۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'شهاب الدين' به 'شهابالدين') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
ظاهراً وى در کرمان به دنيا آمد و نخستين استاد و مرشد او، پدرش شيخ احمد بود كه از وى خرقه گرفت. | ظاهراً وى در کرمان به دنيا آمد و نخستين استاد و مرشد او، پدرش شيخ احمد بود كه از وى خرقه گرفت. | ||
وى پس از مرگ پدر، در 696ق، به سير و سياحت در ايران، شام و مصر پرداخت و از بسيارى از مشايخ صوفيه، محدثان و مفسران شهرها، چون شيخ | وى پس از مرگ پدر، در 696ق، به سير و سياحت در ايران، شام و مصر پرداخت و از بسيارى از مشايخ صوفيه، محدثان و مفسران شهرها، چون شيخ فخرالدين مجندرى (مجندرانى) در تبريز، شيخ كمالالدين عذرى در قاهره و شيخ حسامالدين رومى در قدس، تلقين ذكر، خرقه و اجازه روايت يافت و كتابهاى مهم صوفيه چون مصابيح، عوارف المعارف، فصوص الحكم و آثار ابن سبعين را نزد آنان خواند. | ||
وى سرانجام در 712ق به بخارا رفت و در خانقاه جدش ابوالمعالى | وى سرانجام در 712ق به بخارا رفت و در خانقاه جدش ابوالمعالى سيفالدين، در محله فتحآباد، ساكن شد و به ارشاد و تعليم پرداخت. | ||
وصف ابن بطوطه از خانقاه و ضيافت شيخ كه او را بعد از 730ق در بخارا ديده و شبى را درخانقاهش بسربرده است، نشانگر منزلت و عظمت باخرزى و گستره نفوذ اوست. علاوه بر آن، وقفنامهاى را كه ابوالمفاخر از اوقاف خويش ترتيب داده نيز گوياى نفوذ خاندان باخرزى در آنجاست. روستاها، زمينها و آبادىهاى بسيارى جزو موقوفات اين «وقفنامه» است. | وصف ابن بطوطه از خانقاه و ضيافت شيخ كه او را بعد از 730ق در بخارا ديده و شبى را درخانقاهش بسربرده است، نشانگر منزلت و عظمت باخرزى و گستره نفوذ اوست. علاوه بر آن، وقفنامهاى را كه ابوالمفاخر از اوقاف خويش ترتيب داده نيز گوياى نفوذ خاندان باخرزى در آنجاست. روستاها، زمينها و آبادىهاى بسيارى جزو موقوفات اين «وقفنامه» است. | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
او پس از خود، سرپرستى آن موقوفات را به حاجى عبدالله ابن محمد و اخى عبدالصمد بن حسن فتحآبادى واگذار كرد. | او پس از خود، سرپرستى آن موقوفات را به حاجى عبدالله ابن محمد و اخى عبدالصمد بن حسن فتحآبادى واگذار كرد. | ||
وى سرانجام در 736ق در محله فتحآبادِ بخارا درگذشت و در همان جا، در جانب شرقى قبر جدش | وى سرانجام در 736ق در محله فتحآبادِ بخارا درگذشت و در همان جا، در جانب شرقى قبر جدش سيفالدين، به خاك سپرده شد. در جوار آرامگاه او، دو تن از فرزندانش: برهانالدين شهيد و روحالدين شيخ داوود، مدفونند. | ||
سند خرقه باخرزى از دو طريق به سلسله كبرويه متصل است. از سويى به واسطه پدرش و نيز شيخ | سند خرقه باخرزى از دو طريق به سلسله كبرويه متصل است. از سويى به واسطه پدرش و نيز شيخ لطيفالدين نورى به سيفالدين باخرزى و سلسله كبرويه مىرسد و از سوى ديگر، از طريق شيخ فخرالدين مجندرى به شهابالدين سهروردى و سعدالدين حموى، از بزرگان طريقت كبرويه، به اين سلسله منتهى مىشود. | ||
وى علاوه بر آن، از طريق شيخ | وى علاوه بر آن، از طريق شيخ كمالالدين عذرى مغربى، با تصوف مغرب و مصر و بزرگان آن سرزمينها و نيز با ابن علوى و ابن سبعين و انديشههاى آنان ارتباط مىيابد. | ||
با آنكه باخرزى، از شيخ | با آنكه باخرزى، از شيخ كمالالدين عذرى، با احترام خاصى نام برده و حتى آداب و اصول خانقاه را نيز نزد او فراگرفته، اما بيشتر بهعنوان يك عارف كبروى شناخته شده و خود او نيز در كتاب اوراد الاحباب از [[نجمالدین کبری، احمد بن عمر|نجمالدين كبرى]] با عنوان «شيخنا» ياد كرده است. | ||
شهرت و اهميت باخرزى به سبب تأليف كتاب «اوراد الاحباب و فصوص الاداب» مىباشد كه آن را در بخارا و گويا بر سر قبر | شهرت و اهميت باخرزى به سبب تأليف كتاب «اوراد الاحباب و فصوص الاداب» مىباشد كه آن را در بخارا و گويا بر سر قبر سيفالدين تأليف كرده است. | ||
== از ديگر آثار او، عبارتند از== | == از ديگر آثار او، عبارتند از== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
1. المشيخة؛ | 1. المشيخة؛ | ||
2. وقفنامه. اين اثر مشتمل است بر نام و نشان اراضى و املاك بسيار و عوايد آنها كه باخرزى همه را وقف خانقاه و مزار | 2. وقفنامه. اين اثر مشتمل است بر نام و نشان اراضى و املاك بسيار و عوايد آنها كه باخرزى همه را وقف خانقاه و مزار سيفالدين باخرزى كرده و نيز مصارف آن موقوفات را معين نموده است. نخست، بقا و عمارت خانقاه و روضه سيفالدين را مد نظر داشته و سپس ديگر مصارف آن را مانند رسيدگى به احوال دراويش و صوفيه براى تأمين لباس، غذا، حمام و... برشمرده و در آخر نيز براى استنساخ و كتابت اوراد الاحباب، مخارجى تعيين كرده است. | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == |
ویرایش