۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
يحيى ده ساله بود كه فرزانهاى پرهيزكار به نام شيخ ياسين بن يوسف مراكشى گذارش به قريه نوى افتاد و با ديدن يحيى، به استعداد و صفاى باطنش پى برد و پدرش را به آينده درخشان فرزندش نويد داد و به او توصيه كرد كه در تربيت و تعليم او سنگ تمام بگذارد. | يحيى ده ساله بود كه فرزانهاى پرهيزكار به نام شيخ ياسين بن يوسف مراكشى گذارش به قريه نوى افتاد و با ديدن يحيى، به استعداد و صفاى باطنش پى برد و پدرش را به آينده درخشان فرزندش نويد داد و به او توصيه كرد كه در تربيت و تعليم او سنگ تمام بگذارد. | ||
يحيى در دوازده سالگى، در سال 649ق. همراه پدرش براى تحصيل علم، عازم دمشق_ مركز علم و عالمان آن روزگار_ شد. او ابتدا به مجلس درس مفتى شام | يحيى در دوازده سالگى، در سال 649ق. همراه پدرش براى تحصيل علم، عازم دمشق_ مركز علم و عالمان آن روزگار_ شد. او ابتدا به مجلس درس مفتى شام تاجالدين عبدالرحمن بن ابراهيم بن ضياء فزارى معروف به فركاح (متوفاى 690ق) راه يافت اما چون در آنجا حجرهاى براى اقامت او نبود، پس از مدت كوتاهى به توصيهاستادش فركاح، به مدرسه رواحيه رفت و در محضر استاد اسحاق بن احمد مغربى (متوفاى 650ق) به تلمذ پرداخت. | ||
وى پس از دو سال اقامت و تحصيل در دمشق، با پدرش به حج رفت. سفر آنها حدود يك ماه و نيم به درازا كشيد و در تندرستى و حالات روحى وى تأثير به سزايى برجا گذارد. وى، همچنانكه خود نيز گفته است، پس از سكونت در مدرسه رواحيه، تمام وقت و توان خود را صرف تحصيل علم كرد و جديت سرسامآورى از خود نشان داد. | وى پس از دو سال اقامت و تحصيل در دمشق، با پدرش به حج رفت. سفر آنها حدود يك ماه و نيم به درازا كشيد و در تندرستى و حالات روحى وى تأثير به سزايى برجا گذارد. وى، همچنانكه خود نيز گفته است، پس از سكونت در مدرسه رواحيه، تمام وقت و توان خود را صرف تحصيل علم كرد و جديت سرسامآورى از خود نشان داد. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
وى از فقها و مجتهدين برجسته مذهب شافعى است و علما او را «نگارنده»، «پيراينده» و «ترتيبدهنده» مذهب شافعى دانستهاند. او در استنباط آراء فقهى خويش بيشتر به احاديث صحيح احتجاج مىكرده است. وى در شمار محدثين بزرگ قرار دارد و علماى حديث او را «حافظ» و آگاه به فنون رجال و انواع حديث معرفى كردهاند و بايد گفت كه شرح مقدمه صحيح مسلم و كتابهاى «الارشاد» و «التقريب» او تبحرش را در علم حديث به خوبى نشان مىدهند. وى در نقد روايات و تشخيص احاديث صحيح نيز كمنظير بوده است. او در علوم صرف، نحو و لغت هم از عالمان بزرگ عصر خويش است و «تهذيب الاسماء و اللغات» او شاهدى بر اين مدعا است. | وى از فقها و مجتهدين برجسته مذهب شافعى است و علما او را «نگارنده»، «پيراينده» و «ترتيبدهنده» مذهب شافعى دانستهاند. او در استنباط آراء فقهى خويش بيشتر به احاديث صحيح احتجاج مىكرده است. وى در شمار محدثين بزرگ قرار دارد و علماى حديث او را «حافظ» و آگاه به فنون رجال و انواع حديث معرفى كردهاند و بايد گفت كه شرح مقدمه صحيح مسلم و كتابهاى «الارشاد» و «التقريب» او تبحرش را در علم حديث به خوبى نشان مىدهند. وى در نقد روايات و تشخيص احاديث صحيح نيز كمنظير بوده است. او در علوم صرف، نحو و لغت هم از عالمان بزرگ عصر خويش است و «تهذيب الاسماء و اللغات» او شاهدى بر اين مدعا است. | ||
از جمله شاگردان او عبارتند از: علامه علاءالدين ابوالحسن على بن ابراهيم بن داود دمشقى معروف به ابن عطار، محمد بن ابوبكر ابراهيم بن عبدالرحمان بن نقيب، ابوالعباس احمد بن ابراهيم بن مصعب، محمد بن ابراهيم بن سعدالله بن جماعة، محمد بن عبدالخالق بن عثمان بن هرمز انصارى دمشقى، احمد بن محمد بن عباس بن جعوان، ابوالعباس احمد ضرير واسطى ملقب به خلال، اسماعيل بن ابراهيم بن سالم بن خباز، جبريل الكردى و | از جمله شاگردان او عبارتند از: علامه علاءالدين ابوالحسن على بن ابراهيم بن داود دمشقى معروف به ابن عطار، محمد بن ابوبكر ابراهيم بن عبدالرحمان بن نقيب، ابوالعباس احمد بن ابراهيم بن مصعب، محمد بن ابراهيم بن سعدالله بن جماعة، محمد بن عبدالخالق بن عثمان بن هرمز انصارى دمشقى، احمد بن محمد بن عباس بن جعوان، ابوالعباس احمد ضرير واسطى ملقب به خلال، اسماعيل بن ابراهيم بن سالم بن خباز، جبريل الكردى و امينالدين سالم بن ابى بدر. | ||
وى در علوم مختلف فقه، حديث، شرح حديث، مصطلح حديث، لغت، تراجم، توحيد و... داراى تأليفات بسيارى است و صفت برجسته نوشتههاى او وضوح، سادگى، روان بودن و صلابت تغيير مىباشد. برخى آثار او عبارتند از: | وى در علوم مختلف فقه، حديث، شرح حديث، مصطلح حديث، لغت، تراجم، توحيد و... داراى تأليفات بسيارى است و صفت برجسته نوشتههاى او وضوح، سادگى، روان بودن و صلابت تغيير مىباشد. برخى آثار او عبارتند از: |
ویرایش