۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - 'نهج البلاغة' به 'نهجالبلاغة') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
#جالب است كه نويسنده در ارائه پرسشهاى نمونه، بعد از طرح هفت پرسش يادآورى كرده است كه ترجيح دادم كه پرسش اخير (هشتم) را حذف كنم، ولى نوع پرسش حذفشده و علت اين موضوع را نيز توضيح نداده است ....<ref>همان، ص 528، پاورقى</ref> | #جالب است كه نويسنده در ارائه پرسشهاى نمونه، بعد از طرح هفت پرسش يادآورى كرده است كه ترجيح دادم كه پرسش اخير (هشتم) را حذف كنم، ولى نوع پرسش حذفشده و علت اين موضوع را نيز توضيح نداده است ....<ref>همان، ص 528، پاورقى</ref> | ||
#نويسنده در تمرينات و تطبيقهايى كه مطرح كرده، از اديبان و استادان مهم و معاصر زبان عربى مانند نقولا فياض، مى زياده، ميخائيل نعيمه، جبران خليل جبران، [[طه حسین|طه حسين]]، توفيق يوسف عوّاد، منفلوطى و آثار مهم آنها مثل «ظلمات و أشعة»، «جنّة الحيوان»، «الوعد الحقّ» و شخصيتهاى علمى و ادبى قديم مانند [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]]، بيضاوى، متنبى، بُحترى، [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و... و آثارى مانند «كليله و دمنه» و «[[الأغاني]]» و... استفاده كرده است ....<ref>همان، ص 345، 539، 533، 528، 526، 482، 432 و...</ref>همچنين ايشان گاه به مقالهاى منتشرشده در مجلات علمى معاصر ارجاع داده است ....<ref>همان، ص 7</ref> | #نويسنده در تمرينات و تطبيقهايى كه مطرح كرده، از اديبان و استادان مهم و معاصر زبان عربى مانند نقولا فياض، مى زياده، ميخائيل نعيمه، جبران خليل جبران، [[طه حسین|طه حسين]]، توفيق يوسف عوّاد، منفلوطى و آثار مهم آنها مثل «ظلمات و أشعة»، «جنّة الحيوان»، «الوعد الحقّ» و شخصيتهاى علمى و ادبى قديم مانند [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]]، بيضاوى، متنبى، بُحترى، [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و... و آثارى مانند «كليله و دمنه» و «[[الأغاني]]» و... استفاده كرده است ....<ref>همان، ص 345، 539، 533، 528، 526، 482، 432 و...</ref>همچنين ايشان گاه به مقالهاى منتشرشده در مجلات علمى معاصر ارجاع داده است ....<ref>همان، ص 7</ref> | ||
#همچنين نويسنده در موارد بسيارى، از كتاب | #همچنين نويسنده در موارد بسيارى، از كتاب «نهجالبلاغة» بهعنوان شاهد مثال براى مباحث نحوى بهره برده است. اين نكته نيز بر ارزش و اتقان مباحث كتاب افزوده است ....<ref>همان، ص 44، 269، 197، 193، 361، 368، 408، 416، 424، 426</ref>؛ البته «نهجالبلاغة» چند جلدى مورد استفاده قرار گرفته، ولى مشخصاتش معلوم نيست، به نظر مىرسد از شروح «نهجالبلاغة» استفاده شده است. | ||
#نويسنده در يكى از تمرينات كتاب بهعنوان مثال اين بيت از قصيده معروف فرزدق در مدح حضرت [[امام سجاد(ع)]] را ذكر كرده است:{{شعر}} | #نويسنده در يكى از تمرينات كتاب بهعنوان مثال اين بيت از قصيده معروف فرزدق در مدح حضرت [[امام سجاد(ع)]] را ذكر كرده است:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''يُغضي حياء و يغضى من مهابته''|2=''فما يُكلم إلّا حين يَبتسم''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''يُغضي حياء و يغضى من مهابته''|2=''فما يُكلم إلّا حين يَبتسم''}}{{پایان شعر}} | ||
#:و بعد به تجزيه و تركيب آن پرداخته است ....<ref>همان، ص 217.</ref> | #:و بعد به تجزيه و تركيب آن پرداخته است ....<ref>همان، ص 217.</ref> | ||
#نويسنده در نثرى كه خودش نوشته و در اين كتاب براى تمرين هم مطرح كرده، چگونگى زندگى ادبىاش را بيان كرده و چنين نوشته است كه تلاش ادبى خودم را در زمانى كه در كلاس هفتم بودم با نگارش داستان كوتاه آغاز كردم و محفوظاتم از قرآن كريم و | #نويسنده در نثرى كه خودش نوشته و در اين كتاب براى تمرين هم مطرح كرده، چگونگى زندگى ادبىاش را بيان كرده و چنين نوشته است كه تلاش ادبى خودم را در زمانى كه در كلاس هفتم بودم با نگارش داستان كوتاه آغاز كردم و محفوظاتم از قرآن كريم و «نهجالبلاغة» و سرچشمههاى اشعار عربى، سرمايه فرهنگى مرا تشكيل داد و سبب نشاط علمى من شد و... ....<ref>همان، ص 392</ref> | ||
#نويسنده افزون بر بهرهگيرى از آثار اديبان و شاعران، گاهى قطعاتى را كه خودش بهصورت نثر نوشته است، بهعنوان متونى براى تمرين مطالب كتاب مطرح كرده است ....<ref>همان، ص 15، 252، 423، 392 و 389</ref> | #نويسنده افزون بر بهرهگيرى از آثار اديبان و شاعران، گاهى قطعاتى را كه خودش بهصورت نثر نوشته است، بهعنوان متونى براى تمرين مطالب كتاب مطرح كرده است ....<ref>همان، ص 15، 252، 423، 392 و 389</ref> | ||
#نويسنده در پاورقىهاى كتاب، گاهى لغت يا عبارت يا جملهاى را معنا كرده ....<ref>همان، ص 426، پاورقى 2، 3 و 4؛ ص 432، پاورقى 2 و 3</ref>و گاه منابع مطالب نقلشده را آورده ....<ref>همان، ص 427؛ ص 432، پاورقى 1 و ص 437، پاورقى 3</ref>و گاهى نام شاعرى را آورده كه در متن، بيتى از او نقل و به آن استشهاد شده ....<ref>همان، ص 437، پاورقى 5</ref>يا گونهاى ديگر از تجزيه و تحليل صرفى يا نحوى را غير از آنچه در متن ذكر شده، بيان كرده ....<ref>همان، ص 445، پاورقى 1 و 496، پاورقى 1 و 2</ref>و گاهى در يك پاورقى افزون بر بيان لغت و معناى كلى جمله و عبارت به ذكر منابع مطالب نيز پرداخته ....<ref>همان، ص 450، پاورقى 1 و 2</ref>و ديگرگاه، اعراب جملات را بيان كرده ....<ref>همان، ص 480، پاورقى 1</ref>و گاه براى آشنايى با وجوه اعرابى ديگر غير از آنچه در متن آمده، به كتابهاى مرجع مانند تفاسير ارجاع داده ....<ref>همان، ص 485، پاورقى 1</ref>و گاهى مرجع يك ضمير را آشكار كرده ....<ref>همان، ص 503، پاورقى 2</ref>و گاهى با بيان نحوه ديگرى از اعراب غير از آنچه در متن آمده، با ذكر منبع، نام اديب و نظريهپردازى را كه نظر ديگرى ابراز كرده، آورده است ....<ref>همان، ص 512، پاورقى 1</ref> | #نويسنده در پاورقىهاى كتاب، گاهى لغت يا عبارت يا جملهاى را معنا كرده ....<ref>همان، ص 426، پاورقى 2، 3 و 4؛ ص 432، پاورقى 2 و 3</ref>و گاه منابع مطالب نقلشده را آورده ....<ref>همان، ص 427؛ ص 432، پاورقى 1 و ص 437، پاورقى 3</ref>و گاهى نام شاعرى را آورده كه در متن، بيتى از او نقل و به آن استشهاد شده ....<ref>همان، ص 437، پاورقى 5</ref>يا گونهاى ديگر از تجزيه و تحليل صرفى يا نحوى را غير از آنچه در متن ذكر شده، بيان كرده ....<ref>همان، ص 445، پاورقى 1 و 496، پاورقى 1 و 2</ref>و گاهى در يك پاورقى افزون بر بيان لغت و معناى كلى جمله و عبارت به ذكر منابع مطالب نيز پرداخته ....<ref>همان، ص 450، پاورقى 1 و 2</ref>و ديگرگاه، اعراب جملات را بيان كرده ....<ref>همان، ص 480، پاورقى 1</ref>و گاه براى آشنايى با وجوه اعرابى ديگر غير از آنچه در متن آمده، به كتابهاى مرجع مانند تفاسير ارجاع داده ....<ref>همان، ص 485، پاورقى 1</ref>و گاهى مرجع يك ضمير را آشكار كرده ....<ref>همان، ص 503، پاورقى 2</ref>و گاهى با بيان نحوه ديگرى از اعراب غير از آنچه در متن آمده، با ذكر منبع، نام اديب و نظريهپردازى را كه نظر ديگرى ابراز كرده، آورده است ....<ref>همان، ص 512، پاورقى 1</ref> |
ویرایش