۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عليهم السلام' به 'عليهمالسلام') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۱۲۷: | خط ۱۲۷: | ||
[[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در پايان رساله جملهاى دارد به اين مضمون «آخر مراتب البشرية اول المراتب الملكيّه» یعنى آخرين مرتبۀ كمال انسانى عبارت از اول مرتبه فرشتگان است وى معتقد است كه فرشتگان برانسان برترى دارند وى در كتاب «المطالب العاليه» بيست دليل عقلى و نقلى بر اين مطلب اقامه مىكند درحاليكه اكثر محققان براين باورند كه انسان برفرشتگان برترى دارد. | [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] در پايان رساله جملهاى دارد به اين مضمون «آخر مراتب البشرية اول المراتب الملكيّه» یعنى آخرين مرتبۀ كمال انسانى عبارت از اول مرتبه فرشتگان است وى معتقد است كه فرشتگان برانسان برترى دارند وى در كتاب «المطالب العاليه» بيست دليل عقلى و نقلى بر اين مطلب اقامه مىكند درحاليكه اكثر محققان براين باورند كه انسان برفرشتگان برترى دارد. | ||
«اصولالدين و تحصيل الحقّ» رسالۀ ديگرى است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به رشتۀ تحرير درآورده است وى دراين رساله | |||
مىكوشد تا اصول مذهب را برپايۀ اهل سنت تفسير و تبيين كند. | مىكوشد تا اصول مذهب را برپايۀ اهل سنت تفسير و تبيين كند. | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
باب چهارم: | باب چهارم: | ||
باب چهارم رساله در افعال باريتعالى است و شامل شش فصل مىباشد در فصل اوّل ثابت مىشود كه خداوند متعال فقط موجد افعال انسانهاست در اينجا سؤالى مطرح مىشود كه اگر انسان موجد افعال خود نباشد برايناساس اگر خداوند وى را به كارى امر فرمايد دراينصورت وى قادر به انجام آن نخواهد بود چون موجد فعل نيست پس ظلم بوجود خواهد آمد.در جواب گفته مىشود كه درست است انسان موجد افعال خودش نيست ولى براى وى كسب هست يعنى سنّت الهى براين اساس استوار است كه چون بنده عزم به طاعت كند در وى مىآفريند و چون تصميم بر انجام معصيت كند نيز در وى بيافريند و امر و نهى نيز از مقولۀ كسب است نه ايجاد پس ظلمى لازم نمىآيد همانطوريكه مشاهده مىشود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] چون از گروه اشعرى بشمار مىآيد لذا مسلك جبرى دارد هرچند در برخى از كتابهاى خود مكتب اماميه را حق مىداند مثلا در جايى مىگويد: «الحق ما قاله بعض | باب چهارم رساله در افعال باريتعالى است و شامل شش فصل مىباشد در فصل اوّل ثابت مىشود كه خداوند متعال فقط موجد افعال انسانهاست در اينجا سؤالى مطرح مىشود كه اگر انسان موجد افعال خود نباشد برايناساس اگر خداوند وى را به كارى امر فرمايد دراينصورت وى قادر به انجام آن نخواهد بود چون موجد فعل نيست پس ظلم بوجود خواهد آمد.در جواب گفته مىشود كه درست است انسان موجد افعال خودش نيست ولى براى وى كسب هست يعنى سنّت الهى براين اساس استوار است كه چون بنده عزم به طاعت كند در وى مىآفريند و چون تصميم بر انجام معصيت كند نيز در وى بيافريند و امر و نهى نيز از مقولۀ كسب است نه ايجاد پس ظلمى لازم نمىآيد همانطوريكه مشاهده مىشود [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] چون از گروه اشعرى بشمار مىآيد لذا مسلك جبرى دارد هرچند در برخى از كتابهاى خود مكتب اماميه را حق مىداند مثلا در جايى مىگويد: «الحق ما قاله بعض ائمةالدين من انّه لا جبر و لا تفويض و لكن امر بين الامرين» در فصل دوّم حسن و قبح عقلى را مردود دانسته و آنرا صرفا شرعى مىداند سپس وجوب و اعتراض بر خداى متعال نفى مىشود چون او موجد افعال همه بندگان است آنگاه در قالب يك برهان غرض داشتن افعال باريتعالى تنزيه مىشود در فصل پنجم بيان مىشود كه نظام هستى فقط با قضا و قدر الهى اراده مىشود و بالاخره در فصل ششم ثنويّت واجب الوجود بشدّت ابطال شده و حكايت لطيفى دراينباره آورده مىشود. | ||
باب پنجم: | باب پنجم: | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
رسالۀ حاضر جواب تعزيت نامهاى است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به مناسبت وفات فرزند سلطان | رسالۀ حاضر جواب تعزيت نامهاى است كه [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] به مناسبت وفات فرزند سلطان بهاءالدين به رشتۀ تحرير درآورده است. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
خط ۲۳۰: | خط ۲۳۰: | ||
در فصل نهم دربارۀ فوائد زيارت قبور و اسرار آن بحث مىشود و تقريبا رنگ و بوى عرفانى دارد. | در فصل نهم دربارۀ فوائد زيارت قبور و اسرار آن بحث مىشود و تقريبا رنگ و بوى عرفانى دارد. | ||
چون رابطه روح با بدن رابطۀ عشقى است لذا بعد از مرگ همواره به بدن خاكى خود عشق و تعلّقدارد در اين ميان،شخصى به زيارت وى مىرود بين روح زيارتكننده و خاك متوفى علقه و تعلّق ايجاد مىشود و از آنجا كه روح متوفى نيز به آن خاك تعلّق دارد لذا ارواح آنها باهم وحدت پيدا مىكنند و روح متوفى فيوضات خود را از طاعات و معارف بر روح زيارتكننده افاضه مىكند البته ادراك اينگونه حقائق براساس مكاشفات براى انسان حاصل مىشود. | چون رابطه روح با بدن رابطۀ عشقى است لذا بعد از مرگ همواره به بدن خاكى خود عشق و تعلّقدارد در اين ميان،شخصى به زيارت وى مىرود بين روح زيارتكننده و خاك متوفى علقه و تعلّق ايجاد مىشود و از آنجا كه روح متوفى نيز به آن خاك تعلّق دارد لذا ارواح آنها باهم وحدت پيدا مىكنند و روح متوفى فيوضات خود را از طاعات و معارف بر روح زيارتكننده افاضه مىكند البته ادراك اينگونه حقائق براساس مكاشفات براى انسان حاصل مىشود. | ||
از آنجا كه رساله بعنوان جواب تعزيتنامهاى است كه در مرگ فرزند سلطان | از آنجا كه رساله بعنوان جواب تعزيتنامهاى است كه در مرگ فرزند سلطان بهاءالدين نوشته شده است لذا پايان رساله،دردنامۀ [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] است وى احوالات خود را پس از مرگ فرزندش محمّد، به صورت سوزوگداز بيان مىدارد. | ||
خط ۳۸۷: | خط ۳۸۷: | ||
==معرفى اجمالى== | ==معرفى اجمالى== | ||
از آنجا كه مهمترين جهانبينى انسان شناخت مبداء و معاد است از اينروى اكثر فلاسفۀ اسلامى كوشيدند تا دراين زمينه تأليفاتى داشته باشند | از آنجا كه مهمترين جهانبينى انسان شناخت مبداء و معاد است از اينروى اكثر فلاسفۀ اسلامى كوشيدند تا دراين زمينه تأليفاتى داشته باشند اثيرالدين ابهرى هم به اين مسالۀ مهم پىبرده و به نوشتن اين رساله همت گماشته | ||
است البته سطح اين نوع كتابها غالبا متفاوت است مثلا مبداء و معاد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] به مراتب بالاتر از اينگونه رسالههاست ولى رسالۀ حاضر در زمان خودش حائز اهميت است.ابهرى از دانشمندان معروفيست كه در عصر [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه | است البته سطح اين نوع كتابها غالبا متفاوت است مثلا مبداء و معاد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] به مراتب بالاتر از اينگونه رسالههاست ولى رسالۀ حاضر در زمان خودش حائز اهميت است.ابهرى از دانشمندان معروفيست كه در عصر [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] مىزيست. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== |
ویرایش