۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شهاب الدين' به 'شهابالدين') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
"مطلع سعدين و مجمع بحرين" اثر فارسى | "مطلع سعدين و مجمع بحرين" اثر فارسى كمالالدين عبدالرزاق سمرقندى است كه به حوادث ايران در فاصله سالهاى 704 تا 873ق، مصادف با حكومت مغولان، مىپردازد. هر چند به مناسبت موضوع، حوادث سالهاى 874 و 875 يعنى فاصله كشته شدن ابوسعيد و جلوس سلطان حسين بايقرا نيز مطرح مىشود. | ||
نام كتاب تا حدى معرف مطالب آن بوده و مؤلف به ايهام خواسته است كه نامى متناسب با محتواى كتاب انتخاب كند زيرا در آن، حوادث ايران در فاصله صد و هفتاد ساله ايّام سلطنت ابوسعيد بهادر، آخرين ايلخان بزرگ مغول و ابوسعيد گوركان، پادشاه تيمورى آمده و آن را به سفارش و پيشنهاد دوست خود تدوين نموده است. | نام كتاب تا حدى معرف مطالب آن بوده و مؤلف به ايهام خواسته است كه نامى متناسب با محتواى كتاب انتخاب كند زيرا در آن، حوادث ايران در فاصله صد و هفتاد ساله ايّام سلطنت ابوسعيد بهادر، آخرين ايلخان بزرگ مغول و ابوسعيد گوركان، پادشاه تيمورى آمده و آن را به سفارش و پيشنهاد دوست خود تدوين نموده است. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
همانطور كه بر قلم مؤلف رفته است، مطلع سعدين در دو جلد فراهم آمده- كه هريك در دو مجلد ارائه شده- جلد اول شامل وقايع ايران از سال 704 تا 807 است يعنى حوادث دورهاى بيش از صد سال كه از تولد سلطان ابوسعيد بهادرخان شروع مىشود و به مرگ تيمور در 17 شعبان 807، شرح اسامى اولاد و نوههاى او و اختلال سپاه وى پايان مىپذيرد. جلد دوم از آغاز سلطنت شاهرخ است تا قتل سلطان ابوسعيد گوركانى و شرحى از حوادث سالهاى 874 و 875 يعنى سال جلوس حسين بايقرا. | همانطور كه بر قلم مؤلف رفته است، مطلع سعدين در دو جلد فراهم آمده- كه هريك در دو مجلد ارائه شده- جلد اول شامل وقايع ايران از سال 704 تا 807 است يعنى حوادث دورهاى بيش از صد سال كه از تولد سلطان ابوسعيد بهادرخان شروع مىشود و به مرگ تيمور در 17 شعبان 807، شرح اسامى اولاد و نوههاى او و اختلال سپاه وى پايان مىپذيرد. جلد دوم از آغاز سلطنت شاهرخ است تا قتل سلطان ابوسعيد گوركانى و شرحى از حوادث سالهاى 874 و 875 يعنى سال جلوس حسين بايقرا. | ||
مؤلف بر هر يك از اين دو جلد، مقدمهاى نوشته كه بيشتر عبارت پردازى و فضل فروشى است تا بيان مطالبى ارزنده. از مقدمه مفصل و متكلف و مغلق جلد اول تنها اين مطلب بر مىآيد كه وى از دوران تحصيل در انديشه نگارش كتابى در تاريخ بوده ولى به علت نابسامانى و اختلالات سياسى يا به اصطلاح خود او «عوايق روزگار و طوارق ليل و نهار» توفيق نمى يافته تا اينكه آرامشى پديد آمده و دست به نگارش كتاب برده ولى باز به صورت كتاب در نياورده تا اينكه در نوروزى، دوستى (ظاهراً شيخ | مؤلف بر هر يك از اين دو جلد، مقدمهاى نوشته كه بيشتر عبارت پردازى و فضل فروشى است تا بيان مطالبى ارزنده. از مقدمه مفصل و متكلف و مغلق جلد اول تنها اين مطلب بر مىآيد كه وى از دوران تحصيل در انديشه نگارش كتابى در تاريخ بوده ولى به علت نابسامانى و اختلالات سياسى يا به اصطلاح خود او «عوايق روزگار و طوارق ليل و نهار» توفيق نمى يافته تا اينكه آرامشى پديد آمده و دست به نگارش كتاب برده ولى باز به صورت كتاب در نياورده تا اينكه در نوروزى، دوستى (ظاهراً شيخ معزالدين حسين) او را بدين كار تشويق مىكند و مؤلف به تشويق آن دوست، كتاب را به پايان مىبرد. | ||
جلد اول بيشتر اقتباس است از ذيل [[جامع التواريخ]] رشيدى- تأليف شهابالدين عبدالله معروف به [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله|حافظ ابرو]]، مواهب الهيه مولانا | جلد اول بيشتر اقتباس است از ذيل [[جامع التواريخ]] رشيدى- تأليف شهابالدين عبدالله معروف به [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله|حافظ ابرو]]، مواهب الهيه مولانا معينالدين محمد يزدى، ظفرنامه شرفالدين على يزدى و تأليفات [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله|حافظ ابرو]] در باب تاريخ آل كرت، آل مظفر و سربداران. | ||
مؤلف، در مقدمه جلد دوم بعد از حمد و ثناى خداوند متعال و نعت رسول اكرم(ص) و اصحاب ايشان، ضمن ارائه شرح حال مختصرى از خود، به چگونگى تدوين جلد اول و مطالب آن مىپردازد. | مؤلف، در مقدمه جلد دوم بعد از حمد و ثناى خداوند متعال و نعت رسول اكرم(ص) و اصحاب ايشان، ضمن ارائه شرح حال مختصرى از خود، به چگونگى تدوين جلد اول و مطالب آن مىپردازد. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
متن كتاب نيز در بر دارنده اين مطالب است كه ايلخان مغول سلطان ابوسعيد بن الجايتوى بن ارغون بن ابقا خان بن هلاكو خان بن تولوى خان بن چنگيز خان، در شب چهارشنبه هشتم ذيقعده 704ق ديده به جهان گشوده و در سال 716 پس از مرگ پدر، بر تخت سلطنت ايران تكيه زده و پس از سلطنتى پر تلاش، ننگين و خونين، در 13 ربيع الاخر سال 736 درگذشته است. | متن كتاب نيز در بر دارنده اين مطالب است كه ايلخان مغول سلطان ابوسعيد بن الجايتوى بن ارغون بن ابقا خان بن هلاكو خان بن تولوى خان بن چنگيز خان، در شب چهارشنبه هشتم ذيقعده 704ق ديده به جهان گشوده و در سال 716 پس از مرگ پدر، بر تخت سلطنت ايران تكيه زده و پس از سلطنتى پر تلاش، ننگين و خونين، در 13 ربيع الاخر سال 736 درگذشته است. | ||
پس از مرگ ابوسعيد و ظهور ضعف و فتور در سلطنت مغول، در گوشه و كنار ايران، امراى سركش كوس استقلال زدند و بعضى از آنان، مثل شيخ حسن بزرگ(جلايرى) و شيخ حسن كوچك(چوپانى) شاهزادگان مغولى را آلت دست خود ساخته، به نام آنان و به كام خويش، بساط سلطنت گستردند و عدهاى ديگر نيز مانند امير | پس از مرگ ابوسعيد و ظهور ضعف و فتور در سلطنت مغول، در گوشه و كنار ايران، امراى سركش كوس استقلال زدند و بعضى از آنان، مثل شيخ حسن بزرگ(جلايرى) و شيخ حسن كوچك(چوپانى) شاهزادگان مغولى را آلت دست خود ساخته، به نام آنان و به كام خويش، بساط سلطنت گستردند و عدهاى ديگر نيز مانند امير مبارزالدين محمد در فارس، يزد و کرمان كوس لمن الملكى زدند يا چون سربداران سبزوار و ملوك كرت در هرات، خطبه و سكه به نام خويش كردند. | ||
در اينجا اوضاع ايران آشفته و پريشان ذكر شده و مؤلف آن را بسيار نابسامان مىداند به طورى كه بيان مىكند در اين ايام، چوپانيان در آذربايجان و نواحى شمال ارس، جلايريان در تبريز و بغداد، آل اينجو در فارس، سربداران در سبزوار، آل كرت در هرات، طغاتيمور خان در استرآباد و مظفريان در اصفهان و يزد و کرمان، سلطنتى به استقلال داشتند و هر يك از آنان به محض احساس قدرت، بر ديگرى مىتاخت تا آنكه در سال 771 ق، تيمور گوركان(لقب دامادان مغول) در ما وراء النهر، پس از يك دوره طولانى كشمكش با امراى محلى و جنگ با رقباى خويش از جمله امير حسين نوه امير غزغن، بر تخت سلطنت نشست و به تدريج دولتهاى مزبور را يكى پس از ديگرى از ميان برداشت يا تابع و خراجگزار خويش ساخت و بار ديگر بر سراسر ايران بلكه بر سرزمينى از مغولستان تا درياى مديترانه و از استپهاى روسيه تا دهلى دست يافت و پس از اين فتوحات عظيم، درصدد حمله به چين بود كه در چهارشنبه 17 شعبان سال 807 در شهر اترار درگذشت. بعد از تيمور پسران و نوادگان وى از جمله شاهرخ، الغ بيك و... يكى پس از ديگرى بر سرير سلطنت ايران تكيه مىزنند. | در اينجا اوضاع ايران آشفته و پريشان ذكر شده و مؤلف آن را بسيار نابسامان مىداند به طورى كه بيان مىكند در اين ايام، چوپانيان در آذربايجان و نواحى شمال ارس، جلايريان در تبريز و بغداد، آل اينجو در فارس، سربداران در سبزوار، آل كرت در هرات، طغاتيمور خان در استرآباد و مظفريان در اصفهان و يزد و کرمان، سلطنتى به استقلال داشتند و هر يك از آنان به محض احساس قدرت، بر ديگرى مىتاخت تا آنكه در سال 771 ق، تيمور گوركان(لقب دامادان مغول) در ما وراء النهر، پس از يك دوره طولانى كشمكش با امراى محلى و جنگ با رقباى خويش از جمله امير حسين نوه امير غزغن، بر تخت سلطنت نشست و به تدريج دولتهاى مزبور را يكى پس از ديگرى از ميان برداشت يا تابع و خراجگزار خويش ساخت و بار ديگر بر سراسر ايران بلكه بر سرزمينى از مغولستان تا درياى مديترانه و از استپهاى روسيه تا دهلى دست يافت و پس از اين فتوحات عظيم، درصدد حمله به چين بود كه در چهارشنبه 17 شعبان سال 807 در شهر اترار درگذشت. بعد از تيمور پسران و نوادگان وى از جمله شاهرخ، الغ بيك و... يكى پس از ديگرى بر سرير سلطنت ايران تكيه مىزنند. |
ویرایش