پرش به محتوا

تجارب الأمم (ترجمه امامی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'كتابشناسى ' به 'كتاب‌شناسى '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كتابشناسى ' به 'كتاب‌شناسى ')
خط ۵۸: خط ۵۸:
وى سپس در معرفى مسكويه، از اين كه درباره او و كارنامه درخشان‌اش، كتب و مقالات فراوان به زبان عربى، انگليسى، فرانسه و به اغلب زبان‌هاى اروپايى نوشته‌اند؛ اما در زبان فارسى، چنانكه شايسته جايگاه اوست، بازشناخته نيست و تنها در چند اثر يادى از او شده است، ابراز تأسف مى‌كند.
وى سپس در معرفى مسكويه، از اين كه درباره او و كارنامه درخشان‌اش، كتب و مقالات فراوان به زبان عربى، انگليسى، فرانسه و به اغلب زبان‌هاى اروپايى نوشته‌اند؛ اما در زبان فارسى، چنانكه شايسته جايگاه اوست، بازشناخته نيست و تنها در چند اثر يادى از او شده است، ابراز تأسف مى‌كند.


در ادامه از اين نظر كه خواننده ترجمه فارسى، از سرنوشت متنى كه اين ترجمه از روى آن پديد آمده است و نيز از جايگاه مصنف اين اثر به اجمال آگاه گردد، مضمون كلى مقدمه‌اى را كه بر متن عربى تجارب‌الامم نوشته است، با تغييراتى كه مقتضاى مقدمه ترجمه است، و گاه با تعديل و تجديد نظر و حذف جزئيات كتابشناسى منابع، متذكر مى‌شود.
در ادامه از اين نظر كه خواننده ترجمه فارسى، از سرنوشت متنى كه اين ترجمه از روى آن پديد آمده است و نيز از جايگاه مصنف اين اثر به اجمال آگاه گردد، مضمون كلى مقدمه‌اى را كه بر متن عربى تجارب‌الامم نوشته است، با تغييراتى كه مقتضاى مقدمه ترجمه است، و گاه با تعديل و تجديد نظر و حذف جزئيات كتاب‌شناسى منابع، متذكر مى‌شود.


در ترجمه متن‌هاى تاريخى، شيوه مترجمان از ديرباز رعايت نوعى هماهنگى با تاريخ زبان متن بوده است. از اين رو، نثر ترجمه‌هاى اين متون، عملاً تحت تأثير ويژگى‌هاى فارسى آن زمان از يك‌سو، و ويژگى‌هاى زبان خود متن از سوى ديگر قرار داشته است. بسا كه همين عامل دوم است كه خود سبب شده است تا زبان فارسى در آن جا كه از واژگان تازى عيناً و به صراحت وام نمى‌گيرد، در پاره‌اى موارد متأثر از ساختار و شيوه‌هاى سخن تازى باشد. وجود نثر كهن فارسى در زمينه‌هاى تاريخى خود، تعيين كننده شيوه‌اى است كه مترجمان در ترجمه متون كهن تازى در پيش مى‌گيرند.
در ترجمه متن‌هاى تاريخى، شيوه مترجمان از ديرباز رعايت نوعى هماهنگى با تاريخ زبان متن بوده است. از اين رو، نثر ترجمه‌هاى اين متون، عملاً تحت تأثير ويژگى‌هاى فارسى آن زمان از يك‌سو، و ويژگى‌هاى زبان خود متن از سوى ديگر قرار داشته است. بسا كه همين عامل دوم است كه خود سبب شده است تا زبان فارسى در آن جا كه از واژگان تازى عيناً و به صراحت وام نمى‌گيرد، در پاره‌اى موارد متأثر از ساختار و شيوه‌هاى سخن تازى باشد. وجود نثر كهن فارسى در زمينه‌هاى تاريخى خود، تعيين كننده شيوه‌اى است كه مترجمان در ترجمه متون كهن تازى در پيش مى‌گيرند.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش