۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==ولادت== | ==ولادت== | ||
'''عبدالرحمن جامی''' به سال 817 در خرجرد(يا خرگرد)جامى از نواحى هرات چشم به جهان گشود.پدر او | '''عبدالرحمن جامی''' به سال 817 در خرجرد(يا خرگرد)جامى از نواحى هرات چشم به جهان گشود.پدر او نظامالدين احمد دشتى از دشت اصفهان به خرجرد مهاجرت كرده بود. | ||
==کسب علم و دانش== | ==کسب علم و دانش== | ||
جامى در سنين كودكى همراه پدر خود به هرات رفت و در آنجا شروع به كسب علوم دينى و ادبى كرد.از اوايل حال استعداد عجيبى در فهم مسائل علمى از خود نشان مىداد و در طى چند سال در علوم نقلى و عقلى متبحر شد. | جامى در سنين كودكى همراه پدر خود به هرات رفت و در آنجا شروع به كسب علوم دينى و ادبى كرد.از اوايل حال استعداد عجيبى در فهم مسائل علمى از خود نشان مىداد و در طى چند سال در علوم نقلى و عقلى متبحر شد.صفىالدين على در رشحات عين الحيات،يكى از كتابهاى معتبر در شرح حال جامى، نقل مىكند كه در جوانى حتى در علم نجوم با بزرگان نامدار عصر خود مثل قاضىزاده رومى همپايه شد. | ||
در مورد تبحر جامى در هيأت و نجوم [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]] راجع به على قوشچى (ف 879)، كه خود از بزرگان متأخر علم نجوم و مأمور تشكيل رصدخانه الغبيگ در سمرقند بود و زيج الغ بيگ را به پايان رساند،چنين مىنويسد:مدتى قوشچى را «مسئلهاى مشكل بوده است در علم هيأت...و از هيچ محل مشكل وى حل نمىگشته، تا آنكه اتفاقا به شرف صحبت حضرت ايشان (يعنى جامى)رسيده است و از ايشان استفسار نموده، و ايشان حل مشكل وى كرده است». | در مورد تبحر جامى در هيأت و نجوم [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]] راجع به على قوشچى (ف 879)، كه خود از بزرگان متأخر علم نجوم و مأمور تشكيل رصدخانه الغبيگ در سمرقند بود و زيج الغ بيگ را به پايان رساند،چنين مىنويسد:مدتى قوشچى را «مسئلهاى مشكل بوده است در علم هيأت...و از هيچ محل مشكل وى حل نمىگشته، تا آنكه اتفاقا به شرف صحبت حضرت ايشان (يعنى جامى)رسيده است و از ايشان استفسار نموده، و ايشان حل مشكل وى كرده است». | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
رابطه جامى با طريقه نقشبنديه يا «طريقه خواجگان» را [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]] به تفصيل شرح داده است، و تذكره او در اين مورد از جمله منابع موثق به شمار مىرود، زيرا وى خود مريد و شاگرد بلافصل جامى بوده و بنابر اين به آداب و شيوه سير و سلوك اين طريقه كاملا وارد بوده است. | رابطه جامى با طريقه نقشبنديه يا «طريقه خواجگان» را [[لاری، عبدالغفور|عبدالغفور لارى]] به تفصيل شرح داده است، و تذكره او در اين مورد از جمله منابع موثق به شمار مىرود، زيرا وى خود مريد و شاگرد بلافصل جامى بوده و بنابر اين به آداب و شيوه سير و سلوك اين طريقه كاملا وارد بوده است. | ||
استاد معنوى و مرشد جامى | استاد معنوى و مرشد جامى سعدالدين كاشغرى(ف 860)بوده، كه با دو واسطه مريد مؤسس طريقه نقشبندى خواجه بهاءالدين محمد بن محمد نقشبند بخارى (ف 791)بوده است. به قول لارى جامى ابتدا خواجه سعدالدين را در واقعهاى ديده بوده و سپس به خدمت او رسيده و به فقر مشرف شده است. هنگامى كه جامى به صحبت خواجه رسيده او گفته بوده است،«شاهبازى به چنگ ما افتاده». اين مىرساند كه در همان بدايت كار استعداد معنوى جامى در نظر حقيقت بين خواجه كاملا مشهود بوده است.ظاهرا جامى در ابتدا شش ماه در خلوت نشسته،زيرا همانطور كه رسم صوفيان است مريد در بدو امر به «چله» یا خلوت چهل روزه (و گاهى كمتر و گاهى بيشتر از چهل روز) مىنشيند تا تعلق او به دنيا و عادتهاى ديرين خود قطع شود و زندگى تازهاى را آغاز كند. | ||
در كتاب جامى از «استادان معنوى جامى» سخن رفته استص 66-76، و همانطور كه استاد حكمت تصريح كرده است جامى در طول عمر خود نسبت به دو نفر از بزرگان مشايخ نقشبندى ارادت تمام داشته است.يكى از آنان خواجه | در كتاب جامى از «استادان معنوى جامى» سخن رفته استص 66-76، و همانطور كه استاد حكمت تصريح كرده است جامى در طول عمر خود نسبت به دو نفر از بزرگان مشايخ نقشبندى ارادت تمام داشته است.يكى از آنان خواجه سعدالدين است، كه نام وى قبلا ذكر شد، و ديگرى خواجه نصيرالدين عبيد الله-معروف به خواجه احرار(م 895)-كه جامى به اسم او مثنوى تحفة الاحرار را سروده است و همه جا از او به عنوان استاد و «مخدوم» خود ياد مىكند. ليكن تا آنجا كه بر نگارنده معلوم است هيچ كس تا كنون ارتباط اين دو مرشد را با يكديگر شرح نداده است.اين امر را خود جامى در نفحات الانس روشن مىكند:پس از ذكر سال وفات خواجه سعدالدين مىگويد،«امروز مظهر آيات و مجمع كرامات و ولايات طبقه خواجگان و رابطه التيام و واسطه انتظام سلسله شريفه ايشان قدس الله تعالى اسرارهم حضرت خواجه (يعنى عبيد الله) و مخلصان و نيازمندان ايشاناند». از اين عبارت معلوم مىشود كه در حدود سال 883(سال تحرير كتاب نفحات الانس) مرشد طريقه نقشبندى و جانشين خواجه سعدالدين خواجه احرار بوده است. | ||
در جاى ديگر در نفحات الانس ضمن شرح حال شيخ | در جاى ديگر در نفحات الانس ضمن شرح حال شيخ سعدالدين سعيد فرغانى جامى از كتاب او به اسم مناهج العباد الى المعاد، كه آن «ما لا بد هر طالب و مريد است»، درباره انواع انتساب مريدان به مشايخ نقل قول مىكند.از اينجا مىتوانيم نتيجه بگيريم كه انتساب جامى به خواجه سعدالدين از نوع «خرقه ارادت گرفتن» بوده است، «كه آن را جز از يك شيخ ستدن روا نباشد».و اين نوع معمولا با نوع ديگر انتساب، يعنی «تلقين ذكر»، توأم است.و انتساب او به خواجه احرار از نوع سومى بوده،يعنى «به صحبت و خدمت و تأدب به آن»،زيرا «در نسبت خرقه ارادت و نسبت تلقين ذكر از دو شيخ گرفتن مذموم است، اما در نسبت صحبت محمود است، ليكن به شرط اجازت يا فوت شيخ اول». | ||
آثار جامى در عرفان نظرى ثمره رابطه او با تصوف است،زيرا بدون آن رابطه او نمىتوانست كتبى مانند لوامع و لوايح را با آن وضوح و زيبائى و سلاست نثر بنويسد،چنانكه خود مىگويد،«باعث بر تسويد اوراق در باب تصوف آن بود كه در مبادى حال كه در سخنان اين طايفه شروع كرديم،فهم مقاصد قوم(يعنى صوفيه) | آثار جامى در عرفان نظرى ثمره رابطه او با تصوف است،زيرا بدون آن رابطه او نمىتوانست كتبى مانند لوامع و لوايح را با آن وضوح و زيبائى و سلاست نثر بنويسد،چنانكه خود مىگويد،«باعث بر تسويد اوراق در باب تصوف آن بود كه در مبادى حال كه در سخنان اين طايفه شروع كرديم،فهم مقاصد قوم(يعنى صوفيه) | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
نگارنده اين سطور مطلب تازهاى بر آنچه در اين مآخذ يافت مىشود نمىتواند بيفزايد، ولى-به قول بابر-اگر فقط از باب تيمن و تبرك هم باشد، نوشتن مختصرى در شرح حال جامى ضرورى است. | نگارنده اين سطور مطلب تازهاى بر آنچه در اين مآخذ يافت مىشود نمىتواند بيفزايد، ولى-به قول بابر-اگر فقط از باب تيمن و تبرك هم باشد، نوشتن مختصرى در شرح حال جامى ضرورى است. | ||
مولانا | مولانا نورالدين عبدالرحمن بن نظامالدين احمد بن شمسالدين محمد جامى نوشته هانرى ماسه،در دائرۀ المعارف اسلامى جديد(رك فهرست مآخذ كتاب حاضر). | ||
آثار جامى را استاد حكمت در كتاب جامى براى اولين بار در دوران معاصر با دقت بر شمرده است، و فهرست ايشان اساس همه كارهاى بعدى است.از روى اين فهرست آقاى مدرس گيلانى در مقدمه مثنوى هفت اورنگ و آقاى هاشم رضى در مقدمه ديوان كامل جامى هر يك فهرست جداگانهاى تهيه كردهاند.ولى هر كدام از اين سه فهرست به عللى ناقص است، و با اينكه نگارنده اين سطور فقط تا حدى درباره آثار جامى تحقيق كرده است، لازم مىبيند كه براى بار سوم فهرست آثارى كه استاد حكمت آورده است تصحيح كند.علاوه بر اين،چون هر يك از اين فهرستها بدون اتخاذ روش خاصى تهيه شده است،چنانكه نه مطابق تاريخ تأليف است و نه موضوع و نه حتى تنظيم الفبائى، لذا تقسيم بندى موضوعى اين آثار بىفايده نيست.در اينجا لازم به تذكر است كه به علت فقدان مآخذ حل بعضى از مسائل-مانند انتساب برخى از كتب مشكوك به جامى-براى نگارنده اين سطور ميسر نبود.اميد است كه در آينده محققان اين كار را به انجام رسانند. | آثار جامى را استاد حكمت در كتاب جامى براى اولين بار در دوران معاصر با دقت بر شمرده است، و فهرست ايشان اساس همه كارهاى بعدى است.از روى اين فهرست آقاى مدرس گيلانى در مقدمه مثنوى هفت اورنگ و آقاى هاشم رضى در مقدمه ديوان كامل جامى هر يك فهرست جداگانهاى تهيه كردهاند.ولى هر كدام از اين سه فهرست به عللى ناقص است، و با اينكه نگارنده اين سطور فقط تا حدى درباره آثار جامى تحقيق كرده است، لازم مىبيند كه براى بار سوم فهرست آثارى كه استاد حكمت آورده است تصحيح كند.علاوه بر اين،چون هر يك از اين فهرستها بدون اتخاذ روش خاصى تهيه شده است،چنانكه نه مطابق تاريخ تأليف است و نه موضوع و نه حتى تنظيم الفبائى، لذا تقسيم بندى موضوعى اين آثار بىفايده نيست.در اينجا لازم به تذكر است كه به علت فقدان مآخذ حل بعضى از مسائل-مانند انتساب برخى از كتب مشكوك به جامى-براى نگارنده اين سطور ميسر نبود.اميد است كه در آينده محققان اين كار را به انجام رسانند. | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۷۵: | ||
#رساله در قافيه يا مختصر وافى فى علم قوافى يا الرسالة الوافية فى علم القافية، چاپى، حدود 10 صفحه (25،11،28). | #رساله در قافيه يا مختصر وافى فى علم قوافى يا الرسالة الوافية فى علم القافية، چاپى، حدود 10 صفحه (25،11،28). | ||
#رساله در عروض، حدود سى صفحه (35،29،32). | #رساله در عروض، حدود سى صفحه (35،29،32). | ||
#رساله كبير در معما موسوم به حليه حلل،856،در حدود 80 ص.منتخب و تحريرى است از كتاب حلل مطرز در معما و لغز از | #رساله كبير در معما موسوم به حليه حلل،856،در حدود 80 ص.منتخب و تحريرى است از كتاب حلل مطرز در معما و لغز از شريفالدين على يزدى(31، 9،27). | ||
#رساله متوسط در معما،يا طبق بعضى از نسخههاى خطى، مختصرى در بيان قواعد معما، حدود 35 ص(32،27،29). | #رساله متوسط در معما،يا طبق بعضى از نسخههاى خطى، مختصرى در بيان قواعد معما، حدود 35 ص(32،27،29). | ||
#رساله صغير در معما، حدود 30 ص(33،10،30). | #رساله صغير در معما، حدود 30 ص(33،10،30). | ||
خط ۲۲۱: | خط ۲۲۱: | ||
#:{{شعر}} | #:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''هر خسته دل اختيار يارى كرده است''|2=''ما را ز ميان همه مختار توئى''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''هر خسته دل اختيار يارى كرده است''|2=''ما را ز ميان همه مختار توئى''}}{{پایان شعر}} | ||
#اشعة اللمعات،886،چاپى،151 ص.شرح لمعات است.اصل اين كتاب يعنى لمعات را [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر| | #اشعة اللمعات،886،چاپى،151 ص.شرح لمعات است.اصل اين كتاب يعنى لمعات را [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدين عراقى]] پس از حضور در مجلس درس صدرالدين قونيوى نوشته و جامى به شرح آن پرداخته است.اين كتاب از آثار بسيار مهم جامى در عرفان نظرى است، و مخصوصا مقدمه آن شامل فوايد بسيار است(3،5،3). | ||
#:آغاز: | #:آغاز: | ||
#:لولا لمعات برق نور القدم من نحو حمى الجود... | #:لولا لمعات برق نور القدم من نحو حمى الجود... |
ویرایش