پرش به محتوا

مقری، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شهاب الدين' به 'شهاب‌الدين'
جز (جایگزینی متن - '/ نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده' به '')
جز (جایگزینی متن - 'شهاب الدين' به 'شهاب‌الدين')
خط ۳۹: خط ۳۹:




شهاب الدين ابوالعباس احمد بن محمد بن احمد بن يحيى بن عبدالرحمن بن ابى العيش بن محمد، المقّرى التلمساني،در حدود 1000 ق در تلمسان زاده شد.كلمۀ مقّرى نشان مى‌دهد كه خاندان وى از دهكده‌اى كوچك واقع در نزديكى شهر مذكور بوده‌و دليلى ندارد كه آن را صورت تحريف يافته‌اى از «مقرى» به معنى قارى يا معلّم قرآن بگيريم.يكى از اسلاف وى معلّم ابن الخطيب، اديب معروف اندلسى قرن چهاردهم ميلادى بوده است.شايد از نفوذاين رابطه بود كه مقّرى خوانندۀ علاقه‌مند اين نويسنده و شاعر بزرگ شد و كتاب اساسى‌خويش«[[نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب|نفح الطيب]]» را بدو اختصاص داد.مقّرى در كودكى شاگرد عموى خويش بود كه مقام‌مفتى داشت و هفت بار [[صحيح بخارى]] را پيش وى خواند و به مرور زمان تدريس آن را بيشتر از هر كتاب‌ديگر دوست داشت و در اين باب شهرت يافت.وى در تمام عمر به تدريس حديث پرداخت‌و چند كتاب در اين رشته تأليف كرد كه در آن سالها و بعدها هنگام اقامت در مشرق مبناى‌درس وى بود.ولى علاقۀ خصوصى وى را در سنين نوجوانى به سوى ادب و تاريخ اندلس كشانيد.وى در سال 1027 هجرى از مغرب به نيت حج بيت اللّه به راه افتاد و تا سال 1037 ق پنج بار به حج رفت‌كه در اثناى آن هفت بار مدينه را زيارت كرد و بارها در آنجا درس حديث داد.در بازگشت به قاهره‌كه قبلا در مسير حج بدانجا پاى نهاده بود،در الأزهر به تدريس پرداخت.وى از قدس،دمشق و...ديدن كرد و در دمشق در مدرسه جقمقيه به تدريس مشغول شد.مقّرى در انديشه بود كه براى هميشه در دمشق مقيم شود، از اين رو به قاهره برگشت تا امور خود را سروسامان دهد ولى در 1041 ق در حالى كه‌بيش از چهل سال نداشت، به مرضى ناگهانى درگذشت.
شهاب‌الدين ابوالعباس احمد بن محمد بن احمد بن يحيى بن عبدالرحمن بن ابى العيش بن محمد، المقّرى التلمساني،در حدود 1000 ق در تلمسان زاده شد.كلمۀ مقّرى نشان مى‌دهد كه خاندان وى از دهكده‌اى كوچك واقع در نزديكى شهر مذكور بوده‌و دليلى ندارد كه آن را صورت تحريف يافته‌اى از «مقرى» به معنى قارى يا معلّم قرآن بگيريم.يكى از اسلاف وى معلّم ابن الخطيب، اديب معروف اندلسى قرن چهاردهم ميلادى بوده است.شايد از نفوذاين رابطه بود كه مقّرى خوانندۀ علاقه‌مند اين نويسنده و شاعر بزرگ شد و كتاب اساسى‌خويش«[[نفح الطیب من غصن الأندلس الرطیب|نفح الطيب]]» را بدو اختصاص داد.مقّرى در كودكى شاگرد عموى خويش بود كه مقام‌مفتى داشت و هفت بار [[صحيح بخارى]] را پيش وى خواند و به مرور زمان تدريس آن را بيشتر از هر كتاب‌ديگر دوست داشت و در اين باب شهرت يافت.وى در تمام عمر به تدريس حديث پرداخت‌و چند كتاب در اين رشته تأليف كرد كه در آن سالها و بعدها هنگام اقامت در مشرق مبناى‌درس وى بود.ولى علاقۀ خصوصى وى را در سنين نوجوانى به سوى ادب و تاريخ اندلس كشانيد.وى در سال 1027 هجرى از مغرب به نيت حج بيت اللّه به راه افتاد و تا سال 1037 ق پنج بار به حج رفت‌كه در اثناى آن هفت بار مدينه را زيارت كرد و بارها در آنجا درس حديث داد.در بازگشت به قاهره‌كه قبلا در مسير حج بدانجا پاى نهاده بود،در الأزهر به تدريس پرداخت.وى از قدس،دمشق و...ديدن كرد و در دمشق در مدرسه جقمقيه به تدريس مشغول شد.مقّرى در انديشه بود كه براى هميشه در دمشق مقيم شود، از اين رو به قاهره برگشت تا امور خود را سروسامان دهد ولى در 1041 ق در حالى كه‌بيش از چهل سال نداشت، به مرضى ناگهانى درگذشت.


==آثار او==
==آثار او==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش