۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'أبي طالب' به 'أبيطالب') |
جز (جایگزینی متن - 'احمد بن حنبل' به 'احمد بن حنبل ') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
او به كوفه و بصره نيز سفرهايى داشت و از علماى حديث آن شهرها نيز استفاده كرد. احمد پنج بار حج انجام داد كه سه سفر آن با پاى پياده بود. در اين سفرها نيز از افراد معتبر حديث مىشنيد. احمد خيلى زود به مرحلهاى رسيد كه خود مىتوانست فقه و حديث را تدريس كند، با اين حال گفتهاند كه او تا پيش از 40 سالگى فتوا نمىداد. او شاگردان و راويان بسيارى داشت و راويان حديث بعد از او، كه درس او را درك كردند، در انتقال احاديث از تلاشهاى او در زمينه انتقال حديث استفاده كردهاند. | او به كوفه و بصره نيز سفرهايى داشت و از علماى حديث آن شهرها نيز استفاده كرد. احمد پنج بار حج انجام داد كه سه سفر آن با پاى پياده بود. در اين سفرها نيز از افراد معتبر حديث مىشنيد. احمد خيلى زود به مرحلهاى رسيد كه خود مىتوانست فقه و حديث را تدريس كند، با اين حال گفتهاند كه او تا پيش از 40 سالگى فتوا نمىداد. او شاگردان و راويان بسيارى داشت و راويان حديث بعد از او، كه درس او را درك كردند، در انتقال احاديث از تلاشهاى او در زمينه انتقال حديث استفاده كردهاند. | ||
يكى از حوادث مهم در زندگى او، واقعه محنه است كه حتى باعث شده است كه ستايشگران او به اغراق روى بياورند. در واقعه محنه، مأمون در سال 218ق نامهاى به شرطه بغداد نوشت كه از قاضيان و محدثان بغداد در مساله «خلق قرآن» سوال كند و آنان را تهديد كند كه اگر به خلق قرآن شهادت ندهند، كشته مىشوند. به همين علت، همه آنان اين مسأله را پذيرفتند. در جلسهاى كه احمد بن حنبل حضور داشت او اين شهادت را نداد و فقط گفت كه قرآن كلام الله است و عدهاى ديگر نيز او را تأييد كردند. شرطه بغداد ماجرا را براى مأمون گزارش داد و مأمون در نامهاى آنها را به جهل و نادانى متصف كرد و گفت اگر از سخن خود بازنگشتند، آنها را به نزد او بفرستيد. در نهايت همه جز احمد بن حنبل و محمد بن نوح به خلق قرآن شهادت دادند و اين دو زندانى شده و سپس به اقامتگاه خليفه در طرسوس فرستاده شدند. محمد بن نوح در بازگشت به بغداد و در حالىكه در بند بود، درگذشت و فقط احمد به بغداد بازگشت و تا زمان معتصم در حبس ماند. در آن دوره به محضر خليفه فراخوانده شد و با آنكه تهديد به تازيانه شده بود، با شجاعت و مقاومت تحسينآميزى با عقيده خلق قرآن مبارزه كرد. همين عمل او در ميان عامه مردم از او يك قهرمان ساخت. او در نهايت محكوم به ضربات تازيانه شد. او در مجموع 28 ماه در بند بود. معتصم پس از مشاهده سرسختى او، از زندان آزادش كرد ولى تدريس و حديث گفتن علنى را براى او ممنوع ساخت. | يكى از حوادث مهم در زندگى او، واقعه محنه است كه حتى باعث شده است كه ستايشگران او به اغراق روى بياورند. در واقعه محنه، مأمون در سال 218ق نامهاى به شرطه بغداد نوشت كه از قاضيان و محدثان بغداد در مساله «خلق قرآن» سوال كند و آنان را تهديد كند كه اگر به خلق قرآن شهادت ندهند، كشته مىشوند. به همين علت، همه آنان اين مسأله را پذيرفتند. در جلسهاى كه [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] حضور داشت او اين شهادت را نداد و فقط گفت كه قرآن كلام الله است و عدهاى ديگر نيز او را تأييد كردند. شرطه بغداد ماجرا را براى مأمون گزارش داد و مأمون در نامهاى آنها را به جهل و نادانى متصف كرد و گفت اگر از سخن خود بازنگشتند، آنها را به نزد او بفرستيد. در نهايت همه جز [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] و محمد بن نوح به خلق قرآن شهادت دادند و اين دو زندانى شده و سپس به اقامتگاه خليفه در طرسوس فرستاده شدند. محمد بن نوح در بازگشت به بغداد و در حالىكه در بند بود، درگذشت و فقط احمد به بغداد بازگشت و تا زمان معتصم در حبس ماند. در آن دوره به محضر خليفه فراخوانده شد و با آنكه تهديد به تازيانه شده بود، با شجاعت و مقاومت تحسينآميزى با عقيده خلق قرآن مبارزه كرد. همين عمل او در ميان عامه مردم از او يك قهرمان ساخت. او در نهايت محكوم به ضربات تازيانه شد. او در مجموع 28 ماه در بند بود. معتصم پس از مشاهده سرسختى او، از زندان آزادش كرد ولى تدريس و حديث گفتن علنى را براى او ممنوع ساخت. | ||
وى در علم حديث و علوم وابسته به آن، جايگاه بلندى داشت. مطالعه «مسند» و ديگر آثار او مىتواند جايگاهش را نشان دهد. وى در رجال حديث و شناخت راويان و همچنين علل حديث، آگاه بود و نظريات او در علم رجال مورد توجه علماى پس از وى قرار گرفت. او در علم قرائت نيز تبحر فراوانى داشت. فقه حنبلى، مذهبى فقهى است كه منسوب به اوست. اين مذهب، چهارمين مذهب از مذاهب رسمى اهل سنت است. البته وى آنقدر به روايت حديث توجه داشت كه شخصيتش به عنوان يك محدث، فقاهت او را تحتالشعاع قرار داده بود، ولى با تلاش نسلهاى بعد از او، براى تدوين فقه حنبلى، امروز احمد به عنوان فقيه و پيشواى مذهب شناخته مىشود. | وى در علم حديث و علوم وابسته به آن، جايگاه بلندى داشت. مطالعه «مسند» و ديگر آثار او مىتواند جايگاهش را نشان دهد. وى در رجال حديث و شناخت راويان و همچنين علل حديث، آگاه بود و نظريات او در علم رجال مورد توجه علماى پس از وى قرار گرفت. او در علم قرائت نيز تبحر فراوانى داشت. فقه حنبلى، مذهبى فقهى است كه منسوب به اوست. اين مذهب، چهارمين مذهب از مذاهب رسمى اهل سنت است. البته وى آنقدر به روايت حديث توجه داشت كه شخصيتش به عنوان يك محدث، فقاهت او را تحتالشعاع قرار داده بود، ولى با تلاش نسلهاى بعد از او، براى تدوين فقه حنبلى، امروز احمد به عنوان فقيه و پيشواى مذهب شناخته مىشود. | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
# العلل و معرفة الرجال | # العلل و معرفة الرجال | ||
# الورع | # الورع | ||
# المسايل و الرسايل المرويه عن الامام احمد بن حنبل فى العقيده | # المسايل و الرسايل المرويه عن الامام [[ابن حنبل، احمد بن محمد|احمد بن حنبل]] فى العقيده | ||
== منبع== | == منبع== |
ویرایش