۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' عليه السلام' به 'عليهالسلام') |
||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
جلد سوم كتاب در ادامه ذكر استانها و تسوهايى مثل بصره و بغداد به بيان روابط ايرانيان و يمن مىپردازد و وجوه اشتراك در استانهاى اين دو سرزمين را بازتابى از روابط بين اين دو سرزمين در دوران هخامنشى به علت حسن رفتار حاكمان ايرانى يمن مىداند. | جلد سوم كتاب در ادامه ذكر استانها و تسوهايى مثل بصره و بغداد به بيان روابط ايرانيان و يمن مىپردازد و وجوه اشتراك در استانهاى اين دو سرزمين را بازتابى از روابط بين اين دو سرزمين در دوران هخامنشى به علت حسن رفتار حاكمان ايرانى يمن مىداند. | ||
در گفتارهاى بعدى از حضور اعراب در سورستان كه از زمان عمر و سعد بن ابى وقاص حالت جدى به خود گرفت و نيز از ورود عايشه به بصره در مخالفت با | در گفتارهاى بعدى از حضور اعراب در سورستان كه از زمان عمر و سعد بن ابى وقاص حالت جدى به خود گرفت و نيز از ورود عايشه به بصره در مخالفت با علىعليهالسلام سخن رانده، آن را نقطه عطفى در تاريخ اين سرزمين مىداند كه منجر به انتقال جنگ و جدالهاى داخلى اعراب (كه تاكنون به همان سرزمينهاى عربى محصور بود) به سورستان؛ يعنى قلمرو ايرانشهر شد. مؤلف دفاع سرسختانه ايرانيان از خلافت علىعليهالسلام را نمونهاى از عدالتخواهى و وفادارى ايرانيان عنوان مىكند. | ||
«به انحراف رفتن دعوت اسلامى» نيز از گفتارهاى قابل ذكر اين كتاب است. نويسنده معتقد است، در دورههاى عمر و خلفاى بعدى به زحمت مىتوان مواردى يافت كه پيش از حمله به مردم شهر يا روستايى نام از اسلام و دعوت اسلامى برده شود چه رسد به معنى اسلام و شناساندن آن به مردم بدانگونه كه شرط تبليغ يك دين است. | «به انحراف رفتن دعوت اسلامى» نيز از گفتارهاى قابل ذكر اين كتاب است. نويسنده معتقد است، در دورههاى عمر و خلفاى بعدى به زحمت مىتوان مواردى يافت كه پيش از حمله به مردم شهر يا روستايى نام از اسلام و دعوت اسلامى برده شود چه رسد به معنى اسلام و شناساندن آن به مردم بدانگونه كه شرط تبليغ يك دين است. | ||
مؤلف همچنين از گرايش اسلامى و دلبستگى ايرانيان به شخصيت | مؤلف همچنين از گرايش اسلامى و دلبستگى ايرانيان به شخصيت علىعليهالسلام و نيز از نيروى مقاومت ايرانيان در مقابل زيادهروى اعراب از جمله نبرد دير جماجم و يارى رساندن آنها به ابن اشعث در مقابل حجاج در قسمتى از سورستان (عين التمر) به عنوان يك نيروى مقاومتى زنده در مقابل بىعدالتى، يادكرده و در خاتمه نيز از دهقانان نامى و مناصب آنها در دوره اسلامى به تفصيل سخن گفته است. | ||
جلد چهارم درباره مسأله نقش زبان فارسى در ارتباط با زبان عربى و مددكارى آن نسبت به اين زبان در نخستين قرنهاى اسلامى است. | جلد چهارم درباره مسأله نقش زبان فارسى در ارتباط با زبان عربى و مددكارى آن نسبت به اين زبان در نخستين قرنهاى اسلامى است. |
ویرایش