۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
كتاب حاضر شامل يك مقدمه و چهار بخش مىباشد كه در آن حوادث و اتفاقات زمان تيمور لنگ، بابر شاه، همايون و | كتاب حاضر شامل يك مقدمه و چهار بخش مىباشد كه در آن حوادث و اتفاقات زمان تيمور لنگ، بابر شاه، همايون و جلالالدين اكبر به تفكيك ذكر شده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
در بخش بعدى مطالب از بابر شاه و تولد و شخصيت او و نيز دختر او «كلبدن بكم» كه بانويى شاعره و پاكدامن و صاحبنظر بوده سخن به ميان آمده است. «همايوننامه» كتابى قطور از اوست كه در آن از پدر و برادرش همايون سخن گفته است ....<ref>همان،ص 32-33</ref> | در بخش بعدى مطالب از بابر شاه و تولد و شخصيت او و نيز دختر او «كلبدن بكم» كه بانويى شاعره و پاكدامن و صاحبنظر بوده سخن به ميان آمده است. «همايوننامه» كتابى قطور از اوست كه در آن از پدر و برادرش همايون سخن گفته است ....<ref>همان،ص 32-33</ref> | ||
بابر شاه چهار فرزند داشته كه همايون را بيش از همه دوست داشت و لذا او را وليعهد هند قرار داد. او در لغت تركى و فارسى، علم هيئت، هندسه، نجوم و شعر تبحر يافت و از شيخ ابوالقاسم جرجانى و مولانا الياس اردبيلى كتاب درة التاج [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد| | بابر شاه چهار فرزند داشته كه همايون را بيش از همه دوست داشت و لذا او را وليعهد هند قرار داد. او در لغت تركى و فارسى، علم هيئت، هندسه، نجوم و شعر تبحر يافت و از شيخ ابوالقاسم جرجانى و مولانا الياس اردبيلى كتاب درة التاج [[قطبالدین رازی، محمد بن محمد|قطبالدين رازى]] را فراگرفت. او در 9 جمادى الاولى 937 در شهر آكره به تخت نشست و برخى از علما با عبارت «خير الملوك» تاريخ او را نوشتهاند ....<ref>همان، ص 35</ref> | ||
در مبحث بعدى كتاب به | در مبحث بعدى كتاب به جلالالدين اكبر (949-1014ق)پسر همايون بن بابر تيمورى مىرسد. اين بخش نيز با معرفى شخصيت وى شروع و در ادامه از جنگهايى كه او در آن شركت داشته سخن مىگويد. او به نگارش و ترجمه بسيارى از كتب دستور داد كه از آن جمله است: ترجمه حيوان الكبرى، ترجمه انجيل به فارسى، ترجمه كليله و دمنه از فارسى غيرمتعارف به فارسى متعارف، آئين اكبرى كه كتاب قطورى است كه آن را ابىالفضل در سال 1004ق نوشته و بهترين كتابى است كه در زمان اكبر نوشته شده است، اكبرنامه كه در آن احوال ملوك هند از اولاد تيمور گوركان تا زمان جلالالدين اكبر و ديگر مصنفاتى كه بالغ بر 25 اثر است ....<ref>همان، ص 74-75</ref> | ||
در ادامه از نقش اكبرشاه در عمران و كارهاى فنى، نقش شعر فارسى در زمان او، وفات و فرزندان او، امراى شيعه و همچنين شرح حال مختصرى از بيش از يكصد تن از علماى در عصر اكبر ياد شده است ....<ref>همان، 76-338</ref> | در ادامه از نقش اكبرشاه در عمران و كارهاى فنى، نقش شعر فارسى در زمان او، وفات و فرزندان او، امراى شيعه و همچنين شرح حال مختصرى از بيش از يكصد تن از علماى در عصر اكبر ياد شده است ....<ref>همان، 76-338</ref> |
ویرایش