پرش به محتوا

فرمانفرما، عبدالحسین میرزا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين'
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '')
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
خط ۳۹: خط ۳۹:
==خاندان==
==خاندان==


پدرش، فيروز ميرزا، ملقب به نصرت الدوله، پسر شانزدهم عباس ميرزاى نايب السلطنه و عموى ناصر الدين شاه بود. مادرش، شاهزاده حاجيه هما خانم، دختر بهمن ميرزا بهاء الدوله، پسر فتحعلى شاه و كوچك‌ترين فرزند خانواده بود.
پدرش، فيروز ميرزا، ملقب به نصرت الدوله، پسر شانزدهم عباس ميرزاى نايب السلطنه و عموى ناصرالدين شاه بود. مادرش، شاهزاده حاجيه هما خانم، دختر بهمن ميرزا بهاء الدوله، پسر فتحعلى شاه و كوچك‌ترين فرزند خانواده بود.


==کسب علم و دانش==
==کسب علم و دانش==
خط ۴۵: خط ۴۵:
تحصيلات عبدالحسين ميرزا همانند ديگر شاهزادگان آن دوره نبود؛ معمولا شاهزادگان بعد از فراگرفتن ادبيات فارسى و عربى و آداب دينى و تعليم خط، به تيراندازى و شكار مشغول مى‌شدند، آن‌گاه در دربار حضور مى‌يافتند، اما براى عبدالحسين ميرزا، معلم سرخانه آوردند. او ادبيات فارسى، عربى و آداب دينى را فراگرفت. فارسى را خوب مى‌دانست و در نوشتن، سبك خاصى داشت. مطلب را صريح، مؤثر و بدون زوايد ادا مى‌كرد. بعد او را به مدرسه نظام اتريشى كه در تهران داير بود، فرستادند و در آنجا زبان فرانسه را ياد گرفت و بعد از مدتى مسئول تعليم سربازان و انتظامات جنگى شد.
تحصيلات عبدالحسين ميرزا همانند ديگر شاهزادگان آن دوره نبود؛ معمولا شاهزادگان بعد از فراگرفتن ادبيات فارسى و عربى و آداب دينى و تعليم خط، به تيراندازى و شكار مشغول مى‌شدند، آن‌گاه در دربار حضور مى‌يافتند، اما براى عبدالحسين ميرزا، معلم سرخانه آوردند. او ادبيات فارسى، عربى و آداب دينى را فراگرفت. فارسى را خوب مى‌دانست و در نوشتن، سبك خاصى داشت. مطلب را صريح، مؤثر و بدون زوايد ادا مى‌كرد. بعد او را به مدرسه نظام اتريشى كه در تهران داير بود، فرستادند و در آنجا زبان فرانسه را ياد گرفت و بعد از مدتى مسئول تعليم سربازان و انتظامات جنگى شد.


بعد از اتمام مدرسه اتريش، زير نظر كامران ميرزا نائب السلطنه، وزير جنگ و پسر ناصر الدين شاه مشغول خدمت گرديد. در سال 1299ق، به درجه سرهنگى رسيد و رياست افواج کرمان به عهده او واگذار شد و او بعد از مدتى به تهران بازگشت.
بعد از اتمام مدرسه اتريش، زير نظر كامران ميرزا نائب السلطنه، وزير جنگ و پسر ناصرالدين شاه مشغول خدمت گرديد. در سال 1299ق، به درجه سرهنگى رسيد و رياست افواج کرمان به عهده او واگذار شد و او بعد از مدتى به تهران بازگشت.


وى در جوانى به كمك پدر توانست قناتى را براى تهران حفر كند كه به قنات فرمان‌فرما معروف شد و چون پدرش، فيروز ميرزا، به فرمان‌فرما ملقب شد، شاه لقب نصرت الدوله را به عبدالحسين ميرزا اعطا كرد. وى در سال 1301ق، به منصب سرتيپى نائل گرديد و سال بعد عازم آذربايجان شد و به نام نصرت الدوله در آن ايالت، معروف گرديد.
وى در جوانى به كمك پدر توانست قناتى را براى تهران حفر كند كه به قنات فرمان‌فرما معروف شد و چون پدرش، فيروز ميرزا، به فرمان‌فرما ملقب شد، شاه لقب نصرت الدوله را به عبدالحسين ميرزا اعطا كرد. وى در سال 1301ق، به منصب سرتيپى نائل گرديد و سال بعد عازم آذربايجان شد و به نام نصرت الدوله در آن ايالت، معروف گرديد.


عبدالحسين ميرزا در تبريز به دستگاه مظفر الدين ميرزا وليعهد پيوست و در خدمت امير نظام حسنعلى خان گروسى وارد شد و به رياست قراسوران (ژاندارمرى) آذربايجان منصوب گرديد. در سال 1303ق، فيروز ميرزا فرمان‌فرما، در تهران در گذشت. عبدالحسين ميرزا براى تشريفات عزادارى از تبريز به تهران آمد و بعد از انجام مراسم با نامه‌اى كه از طرف امير نظام از تبريز براى او فرستاد شد، دوباره به تبريز بازگشت و به كار سابق خود مشغول شد. در همين ايام با دختر وليعهد، مظفر الدين ميرزا نيز ازدواج كرد و از اين پس، در كسوت صندوق‌دارى وليعهد انجام وظيفه كرد.
عبدالحسين ميرزا در تبريز به دستگاه مظفرالدين ميرزا وليعهد پيوست و در خدمت امير نظام حسنعلى خان گروسى وارد شد و به رياست قراسوران (ژاندارمرى) آذربايجان منصوب گرديد. در سال 1303ق، فيروز ميرزا فرمان‌فرما، در تهران در گذشت. عبدالحسين ميرزا براى تشريفات عزادارى از تبريز به تهران آمد و بعد از انجام مراسم با نامه‌اى كه از طرف امير نظام از تبريز براى او فرستاد شد، دوباره به تبريز بازگشت و به كار سابق خود مشغول شد. در همين ايام با دختر وليعهد، مظفرالدين ميرزا نيز ازدواج كرد و از اين پس، در كسوت صندوق‌دارى وليعهد انجام وظيفه كرد.


عبدالحسين ميرزا، در سال 1309ق به جاى برادر خويش، حاكم کرمان شد و در اين زمان، او ملقب به فرمان‌فرما كه به معناى حاكم و قدرت مطلق يك منطقه مى‌باشد، نائل شد.
عبدالحسين ميرزا، در سال 1309ق به جاى برادر خويش، حاكم کرمان شد و در اين زمان، او ملقب به فرمان‌فرما كه به معناى حاكم و قدرت مطلق يك منطقه مى‌باشد، نائل شد.


از آنجايى كه او سال‌ها در تبريز زندگى كرده بود، برايش سخت بود كه در کرمان زندگى كند، ولى كم‌كم با اين منطقه و مردمان خون‌گرم آنجا خو گرفت. او در اين ايام، ديوان اشعار ميرزا آقا خان کرمانى، از آزادى‌خواهان ضد حكومت قاجار را كه در زندان بود، چاپ كرد و به خانواده او نيز بسيار التفات نمود. حكومت اول او در کرمان، تا سال 1311ق، طول كشيد و در اين زمان، مظفر الدين ميرزاى وليعهد، او را به فرماندهى قشون آذربايجان منصوب كرد و حكومت خوى و اروميه را نيز به او محول نمود. او هفت سال در اين مناطق به حكومت پرداخت تا اينكه به خاطر آشوب در كردستان، او را حاكم كردستان و ساوجبلاغ و صاين‌قلعه نمودند، ولى چون در اواخر سال 1312ق، در کرمان آشوب و درگيرى به وجود آمد، براى بار دوم او را حاكم کرمان كردند.
از آنجايى كه او سال‌ها در تبريز زندگى كرده بود، برايش سخت بود كه در کرمان زندگى كند، ولى كم‌كم با اين منطقه و مردمان خون‌گرم آنجا خو گرفت. او در اين ايام، ديوان اشعار ميرزا آقا خان کرمانى، از آزادى‌خواهان ضد حكومت قاجار را كه در زندان بود، چاپ كرد و به خانواده او نيز بسيار التفات نمود. حكومت اول او در کرمان، تا سال 1311ق، طول كشيد و در اين زمان، مظفرالدين ميرزاى وليعهد، او را به فرماندهى قشون آذربايجان منصوب كرد و حكومت خوى و اروميه را نيز به او محول نمود. او هفت سال در اين مناطق به حكومت پرداخت تا اينكه به خاطر آشوب در كردستان، او را حاكم كردستان و ساوجبلاغ و صاين‌قلعه نمودند، ولى چون در اواخر سال 1312ق، در کرمان آشوب و درگيرى به وجود آمد، براى بار دوم او را حاكم کرمان كردند.


عبدالحسين ميرزا، از كردستان روانه تهران شد و به حضور شاه رسيد و از آنجا راهى کرمان شد و تا سال 1314ق، در آنجا ماند. در اين سال بر حسب صلاحديد ميرزا على‌اصغر خان امين السلطان، صدراعظم، او را از کرمان به حكومت تهران منصوب كردند و حكومت کرمان نيز همچنان تحت نظر او باقى ماند.
عبدالحسين ميرزا، از كردستان روانه تهران شد و به حضور شاه رسيد و از آنجا راهى کرمان شد و تا سال 1314ق، در آنجا ماند. در اين سال بر حسب صلاحديد ميرزا على‌اصغر خان امين السلطان، صدراعظم، او را از کرمان به حكومت تهران منصوب كردند و حكومت کرمان نيز همچنان تحت نظر او باقى ماند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش