدرش، معينالدين جمال بن جلالالدين محمد، مشهور به معلم يزدى، متوفى به سال 789، نزد قاضى عضدالدين ايجى، صاحب كتاب مواقف، تلمذ كرده بود و كتاب مواهب الهى در تاريخ آل مظفر كه به نثر مصنوع و ناشيانه نگارش يافته از جمله تأليفات اوست.


ميبدى در آغاز جوانى براى تحصيل به شيراز كه از مراكز علمى آن دوران بود عزيمت كرد و نزد استادان آن ديار، از جمله جلال الدين دوانى، در علوم و فنون مختلف معقول و منقول، مانند فقه، منطق، هيئت، فلسفه و كلام، كسب دانش كرد. در سخن منظوم نيز دستى داشته و به «منطقى» تخلص مى كرده است.  
ميبدى در آغاز جوانى براى تحصيل به شيراز كه از مراكز علمى آن دوران بود عزيمت كرد و نزد استادان آن ديار، از جمله جلالالدين دوانى، در علوم و فنون مختلف معقول و منقول، مانند فقه، منطق، هيئت، فلسفه و كلام، كسب دانش كرد. در سخن منظوم نيز دستى داشته و به «منطقى» تخلص مى كرده است.  


او خود در يكى از منشآت به بيان شمه‌اى از فضل و دانش خويش می‌پردازد و مى‌گويد: «هيچ علمى از علوم عقلى و نقلى نيست كه كتب مشكل آن بى‌مطالعه نتوانم گفت، و هيچ جوهر از جواهر دانش نيست كه كنه آن را به الماس تفكر نمى توانم سفت، چون دل متوجه به مطلعى عالى است و دماغ از سوداى غير آن خالى است، هرگز تفاخر به آن علوم ندارم و خود را در سلك جاهلان مى شمارم.»
او خود در يكى از منشآت به بيان شمه‌اى از فضل و دانش خويش می‌پردازد و مى‌گويد: «هيچ علمى از علوم عقلى و نقلى نيست كه كتب مشكل آن بى‌مطالعه نتوانم گفت، و هيچ جوهر از جواهر دانش نيست كه كنه آن را به الماس تفكر نمى توانم سفت، چون دل متوجه به مطلعى عالى است و دماغ از سوداى غير آن خالى است، هرگز تفاخر به آن علوم ندارم و خود را در سلك جاهلان مى شمارم.»
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش