۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'صاحب رياض العلماء' به 'صاحب رياض العلماء ') |
||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
#رسالهاى در علم باريتعالى: در كتب تراجم و شرح حال چنين رسالهاى از آقا حسين نام برده نشده است و تنها در فهارس نسخه خطى كتابخانهها تصريح شده كه اين رساله از [[محقق خوانساری، حسین بن محمد|آقا حسين خوانسارى]] است. | #رسالهاى در علم باريتعالى: در كتب تراجم و شرح حال چنين رسالهاى از آقا حسين نام برده نشده است و تنها در فهارس نسخه خطى كتابخانهها تصريح شده كه اين رساله از [[محقق خوانساری، حسین بن محمد|آقا حسين خوانسارى]] است. | ||
#رساله در اجماع: در فهرست نسخههاى خطى دانشگاه تهران رسالهاى در اجماع به آقا حسين نسبت داده شده است ولى در كتب شرح حال و كتابشناسى از اين رساله هيچ اطلاعى در دست نبود و لكن با فحص و تتبع فراوانى كه در كتاب مشارق الشموس انجام شد معلوم گرديد كه اين رساله قسمتى از كتاب مشارق [[محقق خوانساری، حسین بن محمد|آقا حسين خوانسارى]] است. | #رساله در اجماع: در فهرست نسخههاى خطى دانشگاه تهران رسالهاى در اجماع به آقا حسين نسبت داده شده است ولى در كتب شرح حال و كتابشناسى از اين رساله هيچ اطلاعى در دست نبود و لكن با فحص و تتبع فراوانى كه در كتاب مشارق الشموس انجام شد معلوم گرديد كه اين رساله قسمتى از كتاب مشارق [[محقق خوانساری، حسین بن محمد|آقا حسين خوانسارى]] است. | ||
#رسالهاى در حكم عقل به حسن و قبح افعال: اوّلين بار صاحب رياض العلماء اين رساله را به آقا حسين نسبت مىدهد. تهرانى تصريح مىكند كه رساله حسن و قبح با رساله جبر و اختيار متفاوت است. حال آنكه اين دو رساله يكى است و اين رساله را به درخواست فرزندش آقا جمال نوشته است. وقتى كه آقا جمال حاشيه بر شرح مختصرالاصول عضدى مىنوشته است از پدرش درخواست مىكند كه به جهت اهميت اين بحث، حاشيهاى بر اين مبحث بنويسد بنابراين رسالهاى كه توسّط آقا جمال نوشته شده همان تعليقهاى است كه بر شرح مختصرالاصول عضدى نوشته است پس هر دو رساله يكى است. | #رسالهاى در حكم عقل به حسن و قبح افعال: اوّلين بار [[افندی، عبدالله بن عیسیبیگ|صاحب رياض العلماء]] اين رساله را به آقا حسين نسبت مىدهد. تهرانى تصريح مىكند كه رساله حسن و قبح با رساله جبر و اختيار متفاوت است. حال آنكه اين دو رساله يكى است و اين رساله را به درخواست فرزندش آقا جمال نوشته است. وقتى كه آقا جمال حاشيه بر شرح مختصرالاصول عضدى مىنوشته است از پدرش درخواست مىكند كه به جهت اهميت اين بحث، حاشيهاى بر اين مبحث بنويسد بنابراين رسالهاى كه توسّط آقا جمال نوشته شده همان تعليقهاى است كه بر شرح مختصرالاصول عضدى نوشته است پس هر دو رساله يكى است. | ||
#رساله درباره شبهه هبوط حجر (سقوط آزاد اجسام): اين رساله پيرامون سقوط سنگ تحت عنوان «شك و حل» نگاشته شده است. اين رساله گرچه مختصر و موجز نوشته شده است ليكن از ژرفاى نسبتاً خوبى برخوردار است و بر پايه فلسفه مشاء و هيئت بطلميوس استوار است. آقا حسين نخست اشكالى را بدين گونه مطرح كرده است: هرگاه سنگى به زمين سقوط كند، بدون شك بايد هوايى كه سر راه سنگ قرار دارد كنار رود تا امكان سقوط فراهم آيد وگرنه تداخل هوا در سنگ و سنگ در هوا لازم مىآيد كه چنين امرى محال است. وى در پاسخ سوال فوق، به مواردى اشاره مىكند كه قابل توجّه است. | #رساله درباره شبهه هبوط حجر (سقوط آزاد اجسام): اين رساله پيرامون سقوط سنگ تحت عنوان «شك و حل» نگاشته شده است. اين رساله گرچه مختصر و موجز نوشته شده است ليكن از ژرفاى نسبتاً خوبى برخوردار است و بر پايه فلسفه مشاء و هيئت بطلميوس استوار است. آقا حسين نخست اشكالى را بدين گونه مطرح كرده است: هرگاه سنگى به زمين سقوط كند، بدون شك بايد هوايى كه سر راه سنگ قرار دارد كنار رود تا امكان سقوط فراهم آيد وگرنه تداخل هوا در سنگ و سنگ در هوا لازم مىآيد كه چنين امرى محال است. وى در پاسخ سوال فوق، به مواردى اشاره مىكند كه قابل توجّه است. | ||
#رساله در پاسخ به شبهه: يكى ديگر از رسائل آقا حسين كه تحت عنوان شك و حل نوشته شده درباره شبهه اجتماع ظن و يقين است. بدين نحو كه فرض كنيم اكثر اهل بلدى مسلمان هستند و بعضى از آنان كافرند و ما علم به اين موضوع داريم امّا بعينه نمى-توانيم بر هر شخصى حكم كنيم، يعنى هر كسى را كه از اهل آن بلد مىبينيم، مظنه پيدا مىكنيم كه مسلمان است، بنابراين كه ظن تابع اعم اغلب است از طرفى چون مىدانيم كه قطعاً بعضى از افراد اين بلد كافر هستند، اين شبهه پيش مىآيد كه ظن اسلام آن شخص متضاد است با يقين كفر. پس جايز نيست اجتماع ظن و يقين در محل واحد باشد. | #رساله در پاسخ به شبهه: يكى ديگر از رسائل آقا حسين كه تحت عنوان شك و حل نوشته شده درباره شبهه اجتماع ظن و يقين است. بدين نحو كه فرض كنيم اكثر اهل بلدى مسلمان هستند و بعضى از آنان كافرند و ما علم به اين موضوع داريم امّا بعينه نمى-توانيم بر هر شخصى حكم كنيم، يعنى هر كسى را كه از اهل آن بلد مىبينيم، مظنه پيدا مىكنيم كه مسلمان است، بنابراين كه ظن تابع اعم اغلب است از طرفى چون مىدانيم كه قطعاً بعضى از افراد اين بلد كافر هستند، اين شبهه پيش مىآيد كه ظن اسلام آن شخص متضاد است با يقين كفر. پس جايز نيست اجتماع ظن و يقين در محل واحد باشد. |
ویرایش