۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
جز (جایگزینی متن - 'عليهم السلام' به 'عليهمالسلام') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
بحث قرائت، كه از پيشينهاى كهن و اهميتى ويژه برخوردار است، بتفصيل در البيان، مطرح شده است. مؤلف به جايگاه قرائت در آراى قرآن پژوهان اشاره مىكند و با تصريح به عدم تواتر قرائتهاى هفتگانه مىگويد: عدم تواتر قرائتها سخنى مشهور در ميان شيعه است و بعيد نمىنمايد كه در ميان عامه نيز چنين باشد.<ref>ص 123</ref>. مؤلف براى اثبات عدم تواتر قرائتها، ابتدا قاريان دهگانه را معرفى مىكند و سپس چگونگى گزارش قرائتهاى آنها را بازگفته، مىنويسد: توجه به واقع زندگانى قاريان و تأمل در طرق نقل قرائتها و چگونگى اسناد قرائتها، نحوه استدلال قاريان و پيروان آنها به قرائتهاى خود و نقد ديگر قرائتها، و انكار بسيارى از محققان برخى از اين قرائتها را (كه نمونههايى از آنها آورده است) نشان مىدهد كه اين قرائتها متواتر نيستند.<ref>ص 126-157</ref>؛آنگاه دلايل تواتر قرائتها را نقد مىكند و نشان مىدهد كه هيچكدام دلايل استوارى ندارند.<ref>ص 157-160</ref>. مؤلف گاه بر اين نكته تأكيد كرده است كه اين دلايل، تواتر قرآن را ثابت مىكند نه قرائتها را، و بين اين دو فرقى است روشن. از آنجا كه مؤلف تواتر قرائتها را نفى كرده، در ادامه بحث، پيوند «قرائتهاى هفتگانه» را با حديث «احرف سبعه» گسسته دانسته و تأكيد كرده است كه اين حديث به هر معنايى كه باشد، پيوندى با موضوع قرائتهاى هفتگانه ندارد. وى در تأييد اين نظر خود، آراى تنى چند از مفسّران و قرآن پژوهان بزرگ عامه را آورده است كه از جمله به تأخر چند سدهاى تعيينِ قرائتهاى هفتگانه از سوى ابن مجاهد استناد كردهاند.<ref>ص 163</ref>. | بحث قرائت، كه از پيشينهاى كهن و اهميتى ويژه برخوردار است، بتفصيل در البيان، مطرح شده است. مؤلف به جايگاه قرائت در آراى قرآن پژوهان اشاره مىكند و با تصريح به عدم تواتر قرائتهاى هفتگانه مىگويد: عدم تواتر قرائتها سخنى مشهور در ميان شيعه است و بعيد نمىنمايد كه در ميان عامه نيز چنين باشد.<ref>ص 123</ref>. مؤلف براى اثبات عدم تواتر قرائتها، ابتدا قاريان دهگانه را معرفى مىكند و سپس چگونگى گزارش قرائتهاى آنها را بازگفته، مىنويسد: توجه به واقع زندگانى قاريان و تأمل در طرق نقل قرائتها و چگونگى اسناد قرائتها، نحوه استدلال قاريان و پيروان آنها به قرائتهاى خود و نقد ديگر قرائتها، و انكار بسيارى از محققان برخى از اين قرائتها را (كه نمونههايى از آنها آورده است) نشان مىدهد كه اين قرائتها متواتر نيستند.<ref>ص 126-157</ref>؛آنگاه دلايل تواتر قرائتها را نقد مىكند و نشان مىدهد كه هيچكدام دلايل استوارى ندارند.<ref>ص 157-160</ref>. مؤلف گاه بر اين نكته تأكيد كرده است كه اين دلايل، تواتر قرآن را ثابت مىكند نه قرائتها را، و بين اين دو فرقى است روشن. از آنجا كه مؤلف تواتر قرائتها را نفى كرده، در ادامه بحث، پيوند «قرائتهاى هفتگانه» را با حديث «احرف سبعه» گسسته دانسته و تأكيد كرده است كه اين حديث به هر معنايى كه باشد، پيوندى با موضوع قرائتهاى هفتگانه ندارد. وى در تأييد اين نظر خود، آراى تنى چند از مفسّران و قرآن پژوهان بزرگ عامه را آورده است كه از جمله به تأخر چند سدهاى تعيينِ قرائتهاى هفتگانه از سوى ابن مجاهد استناد كردهاند.<ref>ص 163</ref>. | ||
مؤلف پس از نقد حجيّت قرائتها، با استناد به روايتى از [[الکافی|كافى]]، تأكيد مىكند كه در نماز قرائتى صحيح است كه به روزگار امامان | مؤلف پس از نقد حجيّت قرائتها، با استناد به روايتى از [[الکافی|كافى]]، تأكيد مىكند كه در نماز قرائتى صحيح است كه به روزگار امامان عليهمالسلام متعارف بوده باشد.<ref>ص 167</ref>. بحث از روايت «احرف سبعه» در علوم قرآنى بسى دراز دامن است (-حسن ضياءالدين عتر). مؤلف، گونههاى مختلف نقل آن را آورده و پس از نقد تمامى آنها، تصريح كرده است كه به دليل تهافت و تناقض روايات و عدم امكان جمع، نمىتوان آنها را پذيرفت.<ref>ص 171-193</ref>. ازينرو، وى روايات «احرف سبعه» را يكسره مردود مىشمارد.<ref>براى انتقاد از اين نظر-شاهين، ص 29-32</ref>. | ||
مهمترين بحث البيان، بحث «تحريف ناپذيرى» قرآن كريم است. مؤلف تحريف را معنى كرده، انواع و ابعاد آن را نمايانده و محل نزاع بحث را روشن كرده است. وى ضمن تصريح به اينكه محققان هرگز به تحريف عقيده نداشتهاند، «نسخ التلاوه» را گونهاى از تحريف دانسته است. وى در اثبات تحريف ناپذيرى قرآن، به آيات قرآن، سنت، روايات فضائل سورهها و فضيلت قرائت قرآن استناد كرده است.<ref>ص 207- 235</ref>و افزون بر اينها به لحاظ تاريخى و با توجه به واقع زندگانى مسلمانان، وقوع تحريف را غير ممكن دانسته است. | مهمترين بحث البيان، بحث «تحريف ناپذيرى» قرآن كريم است. مؤلف تحريف را معنى كرده، انواع و ابعاد آن را نمايانده و محل نزاع بحث را روشن كرده است. وى ضمن تصريح به اينكه محققان هرگز به تحريف عقيده نداشتهاند، «نسخ التلاوه» را گونهاى از تحريف دانسته است. وى در اثبات تحريف ناپذيرى قرآن، به آيات قرآن، سنت، روايات فضائل سورهها و فضيلت قرائت قرآن استناد كرده است.<ref>ص 207- 235</ref>و افزون بر اينها به لحاظ تاريخى و با توجه به واقع زندگانى مسلمانان، وقوع تحريف را غير ممكن دانسته است. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
آنان بر اين باورند كه چون قرآن در زمان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جمع نشده، به هنگام جمع آن در زمان خلفا تحريف صورت گرفته است. بدين سان، مؤلف به بحث از جمع قرآن پرداخته و پس از نقد و بررسى روايتها و تحليل ابعاد بحث و فرضهاى مختلف آن، به نتيجه رسيده است كه قرآن به همين صورت كنونى به روزگار رسول اكرم جمع بوده است.<ref>ص 239-259؛نيز تحريف</ref>. | آنان بر اين باورند كه چون قرآن در زمان رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جمع نشده، به هنگام جمع آن در زمان خلفا تحريف صورت گرفته است. بدين سان، مؤلف به بحث از جمع قرآن پرداخته و پس از نقد و بررسى روايتها و تحليل ابعاد بحث و فرضهاى مختلف آن، به نتيجه رسيده است كه قرآن به همين صورت كنونى به روزگار رسول اكرم جمع بوده است.<ref>ص 239-259؛نيز تحريف</ref>. | ||
مؤلف پس از اثبات سلامت، استوارى و وحيانى بودن قرآن، به بحث «حجيّت ظواهر» آن مىپردازد، و براى اثبات آن، به دلايل عقلى، قرآنى و روايى استناد مىكند؛آنگاه دلايل كسانى را گزارش مىكند كه به عدم حجيّت ظواهر قرآن اعتقاد دارند، از جمله: مخاطبان قرآن فقط امامان | مؤلف پس از اثبات سلامت، استوارى و وحيانى بودن قرآن، به بحث «حجيّت ظواهر» آن مىپردازد، و براى اثبات آن، به دلايل عقلى، قرآنى و روايى استناد مىكند؛آنگاه دلايل كسانى را گزارش مىكند كه به عدم حجيّت ظواهر قرآن اعتقاد دارند، از جمله: مخاطبان قرآن فقط امامان عليهمالسلاماند؛ بهرهگيرى از ظواهر آيات و استناد بدان، تفسير به رأى است كه از آن نهى شده است؛معارف قرآن بسى ژرف است و دست نايافتنى؛و بالاخره تحريف قرآن و از بين رفتن قرائن مهم آن. | ||
مؤلف كه در بخشهاى پيشين دلايل تحريف را نقد كرده است، در اين بخش، ديگر دلايل آنان را به نقد كشيده بر حجيّت ظواهر قرآن تأكيد مىكند.<ref>ص 263-273</ref>. | مؤلف كه در بخشهاى پيشين دلايل تحريف را نقد كرده است، در اين بخش، ديگر دلايل آنان را به نقد كشيده بر حجيّت ظواهر قرآن تأكيد مىكند.<ref>ص 263-273</ref>. |
ویرایش