پرش به محتوا

عقل و عشق یا مناظرات خمس: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين'
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين')
خط ۴۷: خط ۴۷:


== معرفى اجمالى ==
== معرفى اجمالى ==
'''عقل و عشق يا مناظرات خمس'''، از آثار حكيم و عارف و فقيه و شاعر و اديب مشهور، صائن الدين على بن محمد تركه اصفهانى (770 - 835ق)، به زبان فارسى است و در ميان رسايل متعدد عقل و عشق كه در حوزه عرفان و ادب فارسى نگاشته شده، جايگاه ويژه‌اى دارد.
'''عقل و عشق يا مناظرات خمس'''، از آثار حكيم و عارف و فقيه و شاعر و اديب مشهور، صائنالدين على بن محمد تركه اصفهانى (770 - 835ق)، به زبان فارسى است و در ميان رسايل متعدد عقل و عشق كه در حوزه عرفان و ادب فارسى نگاشته شده، جايگاه ويژه‌اى دارد.


اين كتاب، در سال 808ق، به‌اتمام رسيده است و در باره نام آن بايد گفت كه در فهرست‌هاى نسخ خطى معمولا به نام «عقل و عشق يا مناظرات خمس» مضبوط است و خود صائن الدين، به‌عنوان «كتاب مناظرات»، از آن ياد مى‌كند. به نظر مى‌رسد عنوان «عقل و عشق»، به سبب موضوع رساله و عناوين فصل‌ها، مشهورتر باشد. اين نام و نيز عنوان «گلشن»، در پايان برخى نسخه‌ها آمده است. (عقل و عشق يا مناظرات خمس، مقدمه مصحح، ص 18 - 22).
اين كتاب، در سال 808ق، به‌اتمام رسيده است و در باره نام آن بايد گفت كه در فهرست‌هاى نسخ خطى معمولا به نام «عقل و عشق يا مناظرات خمس» مضبوط است و خود صائنالدين، به‌عنوان «كتاب مناظرات»، از آن ياد مى‌كند. به نظر مى‌رسد عنوان «عقل و عشق»، به سبب موضوع رساله و عناوين فصل‌ها، مشهورتر باشد. اين نام و نيز عنوان «گلشن»، در پايان برخى نسخه‌ها آمده است. (عقل و عشق يا مناظرات خمس، مقدمه مصحح، ص 18 - 22).


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۷۲: خط ۷۲:
4. تعليقات و توضيحات.
4. تعليقات و توضيحات.


رساله عقل و عشق همچون ديگر آثار صائن الدين، به سبكى منشيانه همراه با انواع صور خيال از تشبيه، استعاره، كنايه و مجاز و صنايع مختلف ادبى مانند جناس، تناسب، تضاد، تلميح، ترصيع، سجع و موازنه نگارش يافته است. آوردن آيات، احاديث، اشعار و امثال به‌گونه‌اى كه مكمل سخن باشند - نه فقط شاهد مثال - از ديگر خصوصيات سبكى صائن الدين است. ويژگى اخير، موجب نوعى اطناب در سخن مى‌شود كه در همه آثار صائن الدين وجود دارد و متأثر از سنت ادبى رايج در نثر قرن هشتم و نهم هجرى است.
رساله عقل و عشق همچون ديگر آثار صائنالدين، به سبكى منشيانه همراه با انواع صور خيال از تشبيه، استعاره، كنايه و مجاز و صنايع مختلف ادبى مانند جناس، تناسب، تضاد، تلميح، ترصيع، سجع و موازنه نگارش يافته است. آوردن آيات، احاديث، اشعار و امثال به‌گونه‌اى كه مكمل سخن باشند - نه فقط شاهد مثال - از ديگر خصوصيات سبكى صائنالدين است. ويژگى اخير، موجب نوعى اطناب در سخن مى‌شود كه در همه آثار صائنالدين وجود دارد و متأثر از سنت ادبى رايج در نثر قرن هشتم و نهم هجرى است.


صائن الدين داراى نثرى آهنگين و موزون است. از آنجا كه در نثر - برخلاف نظم - قالب‌هاى معين و بحور قانون‌مند براى رعايت وزن وجود ندارد، نثر موزون ارزش ادبى والايى پيدا مى‌كند و لذا آثار صائن الدين از اين ديدگاه نيز شايان توجه و بررسى است.
صائنالدين داراى نثرى آهنگين و موزون است. از آنجا كه در نثر - برخلاف نظم - قالب‌هاى معين و بحور قانون‌مند براى رعايت وزن وجود ندارد، نثر موزون ارزش ادبى والايى پيدا مى‌كند و لذا آثار صائنالدين از اين ديدگاه نيز شايان توجه و بررسى است.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
خط ۸۱: خط ۸۱:
قبل از هر چيز بايد گفت: سبك رمزى - تمثيلى رساله و شخصيت انسانى بخشيدن به قواى بشرى و انتخاب قالب روايى در بيان مطالب، امتياز خاصى به اين اثر مى‌بخشد و آن را در زمره آثار شايان توجه ادب فارسى قرار مى‌دهد.
قبل از هر چيز بايد گفت: سبك رمزى - تمثيلى رساله و شخصيت انسانى بخشيدن به قواى بشرى و انتخاب قالب روايى در بيان مطالب، امتياز خاصى به اين اثر مى‌بخشد و آن را در زمره آثار شايان توجه ادب فارسى قرار مى‌دهد.


صائن الدين، رساله عقل و عشق را در قالب داستانى دل‌نشين و متأثر از داستان‌هاى رمزى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] (حى بن يقظان، رساله الطير و سلامان و أبسال) و به‌خصوص آثار سهروردى (همچون مونس العشاق، آواز پر جبرئيل، عقل سرخ و قصه الغربة الغربية)، نگاشته است.
صائنالدين، رساله عقل و عشق را در قالب داستانى دل‌نشين و متأثر از داستان‌هاى رمزى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] (حى بن يقظان، رساله الطير و سلامان و أبسال) و به‌خصوص آثار سهروردى (همچون مونس العشاق، آواز پر جبرئيل، عقل سرخ و قصه الغربة الغربية)، نگاشته است.


در اين‌گونه داستان‌هاى حكمى و عرفانى، صور خيال و آرايه‌هاى ادبى، نقش ويژه‌اى در انتقال مفاهيم فلسفى و عرفانى بر عهده مى‌گيرند و از حد زينت و زيبايى كلام فراتر رفته، جزء ذاتى بيان در اثر ادبى مى‌شوند؛ چنان‌كه بدون آنها مقصود نويسنده مكتوم مى‌ماند و حق مطلب گزارده نمى‌آيد (همان، مقدمه مصحح، ص 18).
در اين‌گونه داستان‌هاى حكمى و عرفانى، صور خيال و آرايه‌هاى ادبى، نقش ويژه‌اى در انتقال مفاهيم فلسفى و عرفانى بر عهده مى‌گيرند و از حد زينت و زيبايى كلام فراتر رفته، جزء ذاتى بيان در اثر ادبى مى‌شوند؛ چنان‌كه بدون آنها مقصود نويسنده مكتوم مى‌ماند و حق مطلب گزارده نمى‌آيد (همان، مقدمه مصحح، ص 18).
خط ۱۰۶: خط ۱۰۶:
مؤلف، پس از مقدمه زيبا و اديبانه خويش، وارد اصل بحث شده است. مباحث او در اين رساله، بيش از هر رساله ديگر وى، شامل ارزيابى‌هاى او در باره عقل و خرد آدمى است. در اين رساله مى‌بينيم كه عقل از طرف غربى قدس آمده و در وسط اقليم چهارم كه منسوب به حيوان است، رخت اقامت افكنده و همه را به ربقه طاعت و انقياد خود كشيده است.
مؤلف، پس از مقدمه زيبا و اديبانه خويش، وارد اصل بحث شده است. مباحث او در اين رساله، بيش از هر رساله ديگر وى، شامل ارزيابى‌هاى او در باره عقل و خرد آدمى است. در اين رساله مى‌بينيم كه عقل از طرف غربى قدس آمده و در وسط اقليم چهارم كه منسوب به حيوان است، رخت اقامت افكنده و همه را به ربقه طاعت و انقياد خود كشيده است.


«عقل»، در تربيت اصحاب خويش، به سه شيوه متوسل مى‌شود: گاهى با آيات، احاديث و مظاهر شرعى كه يادآور شيوه متشرعان است، به زدودن آلايش ادراكات ايشان مى‌پردازد و گاهى به روش مشائيان، آنها را متوجه تنزيه مى‌كند و زمانى به پيروى از اشراقيان، تقديس را مد نظر قرار مى‌دهد. هرچند اينها راه‌هاى متداول شناخت و شيوه‌هاى مصون‌سازى آن از خطاست، اما از ديدگاه صائن الدين، كافى و وافى به مقصود نيست، لذا مى‌بينيم در اين داستان دل‌انگيز، لشكر عشق را مى‌آرايد تا مملكت عقل را فروگيرد و نقود معرفتش را به محك زند.
«عقل»، در تربيت اصحاب خويش، به سه شيوه متوسل مى‌شود: گاهى با آيات، احاديث و مظاهر شرعى كه يادآور شيوه متشرعان است، به زدودن آلايش ادراكات ايشان مى‌پردازد و گاهى به روش مشائيان، آنها را متوجه تنزيه مى‌كند و زمانى به پيروى از اشراقيان، تقديس را مد نظر قرار مى‌دهد. هرچند اينها راه‌هاى متداول شناخت و شيوه‌هاى مصون‌سازى آن از خطاست، اما از ديدگاه صائنالدين، كافى و وافى به مقصود نيست، لذا مى‌بينيم در اين داستان دل‌انگيز، لشكر عشق را مى‌آرايد تا مملكت عقل را فروگيرد و نقود معرفتش را به محك زند.


در آغاز، «نغمه» از سوى عشق، به ديار عقل گسيل مى‌شود تا ضمن شناسايى آن ديار، پيام عشق را مبنى بر انذار متمردان و دعوت به انقياد، بديشان ابلاغ كند. «خيال» از جانب عقل، مأمور پاسخ‌گويى مى‌گردد. او ضمن ستايش از عقل كه در واقع ستايش خردگرايان و حكما از آن است، استدلال مى‌كند كه چون مقام خليفة اللهى و نفخه الهى از آن شيخ عقل است، او لايق سجود است و گستاخى و بى‌حرمتى به آستانش روا نيست.
در آغاز، «نغمه» از سوى عشق، به ديار عقل گسيل مى‌شود تا ضمن شناسايى آن ديار، پيام عشق را مبنى بر انذار متمردان و دعوت به انقياد، بديشان ابلاغ كند. «خيال» از جانب عقل، مأمور پاسخ‌گويى مى‌گردد. او ضمن ستايش از عقل كه در واقع ستايش خردگرايان و حكما از آن است، استدلال مى‌كند كه چون مقام خليفة اللهى و نفخه الهى از آن شيخ عقل است، او لايق سجود است و گستاخى و بى‌حرمتى به آستانش روا نيست.
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:
والى كرم، به تحقيق و تفتيش در باره مفسدان مملكت مى‌پردازد و علت فساد را در حسد مفسدان بر مقتولان جفاى معشوق مى‌يابد. با التفات كرم، همه قواى مخالف متحد و مؤتلف مى‌شوند و فضاى باصفا حاصل مى‌گردد؛ در نتيجه، رايات فتح معشوق متوجه مملكت وجود عاشق مى‌شود و از تعينات تفرقه احوال، نه عين مى‌ماند و نه اثر. آفتاب حقيقت، طالع مى‌شود، احكام عاشقى و معشوقى از ميان مى‌رود و سلطان عشق مطلق به ظهور مى‌رسد.
والى كرم، به تحقيق و تفتيش در باره مفسدان مملكت مى‌پردازد و علت فساد را در حسد مفسدان بر مقتولان جفاى معشوق مى‌يابد. با التفات كرم، همه قواى مخالف متحد و مؤتلف مى‌شوند و فضاى باصفا حاصل مى‌گردد؛ در نتيجه، رايات فتح معشوق متوجه مملكت وجود عاشق مى‌شود و از تعينات تفرقه احوال، نه عين مى‌ماند و نه اثر. آفتاب حقيقت، طالع مى‌شود، احكام عاشقى و معشوقى از ميان مى‌رود و سلطان عشق مطلق به ظهور مى‌رسد.


صائن الدين در چند جاى داستان عقل و عشق، فرصت مناسب‌ترى مى‌يابد تا قلم تواناى خويش را در عرصه رمز و سمبل جولان دهد؛ از آن جمله است زمانى كه نغمه در مجلس عقل، به معرفى نژاد خود، صوت مى‌پردازد و با بيانى كاملا رمزى، از كيفيات مسموع، اعراض نه‌گانه و مقولات عشر كه از موضوعات فلسفه و منطق است سخن مى‌گويد. ديگر، هنگامى كه كلام قوم خود را به عقل و اصحابش معرفى مى‌كند، در واقع عقايد حروفى و احصايى صائن الدين را باز مى‌نمايد. هم‌چنين پس از بازگشت از ديار عقل، در مجلس عشق به توصيف ساختمان و دستگاه چشم مى‌پردازد. قوه نظرى هم در مجلس عشق، ساختمان بدن انسان، حواس ظاهرى و باطنى و جايگاه هر يك را به‌طور رمزى و مفصل وصف مى‌كند.
صائنالدين در چند جاى داستان عقل و عشق، فرصت مناسب‌ترى مى‌يابد تا قلم تواناى خويش را در عرصه رمز و سمبل جولان دهد؛ از آن جمله است زمانى كه نغمه در مجلس عقل، به معرفى نژاد خود، صوت مى‌پردازد و با بيانى كاملا رمزى، از كيفيات مسموع، اعراض نه‌گانه و مقولات عشر كه از موضوعات فلسفه و منطق است سخن مى‌گويد. ديگر، هنگامى كه كلام قوم خود را به عقل و اصحابش معرفى مى‌كند، در واقع عقايد حروفى و احصايى صائنالدين را باز مى‌نمايد. هم‌چنين پس از بازگشت از ديار عقل، در مجلس عشق به توصيف ساختمان و دستگاه چشم مى‌پردازد. قوه نظرى هم در مجلس عشق، ساختمان بدن انسان، حواس ظاهرى و باطنى و جايگاه هر يك را به‌طور رمزى و مفصل وصف مى‌كند.


== چند نكته مهم ==
== چند نكته مهم ==




1. تقابل عقل و عشق كه از شايع‌ترين مضامين و شيرين‌ترين درون‌مايه‌هاى ادبيات عرفانى است، در رساله «شرح نظم الدر» نيز مورد توجه صائن الدين بوده است. رساله مزبور و رساله «عقل و عشق» تقريبا به‌طور هم‌زمان نوشته شده‌اند. «عقل و عشق»، در سال 808ق و دو سال پس از پايان «شرح نظم الدر» به اتمام رسيده است، لكن صائن الدين در وصل نهم «شرح نظم الدر»، خواننده را به مطلبى در كتاب «مناظرات» (عقل و عشق)، ارجاع مى‌دهد. اين نكته، نشان‌گر آن است كه لااقل بخش‌هايى از «عقل و عشق»، هم‌زمان با تأليف مقدمه «شرح نظم الدر» نگارش يافته بوده است. مطالب مشترك در اين دو رساله، قابل توجه است و از ديدگاهى مى‌توان گفت كه آنها مكمل يك‌ديگرند، البته رساله «عقل و عشق» از استقلال بيشترى برخوردار است، زيرا «شرح نظم الدر» بر اساس متن قصيده تائيه ابن فارض نوشته شده و اين امر، نوعى محدوديت براى شارح ايجاد مى‌كرده است. (همان، مقدمه مصحح، ص 17).
1. تقابل عقل و عشق كه از شايع‌ترين مضامين و شيرين‌ترين درون‌مايه‌هاى ادبيات عرفانى است، در رساله «شرح نظم الدر» نيز مورد توجه صائنالدين بوده است. رساله مزبور و رساله «عقل و عشق» تقريبا به‌طور هم‌زمان نوشته شده‌اند. «عقل و عشق»، در سال 808ق و دو سال پس از پايان «شرح نظم الدر» به اتمام رسيده است، لكن صائنالدين در وصل نهم «شرح نظم الدر»، خواننده را به مطلبى در كتاب «مناظرات» (عقل و عشق)، ارجاع مى‌دهد. اين نكته، نشان‌گر آن است كه لااقل بخش‌هايى از «عقل و عشق»، هم‌زمان با تأليف مقدمه «شرح نظم الدر» نگارش يافته بوده است. مطالب مشترك در اين دو رساله، قابل توجه است و از ديدگاهى مى‌توان گفت كه آنها مكمل يك‌ديگرند، البته رساله «عقل و عشق» از استقلال بيشترى برخوردار است، زيرا «شرح نظم الدر» بر اساس متن قصيده تائيه ابن فارض نوشته شده و اين امر، نوعى محدوديت براى شارح ايجاد مى‌كرده است. (همان، مقدمه مصحح، ص 17).


2. صائن الدين، از انديشمندانى است كه در نزديك ساختن اشراق، عرفان، فلسفه و شريعت به يك‌ديگر كوشيده است و از زمينه‌سازان ظهور حكمت متعاليه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] به شمار مى‌رود...
2. صائنالدين، از انديشمندانى است كه در نزديك ساختن اشراق، عرفان، فلسفه و شريعت به يك‌ديگر كوشيده است و از زمينه‌سازان ظهور حكمت متعاليه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] به شمار مى‌رود...


وى آراى مذاهب مختلف اسلامى را به‌خوبى مى‌دانست و در موارد مقتضى به بازگويى آنها مى‌پرداخت (عقل و عشق يا مناظرات خمس، مقدمه مصحح، ص 17).
وى آراى مذاهب مختلف اسلامى را به‌خوبى مى‌دانست و در موارد مقتضى به بازگويى آنها مى‌پرداخت (عقل و عشق يا مناظرات خمس، مقدمه مصحح، ص 17).
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
وى در بيشتر دانش‌هاى روزگار خود، از جمله در حكمت و عرفان و فقه و كلام و شعر و حروف و نقطه و اعداد و جفر، تبحر داشته و در هر يك از آنها تأليفاتى دارد. انديشه‌ها و آراى وى، يكى از مراحل مهم تكامل و پيشرفت حكمت و عرفان اسلامى به شمار مى‌آيد.
وى در بيشتر دانش‌هاى روزگار خود، از جمله در حكمت و عرفان و فقه و كلام و شعر و حروف و نقطه و اعداد و جفر، تبحر داشته و در هر يك از آنها تأليفاتى دارد. انديشه‌ها و آراى وى، يكى از مراحل مهم تكامل و پيشرفت حكمت و عرفان اسلامى به شمار مى‌آيد.


برخلاف اين عقيده شايع كه حكمت اسلامى در قرن ششم با [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] به پايان رسيده، آثار صائن الدين، نشان دهنده تداوم آن در ايران است. صائن الدين مهم‌ترين حلقه رابط ميان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و غزالى و سهروردى و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]] از يك‌سو و حوزه فلسفى اصفهان و حكمت متعاليه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]]  از سوى ديگر است. وى يكى از شخصيت‌هاى مؤثر و بانفوذى بود كه قبل از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] در صدد تلفيق حكمت اشراقى و مشائى و عرفانى برآمد (1. دانش‌نامه جهان اسلام، ج 7، ص 170، تركه اصفهانى، خاندان؛ 2. دفتر عقل و آيت عشق، ج 1 ص 61).
برخلاف اين عقيده شايع كه حكمت اسلامى در قرن ششم با [[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]] به پايان رسيده، آثار صائنالدين، نشان دهنده تداوم آن در ايران است. صائنالدين مهم‌ترين حلقه رابط ميان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و غزالى و سهروردى و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] از يك‌سو و حوزه فلسفى اصفهان و حكمت متعاليه [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]]  از سوى ديگر است. وى يكى از شخصيت‌هاى مؤثر و بانفوذى بود كه قبل از [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] در صدد تلفيق حكمت اشراقى و مشائى و عرفانى برآمد (1. دانش‌نامه جهان اسلام، ج 7، ص 170، تركه اصفهانى، خاندان؛ 2. دفتر عقل و آيت عشق، ج 1 ص 61).


او، نواده ابوحامد صدرالدين است و كتاب جدش به نام «قواعد التوحيد» را شرح كرده و اسم شرحش را «تمهيد القواعد» گذاشته است. «تمهيد القواعد»، از مهم‌ترين كتاب‌هاى درسى عرفان نظرى به شمار مى‌رود كه شروح و تعليقات بسيارى نيز بر آن نوشته شده است. صائن الدين در كتاب حاضر، تفصيل بحث «تطبيق بين عالَم كبير و عالَم صغير» را به كتاب «تمهيد القواعد» ارجاع داده است. (عقل و عشق يا مناظرات خمس، ص 50).
او، نواده ابوحامد صدرالدين است و كتاب جدش به نام «قواعد التوحيد» را شرح كرده و اسم شرحش را «تمهيد القواعد» گذاشته است. «تمهيد القواعد»، از مهم‌ترين كتاب‌هاى درسى عرفان نظرى به شمار مى‌رود كه شروح و تعليقات بسيارى نيز بر آن نوشته شده است. صائنالدين در كتاب حاضر، تفصيل بحث «تطبيق بين عالَم كبير و عالَم صغير» را به كتاب «تمهيد القواعد» ارجاع داده است. (عقل و عشق يا مناظرات خمس، ص 50).


3. مصحح محترم، در باره سند روايت «الفقر فخرى» كه مؤلف به آن استناد كرده (همان، ص 82) و صوفيان نيز آن را به‌وفور نقل كرده و به پيامبر اكرم(ص) منسوب مى‌دارند، توضيحى إرائه داده و با ذكر اين مطلب كه [[محدث، جلال‌الدین|محدث ارموى]]، آن را مجعول شمرده (الرسالة العلية، ص 152 - 153) و سخن مزبور را فاقد ارزش حديثى دانسته، يادآورى كرده كه حاج [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]]، در «سفينة البحار»، جمله «الفقر فخرى و به أفتخر على سائر الأنبياء» را همانند عبارت «اللهم أحينى مسكينا و أمتنى مسكينا و احشرنى فى زمرة المساكين»، حديث پيامبر(ص) دانسته و توضيح مى‌دهد كه گرچه اين احاديث با آنچه اهل سنت در نكوهش فقر روايت كرده‌اند، مانند: «كاد الفقر أن يكون كفرا»، «الفقر سواد الوجه فى الدارين» و «تعوذ من الفقر» منافات دارد، اما ميان اين دو دسته احاديث را مى‌توان جمع كرد، زيرا آن فقرى كه مستلزم اجتناب است و بايد از آن به خدا پناه برد، فقرى است كه انسان به خاطر آن نتواند نيازهاى اوليه را هم برآورده كند و در نتيجه محتاج مردم شود، اما آنچه كه موجب فخر پيامبر است، فقر و نياز او به خداوند است، زيرا هيچ يك از پيامبران نتوانسته‌اند به اندازه پيامبر اسلام از دنيا منقطع شوند و به حضرت الوهيت تقرب جويند؛ ازاين‌رو، فقر او از فقر همه انبيا كامل‌تر بوده است. [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]] اشاره مى‌كند كه غزالى، راوندى و مجلسى هم به اين مفاهيم توجه داشته‌اند (نگاه كنيد به سفينة البحار، ج 2، ص 378، بنا به نقل «عقل و عشق يا مناظرات خمس»، مقدمه مصحح، ص 146 - 147.)
3. مصحح محترم، در باره سند روايت «الفقر فخرى» كه مؤلف به آن استناد كرده (همان، ص 82) و صوفيان نيز آن را به‌وفور نقل كرده و به پيامبر اكرم(ص) منسوب مى‌دارند، توضيحى إرائه داده و با ذكر اين مطلب كه [[محدث، جلال‌الدین|محدث ارموى]]، آن را مجعول شمرده (الرسالة العلية، ص 152 - 153) و سخن مزبور را فاقد ارزش حديثى دانسته، يادآورى كرده كه حاج [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]]، در «سفينة البحار»، جمله «الفقر فخرى و به أفتخر على سائر الأنبياء» را همانند عبارت «اللهم أحينى مسكينا و أمتنى مسكينا و احشرنى فى زمرة المساكين»، حديث پيامبر(ص) دانسته و توضيح مى‌دهد كه گرچه اين احاديث با آنچه اهل سنت در نكوهش فقر روايت كرده‌اند، مانند: «كاد الفقر أن يكون كفرا»، «الفقر سواد الوجه فى الدارين» و «تعوذ من الفقر» منافات دارد، اما ميان اين دو دسته احاديث را مى‌توان جمع كرد، زيرا آن فقرى كه مستلزم اجتناب است و بايد از آن به خدا پناه برد، فقرى است كه انسان به خاطر آن نتواند نيازهاى اوليه را هم برآورده كند و در نتيجه محتاج مردم شود، اما آنچه كه موجب فخر پيامبر است، فقر و نياز او به خداوند است، زيرا هيچ يك از پيامبران نتوانسته‌اند به اندازه پيامبر اسلام از دنيا منقطع شوند و به حضرت الوهيت تقرب جويند؛ ازاين‌رو، فقر او از فقر همه انبيا كامل‌تر بوده است. [[قمی، عباس|شيخ عباس قمى]] اشاره مى‌كند كه غزالى، راوندى و مجلسى هم به اين مفاهيم توجه داشته‌اند (نگاه كنيد به سفينة البحار، ج 2، ص 378، بنا به نقل «عقل و عشق يا مناظرات خمس»، مقدمه مصحح، ص 146 - 147.)
خط ۱۶۲: خط ۱۶۲:
سركار خانم، دكتر اكرم جودى نعمتى، كتاب «عقل و عشق يا مناظرات خمس» را بر اساس ده نسخه خطى مربوط به سده‌هاى مختلف، تصحيح و همراه با مقدمه‌اى سودمند و افزودن واژه‌نامه و فهارس فنى منتشر كرده است.
سركار خانم، دكتر اكرم جودى نعمتى، كتاب «عقل و عشق يا مناظرات خمس» را بر اساس ده نسخه خطى مربوط به سده‌هاى مختلف، تصحيح و همراه با مقدمه‌اى سودمند و افزودن واژه‌نامه و فهارس فنى منتشر كرده است.


وى در مقدمه، توضيحات سودمندى را در باره شرح حال و منزلت علمى [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائن الدين، على]]  بن محمد تركه اصفهانى و چگونگى تصحيح كتاب «عقل و عشق يا مناظرات خمس» و نسخه‌هاى مورد استفاده و هم‌چنين گزارش جامع و گويايى از مباحث مطرح در كتاب ذكر كرده است.
وى در مقدمه، توضيحات سودمندى را در باره شرح حال و منزلت علمى [[ترکه اصفهانی، علی بن محمد|صائنالدين، على]]  بن محمد تركه اصفهانى و چگونگى تصحيح كتاب «عقل و عشق يا مناظرات خمس» و نسخه‌هاى مورد استفاده و هم‌چنين گزارش جامع و گويايى از مباحث مطرح در كتاب ذكر كرده است.


ايشان، بخش «تعليقات و توضيحات» را به آخر كتاب افزوده است كه شامل مواردى مانند ترجمه آيات و روايات و عبارات عربى و توضيح معانى لغات و شرح حوادث تاريخى و تعيين نام شاعران ابيات مورد استفاده مؤلف است. موارد انتقادى در اين تعليقات و توضيحات نادر است، مانند انتقاد مصحح بر نظر مؤلف در باره تأثير ظهور اسلام در افزايش تعداد حروف الفباى عربى (همان، ص 117)
ايشان، بخش «تعليقات و توضيحات» را به آخر كتاب افزوده است كه شامل مواردى مانند ترجمه آيات و روايات و عبارات عربى و توضيح معانى لغات و شرح حوادث تاريخى و تعيين نام شاعران ابيات مورد استفاده مؤلف است. موارد انتقادى در اين تعليقات و توضيحات نادر است، مانند انتقاد مصحح بر نظر مؤلف در باره تأثير ظهور اسلام در افزايش تعداد حروف الفباى عربى (همان، ص 117)
خط ۱۷۶: خط ۱۷۶:




1. عقل و عشق يا مناظرات خمس، صائن الدين على بن محمد تركه اصفهانى، نشر ميراث مكتوب و اهل قلم، تهران، 1375ش.
1. عقل و عشق يا مناظرات خمس، صائنالدين على بن محمد تركه اصفهانى، نشر ميراث مكتوب و اهل قلم، تهران، 1375ش.


2. دانش‌نامه جهان اسلام، جلد هفتم، زير نظر غلامعلى حداد عادل، تهران بنياد دايرة المعارف اسلامى، 1382ش.
2. دانش‌نامه جهان اسلام، جلد هفتم، زير نظر غلامعلى حداد عادل، تهران بنياد دايرة المعارف اسلامى، 1382ش.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش